بررسی جامعه از حیث وضعیت تأهل و تجرد و الگوهای همسرگزینی در ایران

نوع گزارش : گزارش های راهبردی

نویسنده

سرپرست گروه زنان و خانواده دفتر مطالعات آموزش و فرهنگ، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی

چکیده

ازدواج یکی از مهم ترین رخدادهای حیاتی جامعه است که نه تنها منجر به تشکیل خانواده می شود، بلکه مطلوبیت شاخص های آن، بر مطلوبیت دیگر رخدادهای حیاتی جامعه از جمله فرزندآوری نیز اثرگذار است. از این رو، گزارش پیش رو، توجه به تحولات رخداد ازدواج، توصیف وضعیت آن و متغیرهای درونی اثرگذار بر الگوهای همسرگزینی را در راستای تدوین راهبرد افزایش نرخ ازدواج، کاهش سن ازدواج و کاهش نرخ تجرد در جامعه را در دستور دارد. بررسی های صورت گرفته در گزارش پیش رو نشان دهنده کاهش درصد افراد ازدواج کرده نسبت به افراد هرگز ازدواج نکرده در سن ازدواج و افزایش سن ازدواج و نزدیک شدن به سن ۳۰ سال به عنوان سن تغییر الگوهای همسرگزینی و تغییر نگرش نسبت به شاخص های ازدواج خانواده می باشد. بر این اساس، سن ازدواج به عنوان یک متغیر کلیدی بر دیگر شاخص های مرتبط با ازدواج اثرگذار است. به گونه ای که افزایش سن ازدواج منجر به کاهش ضرورت ازدواج، کاهش مداخله خانواده در فرایند انتخاب همسر و ازدواج فرزندان، تغییر الگوی تقاطع سنی زوجین خواهد شد.
به عبارت دقیق تر می توان گفت که تحولات جمعیتی، خود عامل بسیار مهم در تغییرات رفتار جامعه در موضوع ازدواج و حتی بزرگ تر از آن کنش های اجتماعی و فرهنگی است. لذا انتخاب راهبردی در راستای کاهش سن ازدواج و افزایش نرخ ازدواج، فرهنگ سازی در راستای مهارت انتخاب همسر بر اساس ملاک های خانواده پایدار و فرهنگ سازی در راستای ضرورت ازدواج و حمایت از بازازدواج در اولویت قرار دارد که می تواند از طریق اصلاح قانون تسهیل ازدواج جوانان با محورهای؛ ارائه انواع حمایت های مالی و غیر مالی به صورت پلکانی و منطبق بر تحولات جمعیتی و در راستای کاهش سن ازدواج، اصلاح الگوی همسرگزینی با استفاده از ظرفیت مراکز همسرگزینی و واسطه گری، سیاستگذاری جامع با هدف کاهش مهاجرت های داخلی و مهاجرت معکوس با اولویت تحصیل و اشتغال دنبال شود. 

گزیده سیاستی

بررسی وضعیت الگوهای همسرگزینی نشان از محوریت سن ازدواج در تحولات این الگوهاست. به‌گونه‌ای که افزایش سن ازدواج منجر به کاهش ضرورت ازدواج، تغییر در ملاک‌های انتخاب همسر، کاهش مداخله خانواده در انتخاب همسر و در‌نهایت ضعف پیوندهای خانوادگی، تغییر الگوی تقاطع سنی ازدواج به‌سمت ازدواج با اختلاف سنی بالا شده است و هم‌قوم‌گزینی، خویشاوند‌گزینی تأثیر مثبت بر کاهش سن ازدواج داشته‌اند. لذا ضروری است؛ نظام حمایتی و ساماندهی ازدواج جوانان باید با توجه به گزاره‌های فوق مورد بازبینی قرار گیرد. 

کلیدواژه‌ها

موضوعات

 خلاصه مدیریتی

  • شرح/ بیان مسئله

خانواده به‌عنوان پایه‌ای‌ترین نهاد جامعه، اهمیت ویژه‌ای در مباحث اجتماعی و فردی دارد. به‌عبارتی، کارکردهای خانواده دارای نقش مهمی در پیشبرد شاخص‌های اجتماعی است. لذا موضوعات مختلف از قبیل ازدواج، جمعیت و ... که نمایانگر وضعیت خانواده در جامعه می‌باشند؛ دارای اهمیت هستند. از‌این‌رو، تبیین وضعیت جامعه از حیث شاخص‌های مرتبط با وضعیت تأهل و تجرد افراد و تبیین تحولات این حوزه می‌تواند وضعیت کیفیت تشکیل و تداوم خانواده را توضیح دهد. از‌سوی دیگر، موضوع ازدواج ذیل قانون «تسهیل ازدواج جوانان» مورد توجه قرار گرفته است که با گذشت حدود 18 سال از تصویب قانون هنوز به مرحله اجرا در‌نیامده و با توجه به تحولات حوزه خانواده به اصلاحات رویکردی و همچنین رفع موانع اجرایی‌سازی نیاز دارد. بنابراین، اولین گام در راستای تدوین پیش‌نویس اصلاح قانون مذکور تبیین وضعیت رفتاری و نگرشی موجود جامعه در این حوزه است.   

 

  • نقطه‌نظرات‌/ یافته‌های کلیدی

به‌لحاظ رفتاری تغییرات نرخ ازدواج، نرخ تجرد، سن ازدواج، الگوهای همسرگزینی از قبیل تغییرات الگوی باز‌ازدواج و پراکنش جغرافیایی ازدواج و به‌لحاظ نگرشی نیز تغییرات نگرش به‌ ضرورت ازدواج، سن ازدواج، ملاک‌های انتخاب همسر مناسب و نگرش نسبت به جایگاه خانواده در امر ازدواج جوانان مورد بررسی قرار گرفته است. در این راستا،‌ نتایج برخی از بررسی‌ها در این خصوص به‌شرح زیر آمده است:

- کلیدی بودن متغیر سن ازدواج در تغییر الگوی همسرگزینی در جامعه‌:  افزایش میانگین سن ازدواج یکی از تغییرات مهم در تحولات خانواده می‌باشد که بر متغیرهای دیگر از‌جمله ملاک‌های انتخاب همسر، مشارکت خانواده در ازدواج جوانان، نگرش مثبت به‌ ضرورت ازدواج اثرگذار است. علاوه‌براین، افزایش سن ازدواج بر دیگر رخدادهای جمعیتی از قبیل فرزندآوری و نرخ باروری اثر منفی داشته و به‌طور‌کلی با توجه به کاهش عمر خانواده تحقق کارکردهای آن با چالش روبه‌رو می‌شود. از‌سوی دیگر، سن بحرانی بروز تغییرات قابل‌توجه در الگوی همسرگزینی 30 سالگی بوده که در برخی از استان‌های کشور سن ازدواج از این سن عبور کرده و در کل کشور با ثبت میانگین سن 28/3 سال برای پسران در سال 1402 به این سن نزدیک شده‌ است. لذا اهمیت این شاخص از حیث تغییر سبک ازدواج و تشکیل خانواده دارای اهمیت به‌سزایی می‌باشد.

- ضرورت افزایش نرخ ازدواج در راستای کاهش نرخ تجرد در جامعه‌: بررسی فراوانی ازدواج، نشان از کاهش حدود 45 درصدی نرخ ازدواج از ابتدای دهه 90 تا سال 1402 دارد. از‌سوی دیگر، افراد ازدواج کرده به نسبت جمعیت کل نیز با کاهش روبه‌رو بوده که البته تعداد افراد ازدواج کرده نسبت به جمعیت جوان با رشد روبه‌رو بوده است. اما در حالت کلی با توجه به جمعیت بالای کشور و رخدادهای جمعیتی دیگر از قبیل طلاق و فوت، ثابت نگه‌داشتن نرخ افراد مجرد در جامعه نیاز به رشد مثبت و افزایشی نرخ ازدواج در جامعه دارد.

- ضرورت کاهش نرخ تجرد در جامعه به تفکیک گروه‌های مختلف با زیست تجردی:  نقطه مقابل تشکیل خانواده، زیست مجردی است که شامل 4 گروه افراد هرگز ازدواج‌ نکرده در سن ازدواج، افراد مجرد قطعی و افراد بدون همسر در اثر طلاق و فوت همسر می‌باشد. بررسی این 4 گروه نشان از رشد حدود 24 درصدی افراد بدون همسر در جامعه را می‌دهد و هر‌کدام از این گروه‌ها با توجه به شرایطی که دارند در معرض آسیب‌های متفاوتی قرار دارند. نکته دیگر اینکه تعداد افراد ازدواج کرده نیز در سال 1402 به پایین‌ترین حد خود رسیده است. لذا ضروری است در هر‌کدام از گروه‌های مذکور با توجه به شرایط آنها، ساز‌و‌کارهایی در راستای کاهش زیست مجردی افراد در نظر گرفته شود.

- فرهنگ‌سازی در راستای مهارت انتخاب همسر بر‌اساس ملاک‌های خانواده پایدار‌: با توجه به تغییر سبک‌ زندگی، مسائل مادی در جایگاه‌های بالاتری از اهمیت قرار گرفته‌اند و این امر در ملاک‌های دختران در قالب اولویت اشتغال و مسائل مالی خود را نشان داده و در مورد پسران با اولویت یافتن جذابیت‌های ظاهری نمود پیدا کرده است. علاوه‌براین، اولویت ایمان به‌سمت اخلاقیات تغییر کرده و دین‌داری در رده‌های پایین‌تری از اولویت قرار گرفته که البته در بررسی ملاک‌های ازدواج، افرادی که برای بار دوم ازدواج می‌کنند؛ مذهبی بودن و دین جایگاه بالاتری پیدا کرده است. به‌نظر می‌آید افراد در ازدواج اول احساسی‌تر عمل می‌کنند و همین موضوع منجر به تصمیم بر‌اساس ملاک‌هایی می‌گردد که ثبات و استحکام خانواده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. لذا مهارت‌های انتخاب درست از ضروریات ازدواج جوانان است که با توجه به کاهش نقش خانواده در انتخاب همسر باید مورد توجه نهادهای آموزشی و فرهنگی قرار گیرد.

- فرهنگ‌سازی در راستای ضرورت ازدواج: نکته دیگر، نگرش جامعه در مورد ضرورت ازدواج و سن مناسب ازدواج بوده؛ که علاوه‌بر تغییرات نگرشی مردم در این دو شاخص، موضوع مهم ارتباط آن با میانگین سن ازدواج است. به‌گونه‌ای که نگرش مثبت جامعه نسبت به ازدواج در سنین بالاتر افزایش پیدا کرده و از‌سوی دیگر هر‌چه سن افزایش پیدا می‌کند، نگرش افراد به‌ ضرورت ازدواج کاهش می‌یابد. بنابراین می‌توان گفت، افزایش سن ازدواج نه‌تنها کارکردهای خانواده سالم را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد؛ بلکه اصل تشکیل خانواده را به چالش می‌کشد.

 لذا عبور از دوران گذار فعلی که همچنان ضرورت ازدواج ازسوی مردم بالا اعلام شده و رفع موانع اقتصادی- اجتماعی منجر به رشد نرخ ازدواج میگردد، نیازمند کنترل پارامتر محوری سن ازدواج و ارائه راهبرد در راستای کاهش آن است.

- حمایت از بازازدواج افراد در راستای افزایش تشکیل خانواده و کاهش نرخ تجرد: با توجه به نرخ صعودی افراد بدون همسر در اثر طلاق در جامعه و افراد بدون همسر در اثر فوت، انتخاب راهبردی در راستای کاهش پیامدهای منفی طلاق و تشکیل مجدد خانواده و تحقق کارکردهای آن ضروری است. از‌سوی دیگر، بررسی نرخ ازدواج‌های بار دوم زنان نیز نشان از تغییر فرهنگ جامعه در این حوزه و کاهش قبح بازازدواج زنان دارد. لذا حمایت از بازازدواج که در سیاست‌های کلی خانواده نیز مورد تأکید قرار گرفته، در راستای افزایش نرخ خانواده کامل در جامعه ضروری است. البته باید به این نکته توجه داشت که میزان بازازدواج‌ها در چه نسبتی با نرخ ازدواج اولی‌ها می‌تواند مورد پذیرش باشد و تعادل مطلوب جامعه را تغییر ندهد. به‌عبارتی رشد بازازدواج تا چه میزان قابل قبول است و جامعه را درگیر چالش‌های خانواده‌های بازساخته نمی‌‌کند.

- ضرورت ساماندهی مهاجرت داخلی: در راستای کاهش پدیده گمنامی در شهرها و افزایش هم‌قوم‌گزینی در راستای کاهش سن ازدواج و افزایش پایداری خانواده، شناخت عوامل اصلی گسترش مهاجرت های داخلی از جمله دسترسی به شغل و تحصیل و ارائه راهبردهای اجرایی جهت کنترل آن و گسترش مهاجرت معکوس ضروری می نماید.

- حفظ نسبت جنسی جامعه در راستای جلوگیری از آسیب‌های خانواده: بررسی‌ها نشان می‌دهند در دوره‌های مختلف، مضیقه ازدواج برای دختران و پسران دچار تحول شده و نمی‌توان بر‌اساس یک داده کلی، وضعیت مضیقه ازدواج تعداد دختران و پسران هرگز ازدواج نکرده را بیان کرد. به‌عبارتی، هر دوره سنی و متولدین دهه‌های مختلف وضعیت متفاوتی در مقوله مضیقه ازدواج داشته‌اند. به‌گونه‌ای که برای دختران متولد دهه 60 مضیقه ازدواج مطرح است و به‌ازای تعداد مشخصی از دختران، تعداد پسران کمتری برای ازدواج در این بازه سنی وجود داشته، اما در دهه‌های بعدی این مضیقه تغییر کرده است؛ به‌گونه‌ای که برای تعداد مشخصی از پسران، دختران بیشتری برای ازدواج در این بازه سنی وجود دارد. از‌این‌رو، هر‌کدام از وضعیت‌های مذکور آسیب‌هایی را به‌همراه خواهد داشت که تهدید‌کننده پایداری و سلامت خانواده است. لذا یکی از اهداف حمایت از خانواده باید حفظ تعادل نسبت جنسی جامعه با تمرکز بر الگوی تقاطع سنی هم‌سال (به‌معنای اختلاف سنی کم) باشد. البته باید به این نکته توجه داشت که در گروه‌های سنی و مناطق جغرافیایی که این تعادل نامتوازن شده‌، ضرورت سیاست‌های اجرایی متمایز از هم‌سال‌گزینی نیز قابل بررسی است.

 

  • پیشنهاد راهکار تقنینی، نظارتی یا سیاستی

تدوین پیش‌نویس اصلاح قانون تسهیل ازدواج جوانان با توجه به محورهای ذیل قابل بررسی است:

 ارائه الگوی ترکیبی حمایت از ازدواج جوانان در سن به هنگام: ارائه انواع حمایتهای مالی و غیرمالی با توجه به وضعیتهای مختلف افراد به لحاظ سن ازدواج، منطقه جغرافیایی، بُعد خانوار، دهک درآمدی و ... با لحاظ ضریب تأثیر هرکدام از متغیرهای کلیدی در تغییر الگوهای همسرگزینی به صورت پلکانی و در راستای کاهش سن ازدواج،

- حمایت از بازازدواج افراد،

- ضرورت مهارت‌افزایی جوانان با هدف انتخاب همسر مناسب،

- اصلاح الگوی همسرگزینی با استفاده از ظرفیت مراکز همسرگزینی و واسطه‌گری و بر‌اساس تحولات رفتاری جامعه در رخداد ازدواج،

- اصلاح شاخص‌های ثبت و رصد رخدادهای جمعیتی،

- اصلاح شاخص‌های رصد وضعیت خانواده با هدف پایش مستمر خانواده بر‌اساس شاخص‌های شفاف، دارای پوشانندگی جامعه هدف و ذو‌ابعاد،  

-در اولویت قرار دادن سیاست‌های کاهش مهاجرت داخلی و مهاجرت معکوس.

 

1.مقدمه

ازدواج اصلی‌ترین، اصیل‌ترین و مستحکم‌ترین سازوکار تشکیل خانواده در جوامع است و به‌دلیل  تأثیر مستقیم خانواده بر استحکام جامعه و جایگاه فرهنگ‌سازی آن، سازوکار شکل‌گیری و تداوم خانواده از اهمیت بالایی برخوردار است. به‌عبارتی «نحوه ازدواج و به‌نوعی شکل ازدواج‌، نرخ ازدواج، الگوهای ازدواج در جوامع و نگرش‌هایی که در مورد ازدواج وجود دارد در انحطاط و تعالی جوامع تأثیر به‌سزایی دارد» [1]. از‌این‌رو، سیاستگذاران و قانونگذاران در طول تاریخ و در جوامع مختلف توجه ویژه‌ای به این موضوع داشته‌اند. ازدواج و آداب آن متأثر از فرهنگ بومی و دینی جوامع مختلف، اشکال متفاوتی به‌خود گرفته و دولت‌ها سعی کرده‌اند مبتنی‌بر نیازهای فرهنگی (عرفی- دینی) جوامع مسیر شکل‌گیری این نهاد را تسهیل کنند. جمهوری اسلامی ایران نیز در اسناد سیاستی مختلف از‌جمله اصل دهم قانون اساسی، سیاست‌های کلی خانواده به اهمیت موضوع ازدواج تأکید داشته و در راستای تسهیل ازدواج در جامعه و حمایت از تشکیل این نهاد فرهنگی- اجتماعی قانون «تسهیل ازدواج جوانان» را در سال 1384 به تصویب رساند. اما به‌دلایلی از‌جمله عدم تنظیم آیین‌نامه اجرایی قانون، عدم توجه مفاد قانون به ضمانت اجرایی احکام، عدم تأمین منابع مالی تکالیف مندرج در قانون، این قانون اجرایی نشده و فارغ از قانون ذکر شده در قوانین بودجه سنواتی و «قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت» حمایت‌های دیگری از‌جمله تسهیلات قرض‌الحسنه ازدواج و جهیزیه مورد توجه قرار گرفته که به‌دلیل پراکندگی و همسو نبودن مجموعه قوانین و اقدامات، تحقق اهداف مطلوب در این حوزه محل تردید است. لذا ضرورت بازبینی قانون تسهیل ازدواج و مجموعه تکالیف قانونی این مسئله در راستای یکپارچه‌سازی، اصلاح شبکه حمایت‌ها و اقدامات و پوشش خلأهای قانون بر‌مبنای نیازسنجی صورت گرفته در این حوزه وجود دارد.

‌همچنین، به‌دلیل بالا بودن سرعت تحولات اجتماعی ارائه هر‌گونه پیشنهاد قانونی نیازمند وجود تصویر واقعی از وضعیت مسئله مورد بررسی است. چرا‌که ازدواج ابعاد مختلفی دارد و ساحت‌های گوناگون فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را در‌بر‌می‌گیرد و هر‌گونه تحرک در هر‌کدام از این حوزه‌ها بر فرایند ازدواج اثر گذاشته و شاخص‌های ازدواج را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. لذا لازمه پرداختن به این موضوع در گام اول احصای تغییرات صورت گرفته در این حوزه است. تغییرات مذکور را می‌توان با استفاده از بررسی وضعیت کارکردهای خانواده، داده‌های آماری موجود در این زمینه و تغییرات جهانی رخ‌ داده و نظریات علمی در این حوزه مورد بررسی قرار داد. آمار و داده‌های طبقه‌بندی شده مرتبط با ازدواج و بررسی پیامدهای عدم تشکیل خانواده و کارکردهای آن، تبیین‌کننده تغییرات اجتماعی رخ‌ داده در موضوع ازدواج و کیفیت خانواده‌های تشکیل یافته‌ است. با کنار هم قرار گرفتن داده‌های تجربی و نظریات موجود در این حوزه می‌توان احتمالات ممکن آینده جامعه در این حوزه را مشخص و با آینده‌های مطلوب مقایسه کرد. فاصله آینده‌های ممکن و مطلوب و وضعیت موجود، امکان ورود قانونی و سیاستی دقیق و کارآمد را ایجاد می‌کند. به‌عبارتی می‌توان گفت، مشخص شدن وضعیت موجود در امر ازدواج و همه ابعاد آن امکان‌های پیش روی سیاستگذاران و قانونگذاران را مشخص خواهد کرد.

‌لذا به‌عنوان گام اول از یک پروسه تحقیقاتی در راستای تبیین وضعیت تشکیل خانواده در ایران، در گزارش پیش‌رو روند تغییرات رخ‌ ‌داده در نرخ ازدواج، سن ازدواج و الگوهای انتخاب همسر در ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته و از میان داده‌های به‌دست آمده، تغییرات هنجاری مسئله‌ساز مورد توجه قرار گرفته است تا در مراحل بعد و تکمیل چرخه شناخت امکان ارائه راه‌حل‌های قانونی میسر شود.  

نکته قابل‌توجه این است که در تبیین متغیرهای اثر‌گذار بر الگوی همسرگزینی در جامعه، عوامل بیرونی (عوامل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) مورد توجه نبوده و تغییرات مورد نظر بر‌اساس متغیرهای زمینه‌ای مورد بررسی قرار گرفته‌اند. 

 

2.وضعیت رفتاری مردم در حوزه ازدواج

- نرخ ازدواج: داده‌های سازمان ثبت احوال کشور، نشان‌دهنده کاهش چشمگیر ثبت ازدواج‌ها در دهه 90‌ و ابتدای دهه 1400 بوده است.

جدول 1. میزان ازدواج‌های انجام‌ شده و تغییرات آن

سال

1390

1391

1392

1393

1394

1395

1396

1397

1398

1399

1400

1401

1402

تعداد کل ازدواج‌ها

874729

829968

793815

752551

700880

670485

611656

555644

535849

562217

572011

526925

480868

درصد تغییرات به نسبت سال قبل

1/9-

5/1-

6/7-

5/2-

6/8-

4/3-

8/7-

9/1-

3/5-

4/9

1/7

7/8-

8/7-

مأخذ: سازمان ثبت و احوال.

 

جدول فوق روند نزولی ازدواج از ابتدای دهه 90 تا سال 1398 را نشان می‌دهد، به‌گونه‌ای که میزان ازدواج حدود 40 درصد کاهش یافته است. بر این اساس، میزان ازدواج‌های ثبت شده در دو سال پیاپی 1399 و 1400 با افزایش 4/9 و 1/7 درصدی روبه‌رو بوده، اما با تغییر قابل‌توجهی در سال 1401، حدود 8 درصد نرخ ازدواج ثبت شده کاهش یافته و این روند کاهشی در سال 1402 نیز ادامه داشته و با کاهش حدود 9 درصدی روبه‌رو بوده است.  

گفتنی است؛ نرخ خام ازدواج تبیین دقیقی از وضعیت تشکیل خانواده در جامعه را ارائه نمی‌دهد و ضروری است این نرخ در نسبت با جامعه آماری در سن ازدواج و یا جامعه آماری که امکان ازدواج دارند مورد بررسی قرار گیرد.

همچنین، دو شاخص دیگری که در بررسی میزان ازدواج مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ میزان عمومی ازدواج و میزان بازتعریف شده ازدواج است. در مورد اول، میزان ازدواج به‌‌ازای هر هزار نفر جمعیت محاسبه می‌شود که از سال 1392 تا 1397 در ایران از 10/5 به 6/9 رسیده و به‌عبارتی از هر 1000 نفر در حدود 7 ازدواج ثبت شده‌ است. البته سیستان و بلوچستان تنها استانی است که روند متفاوتی نسبت به وضعیت کل کشور دارد. به‌گونه‌ای که در سال 1395 میزان عمومی ازدواج این استان با رشد روبه‌رو بوده و کاهشی بودن ازدواج در سنوات دیگر نیز بسیار ناچیز می‌باشد. به‌عبارتی می‌توان گفت، میزان عمومی ازدواج در این استان و در بازه زمانی مذکور فقط 1 واحد کاهش داشته است [2].

شاخص فوق نیز دقت کافی در بررسی تغییرات موضوع ازدواج در جامعه را ندارد، چرا‌که میزان ازدواج را در کل جمعیت جامعه مورد بررسی قرار می‌دهد نه در جمعیت در سن ازدواج؛ لذا تغییرات جمعیتی ضریب خطای این شاخص را افزایش می‌دهد. با‌این‌حال، جدول ذیل میزان تغییرات عمومی ازدواج را در دهه 90 نشان می‌دهد.

 

جدول 2. میزان ناخالص ازدواج از سال 1390 تا 1402

سال

1390

1391

1392

1393

1394

1395

1396

1397

1398

1399

1400

1401

1402

میزان عمومی ازدواج (میزان ناخالص ازدواج به‌ازای هر هزار نفر)

11/9

11/1

10/5

9/8

9

8/5

7/7

6/9

6/6

6/8

6/9

6/3

5/7

مأخذ: همان.

در شاخص فوق نیز از ابتدای دهه 90 تا سال 1402، حدود 52 درصد کاهش میزان عمومی ازدواج ثبت شده است.

شاخص دوم ( میزان بازتعریف شده ازدواج) نسبت تعداد ازدواج‌های بار اول به تعداد زنان هرگز ازدواج‌ نکرده را نشان می‌دهد. به‌عبارتی «رویداد ازدواج متأثر از تعداد ازدواج‌های رخداده، به‌ویژه ازدواج‌های بار اول (تعداد رویداد) و تعداد زنان هرگز ازدواج نکرده (جمعیت در معرض رویداد) است. هر زن ازدواج نکرده، بالقوه معرف یک زندگی مشترک است که امکان تشکیل دارد. بنابراین فراوانی ازدواج‌ها به‌ازای زنان هرگز ازدواج نکرده نشان‌دهنده تعداد زندگی‌های ‌‌مشترک خانوادگی می‌باشد که امکان تشکیل شدن را داشته و این امکان محقق شده است» [3].

البته این شاخص نیز دارای بی‌دقتی‌هایی است؛ از‌جمله اینکه «ابزاری برای صحت‌سنجی داده‌های زنان هرگز ازدواج نکرده در دسترس نیست. با‌این‌حال، به استناد بند «261» اصول و توصیه‌هایی برای نظام ثبت احوال و آمار حیاتی، محاسبات این بخش با این اخطار که در استفاده از آمارها، شرط احتیاط الزامی است؛ ارائه شده است. از‌این‌رو، چنانچه بخواهیم دو استان را با دو ساختار سنی متفاوت مورد مقایسه قرار دهیم؛ وزن‌های به‌کار گرفته شده برای دو استان کاملاً متفاوت خواهند بود» [3].

با ملاحظات ذکر شده نرخ میزان بازتعریف شده ازدواج در سال 1397 معادل 50 درصد بوده است. البته در راستای رفع چالش ذکر شده، شاخص «میزان بازتعریف شده استاندارد شده ازدواج» تعریف شده که در آن «میزان بازتعریف شده هر گروه سنی، در نسبت گروه سنی جمعیت آن گروه ضرب می‌شود؛ بر این اساس، در تمام موارد ساختمان جمعیتی واحدی را به‌عنوان استاندارد انتخاب کرده و به‌این‌ترتیب یکسان شده و میزان بازتعریف شده استاندارد می‌شود» [۳].

بررسی پراکنش جغرافیایی ازدواج نشان ‌می‌دهد که از سال 1380 تا 1398 استان‌های تهران، خراسان‌ ‌رضوی، فارس، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی و شرقی و اصفهان بیشترین ثبت ازدواج و استان‌های سمنان، ایلام، خراسان‌ جنوبی، کهگیلویه و بویر احمد کمترین آمار ثبت ازدواج را به‌خود اختصاص داده‌اند. البته بررسی نسبت ازدواج‌ها به جمعیت هر استان، استان های خراسان شمالی، اردبیل و کردستان را در صدر بیشترین سهم از ازدواجهای ثبتی نسبت به جمعیت استان خود قرار میدهد و استانهای سمنان، اصفهان، البرز و تهران کمترین ازدواج را نسبت به جمعیت خود ثبت کرده اند.
 علاوه بر آنکه داده های مربوط به نرخ ازدواج بازتعریف شده در سال1397که داده دقیق تری است، نشان میدهد استانهای سمنان، تهران و البرز کمترین میزان و خراسان شمالی، اردبیل و خراسان جنوبی بیشترین میزان ازدواج نسبت به زنان هرگز ازدواج نکرده استان را بهخود اختصاص داده اند.
همچنین، تعداد ازدواج‌های ثبتی در هر استان شاخص دقیقی برای تحلیل پراکنش جغرافیایی ازدواج در کشور نیست و محاسبه نسبت ازدواج‌ها به جمعیت هر استان و میزان بازتعریف شده ازدواج نشان ‌می‌دهد در استان‌های با باورهای قومی، ازدواج‌های بیشتری در نسبت با امکان ازدواج (زنان هرگز ازدواج ‌نکرده) ثبت شده ‌است.

- سن ازدواج: بر‌اساس ماده (1041) قانون مدنی، سن قانونی ازدواج برای دختران 13 سال و بزرگ‌تر و پسران 15 سال و بزرگ‌تر بیان‌ شده و ازدواج زیر این سن منوط به اجازه ولی و تشخیص دادگاه می‌باشد. البته میانگین سن ازدواج جوانان بالاتر از حداقل سن امکان ازدواج است.

 

جدول 3. تغییرات میانگین سن ازدواج دختران و پسران در اولین ازدواج

سال بررسی

گزاره مورد بررسی

1390

1391

1392

1393

1394

1395

1396

1397

1398

1399

1400

1401

1402

میانگین سن ازدواج دختران در اولین ازدواج

23/4

22/9

22/9

23/1

23/3

22/9

23/3

23/4

23/4

23/4

23/6

23/8

24

میانگین سن ازدواج پسران در اولین ازدواج

26/7

27/3

27/3

27/3

27/9

27/4

27/4

27/5

27/6

27/6

27/8

28

28/3

مأخذ: سالنامه آماری، سازمان ثبت احوال کشور.

 

مطابق جدول فوق به‌استثنای داده‌های مربوط به سال 1395 روند تغییرات میانگین سنی ازدواج زنان و مردانی که برای بار اول ازدواج‌کرده‌اند در دهه 90 افزایشی بوده است. رشد میانگین سن ازدواج سال 1365 که برای زنان 19.8 و برای مردان 23.6 گزارش ‌شده، با میانگین سن ازدواج در سال 1402 و در بازه زمانی 37 سال، حدود 20/5 درصد افزایش داشته که این روند افزایشی در مناطق روستایی شیب بیشتری داشته است [4]. البته «بنابر آمارهای سازمان ملل (2015)، سن ازدواج در ایران، در مقایسه با بسیاری از کشورهای توسعه‌یافته پایین‌تر است و احتمال دارد ما را از توجه کافی و رصد تحولات سن ازدواج غافل کند؛ حتی چنانچه فرض کنیم جوانان پس از تأخیر در ازدواج بالاخره در سن بالاتری ازدواج می‌کنند. لذا با ادامه روندهای کنونی، دست‌کم می‌توان انتظار داشت که طول عمر خانواده‌ها در کشور کوتاه‌تر شود» [5].

نکته دیگر ارتباط میانگین سن ازدواج و پراکنش جغرافیایی الگوی ازدواج در ایران است که نشان ‌می‌دهد، میانگین سن ازدواج در شهرستان‌ها با میانگین استان‌ها بسیار متفاوت می‌باشد؛ به‌گونه‌ای که میانگین سن اولین ازدواج برای دختران در شهرستان‌های کشور از حدود 18/9 سال تا 27/9 سال پراکندگی دارد و برای پسران نیز از 22/1 سال تا 30/4 سال متفاوت است. این در‌حالی است که میانگین سن ازدواج دختران و پسران در سطح استان‌های کشور در بازه (26/3-21/7 سال) و (28/9-24/7 سال) ثبت شده است. یعنی تفاوتها در سطح شهرستان تقریباً دو برابر نوسانات سطح استانی است. همچنین، ازدواج در شهرستانهای واقع در شرق و تا حدی مرکز کشور بهطور‌کلی در سنین پایین‌تری اتفاق میافتد؛ در‌حالی‌که سن ازدواج در شهرستانهای غربی و جنوب غربی بهطور‌کلی بالاتر است [۶].

به‌این‌ترتیب، با قبول اثر‌گذاری مثبت کاهش نرخ اشتغال بر افزایش سن ازدواج، بررسی نرخ بیکاری در استان‌های کشور نیز مؤید تمایزهای استانی در میانگین سن ازدواج است. به‌گونه‌ای که 5 استان با بالاترین نرخ بیکاری در زمستان 1401 به‌ترتیب شامل کردستان، کرمانشاه، چهارمحال و بختیاری، لرستان و همدان بوده‌اند [7]. البته باید ابعاد اثرگذاری اشتغال جوانان بر الگوی همسرگزینی مورد بررسی قرار گیرد که در این گزارش مورد هدف نبوده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهند که در سال 1401 در تهران، ایلام و فارس بالاترین میانگین سن ازدواج مردان (30/3، 29/7 و 29/7 سال) و در تهران، البرز و ایلام بالاترین میانگین سن ازدواج زنان (26/8، 26/2 و 26/1 سال) ثبت شده ‌است. در مورد سن ازدواج مردان در استانهای البرز، کهگیلویه و بویراحمد و کرمانشاه و زنان در استانهای گیلان، کرمانشاه و فارس در رتبههای بعدی بالاترین سن ازدواج قرار دارند. همچنین استانهای یزد، خراسان ‌شمالی، خراسان ‌رضوی، خراسان ‌جنوبی و سیستان و بلوچستان 5 استانی هستند که کمترین میانگین سن ازدواج برای مردان و زنان در آن ثبت شده است.

میانگین سن مردان در اولین ازدواج در 25 درصد از استانهای کشور کمتر از 26/8 سال، 25 درصد استانها بیشتر از 28/4 سال و در 50 درصد بین 26/8 تا 28/3 سال بوده است و در مورد زنان میانگین سن در اولین ازدواج در 25 درصد از استانهای کشور کمتر از 22/5 سال، در 25 درصد بیشتر از 24/7 سال و 45/3 درصد از ازدواجهای بار اول زنان در 17 استان رخ ‌داده، که میانگین سن زنان در زمان ازدواج بار اول برای زنان ساکن آن استانها، بین 22/6 تا 24/3 سال در نوسان بوده است [8]. لذا میتوان گفت؛ سن ازدواج حدود 50 درصد جامعه نزدیک به میانگین سن ازدواج کل است و کشیدگی نمودار میانگین سن ازدواج در سنین با اختلاف بالاتر از میانگین سن ازدواج در حد یک‌چهارم جامعه می‌باشد و سیاستگذار با شناسایی عوامل مداخله‌گر در افزایش سن ازدواج این گروه از جامعه فرصت کاهش میانگین سن ازدواج کل را دارد. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ در صورت تسهیل شرایط ازدواج، جامعه سنین غیر‌متعارف را برای ازدواج انتخاب نمی‌کند. 

در مورد دو استان تهران و البرز با توجه به کلان‌شهر بودن، رشد صنعتی شدن و پیامدهای آن و همچنین مهاجرپذیر بودن آنها می‌توان توجیه منطقی داشت؛ اما در مورد استان ایلام این داده و چرایی آن باید مورد بررسی قرار گیرد. چه‌بسا الگوی ازدواج در این استان ریشه فرهنگی داشته ‌باشد.

شاخص دیگری که با میانگین سن ازدواج رابطه معناداری دارد ازدواج در قومیت‌هاست. نتایج یک بررسی که بر‌اساس داده‌های طرح ملی «بررسی ویژگی‌های اقتصادی اجتماعی خانوار 1380» [9] صورت گرفته و واحد تحلیل آن، هر زن ازدواج کرده 49-15‌ساله در زمان بررسی بر‌حسب زمینه قومی است، بیانگر آمار بالای ازدواج‌های درون‌قومی است. به‌گونه‌ای که میزان ازدواج درون‌قومی در کل کشور حدود 93 درصد بوده و کمترین میزان این ازدواج‌ها با 90/9 درصد مربوط به قوم گیلک و بیشترین میزان با 96/3 درصد مربوط به قوم عرب می‌باشد. به همین نسبت دایره ازدواج بین‌قومی و وجود فاصله اجتماعی میان گروه‌های قومی در ایران محدود است. به‌طوری‌که میزان ازدواج بین‌قومی کمتر از 8 درصد بوده و این میزان از 3/7 درصد برای عرب‌ها تا 9/1 درصد نزد فارس‌ها در نوسان است.

نکته دیگر در این بررسی این است که همانندی برخی از مشخصه‌ها از‌جمله آموزش می‌تواند تأثیر هنجارها و سنت‌های قومی مرتبط با ازدواج را به‌طور محسوسی کاهش دهد.

در مورد میانگین سن ازدواج نیز، کمترین سن ازدواج با 16/2 سال مربوط به قوم بلوچ و بیشترین آن با 20/17 سال مربوط به قوم گیلک است.

- ازدواج خویشاوندی: این ازدواج گزاره دیگری است که در بررسی‌ها مورد توجه قرار گرفته‌، اما آمار کل کشوری نشان می‌دهد حدود 42 درصد الگوها، بر‌اساس‌ ازدواج خویشاوندی بوده است. البته در این بررسی اختلاف بین قومیت‌ها بسیار بالاست. به‌گونه‌ای که در میان بلوچ‌ها حدود 80 درصد ازدواج‌ها خویشاوندی بوده و در میان گیلک‌ها حدود 23 درصد ازدواج‌ها با خویشاوند صورت گرفته است. لذا در مورد قومیت‌های مختلف ازدواج خویشاوندی متفاوت بوده و نمی‌توان به‌عنوان یک گزاره سیاستی ملی به آن توجه کرد.

بررسی دیگری که حدود 17 سال بعد و در سال 1397 انجام گرفته، داده‌های مشابهی را اعلام کرده است. به‌طوری‌که کمترین میانگین سن در زمان اولین ازدواج متعلق به قومیت بلوچ با 19.3 سال برای زنان و 23.4 سال برای مردان است. کمینه دیگر قومیتها پس از آن، به‌ترتیب با 21.8 سال و 26 سال متعلق به قومیت عرب است.

همچنین، بیشترین میانگین سن در اولین ازدواج زنان در قومیت گیلک با 26.3 سال و در قومیت لر با 25 سال مشاهده شد. اما بیشترین میانگین سن در اولین ازدواج مردان 28.4 سال در قومیت فارس و 28.2 سال در قومیت گیلک است. مؤلفه دیگری که در کنار ازدواجهای قومی بر میانگین سن ازدواج اثر دارد؛ ازدواجهای خویشاوندی است. بهعبارتی در قومیت‌هایی که میانگین سن ازدواج پایین‌تر ‌باشد، ازدواجهای خویشاوندی رواج بالاتری دارد [10].

البته در پیمایش‌های سال‌های اخیر نیز، هم‌قوم بودن به‌عنوان یکی از ملاک‌های مهم در انتخاب همسر بیان شده است.

در‌واقع می‌توان گفت؛ انتخاب هم‌قوم و خویشاوند، یکی از دغدغه‌های انتخاب گزینه مناسب ازدواج که شناخت و قرابت فرهنگی زوجین با یکدیگر است را مرتفع می‌سازد و از این حیث باید مورد توجه سیاستگذار نیز قرار گیرد.

- الگوی تقاطع سنی زوجین: شاخص دیگری که به توضیح رفتار مردم در موضوع ازدواج کمک می‌کند، الگوی تقاطع سنی ازدواج است. در این شاخص ازدواج زوجین بر‌اساس فاصله سنی آنها ثبت شده و مشخص است که افراد با چه فاصله سنی با یکدیگر ازدواج ‌کرده‌اند. فراوانی‌های ثبت شده در این الگوها امکان تحلیل رفتار جامعه را فراهم می‌کند. بررسی این شاخص نشان ‌می‌دهد:

- درصد زنان دارای همسر در سنین زیر 30 سال نسبت به مردان در همین سنین بیشتر بوده است و زنان زودتر ازدواج می‌کنند و از طرفی در سنین میان‌سالی (45 یا 50 سال به بالا) نیز به‌تدریج درصد مردان دارای همسر نسبت به زنان دارای همسر بیشتر می‌شود. تبیین این پدیده به رفتار متفاوت دو جنس پس از پایان زندگی مشترک (بر اثر طلاق یا فوت همسر) برمی‌گردد؛ به‌گونه‌ای که بیشتر مردان بی‌همسر (در اثر فوت یا طلاق) مجدد ازدواج ‌کرده‌اند. این در‌حالی است که زنان در سنین میا‌ن‌سالی به بالا، بعد از فوت یا طلاق، گرایش کمتری نسبت به ازدواج مجدد از خود نشان می‌دهند [4]. شاخص میزان  نیز مؤید این مطلب خواهد بود؛ به‌گونه‌ای که «میزان ازدواج برای مردان هرگز ازدواج‌ نکرده از سن 55 سالگی به‌بعد بر‌خلاف زنان روند رو به رشدی داشته و از 20/7 برای هر هزار مرد هرگز ازدواج ‌نکرده 54-50‌ساله به 29/5 درصد برای مردان مشابه در گروه سنی 65‌ساله و بیشتر می‌رسد» [۳].

- در سال 1385 بیشترین ازدواج‌ها مربوط به الگوی ازدواج بین دختران 19-15 سال با پسران 24-20 سال می‌باشد، اولویت دوم الگوی ازدواج در این سال مربوط به ازدواج دختران 24-20 سال با پسران همین سن بوده و الگوی سوم دختران 24-20 سال با پسران 29-25 سال است. همچنین،‌ در سال 1390 نیز الگوی اول ازدواج مطابق سال 1385 بوده، اما در اولویت دوم بیشترین ازدواج‌ها مربوط به دختران 24-20 و پسران 29-25 سال و الگوی سوم مربوط به ازدواج دختران 24-20 با پسران 24-20 سال می‌باشد. در سال 1395، گروه سنی اول و دوم مطابق سال 1390 است، اما سومین به الگوی ازدواج دختران 19-15 با پسران 29-25 سال تعلق دارد. سال 1396 نیز گروه‌های سنی با بیشترین ازدواج مطابق سال 1395 ثبت شده ‌است. گفتنی است؛ داده‌های موجود از سازمان ثبت تا سال 1396 به‌صورت بازه‌های سنی در دسترس قرار دارد، اما از سال 1397 به‌بعد به‌صورت تک‌سنی در اختیار قرار گرفته که در این راستا بازه‌های سنی دیگری نیز سنجش شده و نتایج متفاوتی به‌دست آمده است.

به‌عبارتی می‌توان گفت؛ 6 نوع الگو در تغییرات تقاطع سنی زوجین جوان با بیشترین فراوانی وجود دارد که به‌شرح زیر است: 

الگوی اول (الف)‌: دختران 19-15 سال با پسران 24-20 سال،

الگوی دوم (ب)‌: دختران 24-20 سال با پسران‌ 24-20 سال،

الگوی سوم (پ)‌: دختران 24-20 سال با پسران 29-25 سال،

الگوی چهارم (ج): دختران 19-15 سال با پسران 29-25 سال،

الگوی پنجم (د)‌: دختران 21-17 سال با پسران 25-21 سال،

الگوی ششم (ر): دختران 20-16 سال با پسران 24-20 سال.

 

جدول 4. اولویت الگوهای سنی ازدواج زوجین

 

گروه سنی اول

گروه سنی دوم

گروه سنی سوم

نوع الگو

نرخ ازدواج

درصد از کل ازدواج

نوع الگو

نرخ ازدواج

درصد از کل ازدواج

نوع الگو

نرخ ازدواج

درصد از کل ازدواج

1385

(الف)

145369

 

(ب)

133390

 

(پ)

115116

 

1390

(الف)

160108

18/3

(پ)

131627

15/04

(ب)

127786

14/6

1395

(الف)

98927

14/7

(پ)

94186

14/04

(ج)

68148

10/2

1396

(الف)

83090

13/5

(پ)

77712

12/7

(ج)

60190

9/8

1397

(د)

77014

13/8

(ر)

72918

13/12

(الف)

72276

13

1398

(د)

72393

13/5

(ر)

69024

12/88

(الف)

68652

12/81

1399

(د)

75222

13/4

(ر)

72948

12/97

(الف)

72405

12/87

1401

(د)

65261

12/4

(ر)

64272

12/26

(الف)

63257

12/06

مأخذ: سایت سازمان ثبت و احوال.

 

-از سال 1397 تا 1401، الگوی تقاطع سنی دختران 21-17 سال با پسران 25-21 سال به‌عنوان تقاطع سنی با بیشترین ثبت رخداد ازدواج، دختران 20-16 سال با پسران 24-20 سال به‌عنوان دومین گروه تقاطع سنی و دختران 19-15 سال با پسران 24-20 سال به‌عنوان سومین گروه سنی به‌عنوان تقاطع سنی با بیشترین ازدواج شناسایی شده‌اند. به‌عبارتی، الگوی اول تقاطع سنی ازدواج که در سال‌های 9685-1385 بیشترین ثبت ازدواج را داشته در سال‌های 1397 تا 1401 به جایگاه سوم رسیده است.  

-نکته دیگر اینکه در سال‌های 1401-1397 حدود 54-52 درصد از ازدواج‌ها مربوط به دختران 23 سال به پایین و حدود 38-34 درصد ازدواج‌ها مربوط به پسران 25 سال به پایین بوده، که این میزان در سال 1401 با شیب نزولی اندکی روبه‌رو بوده است. لذا با توجه به اینکه تسهیلات قرض‌الحسنه ازدواج جوانان از سه سال گذشته با هدف کم کردن کاهش میانگین سن ازدواج و ازدواج جوانان در سن مطلوب، به‌صورت پلکانی و برای دختران زیر 23 سال و پسران زیر 25 سال با مبلغ بالاتری مشخص می‌شود، بررسی درصد ازدواج‌های صورت گرفته در تقاطع سنی زوجین، زیر سنین اعلامی را از حیث اثرگذاری قانون ضروری می‌کند.   

-هر سه الگوی اول با میانگین اختلاف سنی زوجین 4/5 و 5 سال می‌باشد و بر‌اساس گزارش مرکز آمار ایران در سال 1402، میانگین اختلاف سن در زمان ازدواج از سال 1396 تا 1401 از 5/3 به 5/6 رسیده است [۱۱]. از‌سوی دیگر، در اولویت قرار گرفتن الگوهای تقاطع سنی، پنجم و ششم با افزایش میانگین سن ازدواج نیز همراهی دارد.

متغیر دیگر در مورد تقاطع سنی زوجین اختلاف سنی آنهاست. بررسی اختلاف سنی زوجین در دهه 90 و سال 1401، نشان می‌دهد در سال‌هایی که نرخ خام ازدواج کاهشی بوده، به‌تبع آن در اختلاف سنی‌های مختلف نیز کاهش وجود داشته و در دو سال 1399 و 1400 که نرخ خام ازدواج روند صعودی را تجربه کرده است، ازدواج‌های با اختلاف سنی‌های مختلف نیز روندی افزایشی داشته‌اند. اما نکته قابل ملاحظه این است که در سال‌های مختلف در میزان رشد ازدواج ( چه منفی و چه مثبت) با درصد کل رشد ازدواج در آن سال انطباق نداشته و این موضوع نشان‌دهنده است. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ به‌رغم کم شدن نرخ ازدواج، سهم ازدواج‌های با اختلاف سنی بالا افزایش یافته است. در جدول ذیل سلول‌هایی که با رنگ آجری مشخص شده‌اند از الگوی نرخ رشد آن سال تبعیت نکرده و نشان‌دهنده رشد ازدواج با اختلاف سنی مذکور و سلول‌هایی که با رنگ سبز مشخص شده‌اند، نشان می‌دهد در این بازه‌های سنی تغییرات نرخ ازدواج کمتر از نرخ رشد سالیانه بوده است. به‌عبارت دقیق‌تر، الگوی ازدواج به‌سمت ازدواج با اختلاف سنی بالاتر و زوج بزرگ‌تر تغییر کرده است.

 

جدول 5. تغییرات اختلاف سنی زوجین از سال 1401-1390

 

1390

1391

1395

1396

1397

1398

1399

1400

1401

 

اختلاف سنی زوجین

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

فراوانی

درصد رشد

رشد 1401 نسبت به 1390

بیش از 20 سال

10870

 

9862

9/2-

8988

 

7399

17/6-

7013

5/2-

6493

7/4-

6588

1/4

6860

4/1

6168

10-

43/2-

20-16

10116

 

9584

5/2-

10132

 

8789

13/2-

8648

0/1

8800

1/9

9954

13/6

10692

8/4

10145

9/4-

0/2

15-11

45202

 

44685

1/1-

49820

 

45841

7/9-

44739

2/4-

44327

0/9-

49036

10/6

52334

6/7

47962

3/8-

6/1

10

23924

 

23594

1/3-

24029

 

21962

8/6-

20562

6/3-

19645

4/4-

21602

9/9

22084

2/2

19852

10/10-

17-

9

32777

 

31904

2/6-

31284

 

28206

9/8-

25424

9/8-

24960

1/8-

26708

7

27124

1/5

24554

4/9-

25-

8

42534

 

41742

1/8-

38867

 

34431

11/4-

31032

9/8-

30286

2/4-

31686

4/6

32539

2/6

29047

7/10-

31/7-

7

54265

 

52926

2/4-

46002

 

40777

11/3-

36134

11/3-

34861

3/5-

37099

6/4

37190

0/2

33055

1/11-

39-

6

64865

 

61852

4/6-

51608

 

45093

12/6-

39707

11/9-

38543

2/9-

40291

4/5

40550

0/6

36682

5/9-

43/4-

5

73887

 

68933

6/7-

55988

 

48398

13/5-

42797

11/5-

41088

3/9-

43157

5

43578

0/9

39387

6/9-

46/6-

4

78981

 

74400

5/8-

59166

 

50174

15/1-

44762

10/7-

42428

5/2-

44600

5/1

45138

1/2

41186

7/8-

47/8-

3

81242

 

76707

5/5-

59240

 

50199

15/2-

45027

10/3-

42735

5/1-

44412

3/9

45309

2

41732

8/7-

48/6-

2

79164

 

74475

5/9-

57284

 

48613

15/1-

43627

10/2-

41724

4/3-

43016

3

43300

0/6

40523

4/6-

48/8-

1

73533

 

68860

6/3-

54091

 

45300

16/2-

41165

9/1-

38988

5/2-

40100

2/8

40976

2/1

38081

7-

48/2-

0

108677

 

101385

6/7-

84553

 

71875

14/9-

64927

9/6-

62405

3/8-

63231

1/3

64454

1/9

60218

5/6-

44/5-

نرخ کل رشد

1/9-

5/1-

4/3-

8/7-

9/1-

3/5-

4/9

1/7

8/3-

 

مأخذ: سازمان ثبت و احوال کشور

بر‌اساس جدول فوق در یک دهه گذشته، به‌رغم کاهش نرخ ازدواج، ازدواج با اختلاف سنی 20-16 و 15-11 سال با رشد مثبت همراه بوده است. این گزاره به‌معنای مضیقه ازدواج برای گروهی از دختران هم‌سال با پسرانی است که با دختران بسیار کوچک‌تر از خود ازدواج می‌کنند. به‌عبارتی، با وجود اینکه از سال 1395 به‌بعد مضیقه ازدواج برای دختران از بین رفته لذا تعداد دختران هرگز ازدواج نکرده کمتر از پسران هرگز ازدواج نکرده شده است. اما بررسی دوره‌های سنی نشان می‌دهد در بعضی از گروه‌های سنی همچنان مضیقه برای دختران وجود دارد و در برخی از گروه‌های سنی تعداد پسران بیش از دختران است؛ که در هر‌کدام از حالت‌های فوق انحرافات و آسیب‌هایی متوجه خانواده می‌شود. لذا تلاش در جهت تعادل در نسبت جنسی در گروه‌های سنی مختلف و همچنین فرهنگ‌سازی در راستای الگوهای همسرگزینی در اولویت قرار می‌گیرد.

نکته دیگر اینکه در سال 1401 بیشترین ازدواج ثبتی با فراوانی 1917 رخداد و با اختلاف سنی حداقل 12 سال به ازدواج دختران زیر 15 سال با پسران 25 سال مربوط می‌شود. ازدواج دختران 16 سال با پسران 26 سال و دختران 18 سال با پسران 28 سال با فراوانی 1912 و 1848 رخداد به‌ترتیب در نوبت‌های بعدی قرار دارند. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ در میان ازدواج‌های با اختلاف سنی رو به افزایش این الگوها بیشترین فراوانی را داشته‌اند. 

- وضعیت بازازدواج: علاوه‌بر تغییرات ایجاد شده در نرخ ازدواج، سن ازدواج و تقاطع‌های سنی ازدواج در کشور، تغییراتی در الگوهای همسر‌گزینی نیز رخ‌ داده است که از آنها می‌توان با عنوان هنجارهای ازدواج یاد کرد.

 

یکی از شاخص‌های مورد بررسی در این حوزه تغییر الگوی باز‌ازدواج در جامعه است. داده‌های موجود نشان ‌می‌دهد که در سه سال 1392، 1393 و 1394 بالای 90 درصد از ازدواج‌ها تجربه اول زن و مرد بوده، در‌حالی‌که از سال 1395 تا 1397 میزان ازدواج‌های زن و مرد در اولین تجربه‌شان نسبت به‌کل ازدواج‌های هر سال حدود 80 درصد بوده است. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ میزان ازدواج‌های دوباره (باز‌ازدواج‌ها) نسبت به ازدواج‌های بار اول در حال رشد می‌باشد. البته طی سال‌های 1392 تا 1397 باز‌ازدواج مردان با زنان هرگز ازدواج ‌نکرده نسبت به باز‌ازدواج زنان با مردان هرگز ازدواج ‌نکرده، حدود 2 درصد اختلاف دارد و مردان بیشتر ازدواج‌ کرده‌اند. اما در این میان بررسی نسبت جنسی بازازدواج‌ها، نشان‌دهنده رشد باز‌ازدواج زنان نسبت به باز‌ازدواج مردان بوده، به‌گونه‌ای که نسبت جنسی باز‌ازدواج‌ها از سال 1392 تا 1397 از 138/2 به 113 رسیده است. 

توزیع جغرافیایی باز‌ازدواج مردان با زنان هرگز ازدواج‌ نکرده به‌گونه‌ای است که البرز با 2/9 درصد در صدر و سمنان با 0/4 درصد پایین‌ترین رتبه را به‌خود اختصاص داده است. این توزیع جغرافیایی در مورد بازازدواج زنان با مردان هرگز ازدواج ‌نکرده نیز تکرار شده‌، به‌گونه‌ای که در استان البرز 3/7 درصد و استان سمنان 0/9 درصد بوده است. بیشتر بودن بازازدواج زنان با مردان هرگز ازدواج‌ نکرده در استان البرز را می‌توان در ارتباط بالایی با مهاجر‌پذیری و وضعیت گمنامی در این استان دانست. به‌عبارتی، این نوع از ازدواج در جوامعی که درصد بیشتری از افراد بومی هستند با مخالفت بیشتری روبه‌رو می‌شود و به‌نوعی یک تابوی فرهنگی است. البته عوامل دیگری نیز بر این رفتار فرهنگی تأثیر‌گذار هستند که باید در پژوهشی مستقل مورد بررسی قرار گیرد.

بررسی تغییرات ازدواج در استان‌های کشور نشان‌ می‌دهد که در اکثر استان‌ها، میزان باز‌ازدواج زنان نسبت به باز‌ازدواج مردان سیر رشد قابل‌توجهی داشته، اما در دو استان ایلام و قزوین این روند معکوس بوده و باز‌ازدواج زنان کاهش پیدا کرده است. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ بازازدواج زنان در دو استان مذکور با مانعی روبه‌رو است.

از‌سوی دیگر، بررسی میانگین سنی زنان و مردان بازازدواج کرده نشان‌دهنده افزایش سن افراد در بازازدواج می‌باشد که تحت تأثیر مستقیم افزایش سن ازدواج در مرتبه اول است. افزایش سن، کارکردهای مورد انتظار از خانواده تشکیل شده و به‌نوعی پایداری خانواده را کاهش می‌دهد. یکی از کارکردهای مهم تشکیل مجدد خانواده تداوم، فرزندآوری و تربیت نسل است که با افزایش سن در بازازدواج با چالش روبه‌رو میشود.

در‌نهایت می‌توان گفت؛ که تشکیل دوباره خانواده به‌رغم اینکه به احیای نهاد خانواده و تحقق کارکردهای آن و جلوگیری از رشد گروه‌های اجتماعی با احتمال آسیب‌پذیری بالاتر از قبیل زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنان کمک می‌کند، اما با چالش‌هایی روبه‌رو است که سیاستگذاران باید در میزان و چگونگی حمایت از آن توجه کافی را داشته ‌باشند.   

- وضعیت تجرد: در بررسی وضعیت جوانان مجرد در جامعه و چالش‌های ناظر به تجرد آنها متغیرهای متعددی قابل رصد است، اما طول عمر تجرد افراد در سن ازدواج که ارتباط مستقیم با سن ازدواج در جامعه دارد، روابط با جنس مخالف در دوران تجرد و چگونگی این روابط و سبک هم‌زیستی افراد مجرد (همراه با خانواده و مستقل از خانواده) از مهم‌ترین متغیرهاست که در هر‌کدام این موارد تمایز جنسیتی نیز دارای اهمیت است و تبیین متفاوتی را ارائه خواهد داد. دریافت دقیق از وضعیت موجود، تعیین‌کننده سبک ‌زندگی آینده این افراد، وضعیت خانواده در آینده جامعه و همچنین وضعیت کلان اجتماعی دارد. لذا در ابتدا، وضعیت آماری جامعه مورد‌نظر مورد بررسی قرار گرفته و در ادامه ارتباط آن با متغیرهای ذکر شده واکاوی می‌گردد.

- جمعیت جوان مجرد: با توجه به ویژگی‌های خاص هر دوره سنی و به‌طور خاص دوره سنی جوانی یکی از تبیین‌های موجود در مورد میزان کاهش نرخ ازدواج در کشور، کاهش جمعیت جوان می‌باشد. چرا‌که بر‌اساس داده‌های سازمان ثبت و احوال کشور، نسبت جوانی جمعیت از سال 1370 به‌بعد با کاهش قابل‌توجهی روبه‌رو بوده است.

 

جدول 6. نسبت جوانی جمعیت کل کشور (شاخص ورتهایم) به تفکیک نقاط شهری و روستایی از سال 1335 تا 1395

شرح

1335

1345

1355

1365

1370

1375

1385

1390

1395

کل

42/17

46/09

44/53

45/45

44/29

39/51

25/1

23/4

24

نقاط شهری

40/25

44/1

40/98

42/83

42/29

37/55

23/7

22/3

23

نقاط روستایی

43/06

47/3

47/68

48/57

46/92

42/58

28/1

26/1

26/9

مأخذ: سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن 1335 الی 1395 و آمارگیری جاری جمعیت سال 1370.

 

نسبت جوانی جمعیت با استفاده از فرمول ورت‌هایم به‌دست می‌آید و به نسبت افراد در گروه سنی کمتر از 15 سال به‌کل جمعیت اطلاق می‌شود که اگر بیشتر از 40 باشد به‌معنای جوانی جمعیت کشور بوده و اگر زیر 40 باشد نشان‌دهنده فاصله گرفتن تناسب جمعیتی جامعه از دوره جوانی است. بر‌اساس جدول فوق از سال 1370 تا سال 1395، نسبت جوانی جمعیت با کاهش حدود 98 درصد روبه‌رو بوده است. به‌عبارتی، نوعی رصد آینده جمعیتی در این شاخص نهفته است که نشان می‌دهد در آینده وضعیت جوانی جمعیت کشور به چه صورت خواهد بود.

لذا با توجه به کاهش شاخص جوانی جمعیت میتوان گفت در آینده نه‌چندان دور که افراد زیر 15 سال به سن جوانی می‌رسند، به‌دلیل کاهش جمعیت جوان کشور، کاهش نرخ ازدواج نیز ادامهدار خواهد بود. اما باید نسبت نرخ ازدواج به جمعیت در سن ازدواج را مورد بررسی قرار داد و نرخ خام ازدواج امکان تبیین‌گری درست وضعیت تشکیل خانواده در جامعه را ندارد.  

از‌سوی دیگر نسبت جمعیت جوان در سن ازدواج به‌کل جمعیت نیز از سال 1385 با کاهش روبه‌رو بوده است.

 

جدول 7. نسبت جمعیت جوان به جمعیت کل کشور

شرح

1335

1345

1355

1365

1370

1375

1385

1390

1395

کل

30/7

28/4

30/3

32/3

32/9

35

43/28

40/8

35/85

مأخذ: سازمان ثبت و احوال.

به‌عبارتی این استنباط وجود دارد که ازدواج صرفاً به‌واسطه عوامل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با افول روبه‌رو نبوده بلکه جمعیت جوان در سن ازدواج نیز کاهش پیدا کرده و به‌تبع آن میزان ازدواج‌ها نیز روند کاهشی داشته است. بر این اساس نسبت ازدواج‌های ثبت شده به جمعیت جوان کشور می‌تواند توضیح‌دهنده این فرض باشد.

 لازم به توضیح است داده های آماری مستخرج از سالنامه های آماری مرکز آمار ایران تا سال1395 احصا و منتشر شده و برای رصد تحولات سالهای پس از آن ابتدا به داده های سازمان ثبت احوال رجوع شد اما با توجه به اینکه داده های سازمان ثبت در سال1401، اختلاف بالایی با داده های سالهای قبل داشته و احتمال خطا در روندسنجی را افزایش می دهد، جهت افزایش اعتبار داده های مورد استفاده در گزارش، در برخی از شاخصها از داده های گزارشهای دیگر، از جمله برآوردهای مرکز آمار ایران و یا مراکز تحقیقاتی دیگر از جمله مؤسسه تحقیقات جمعیت کشور استفاده شد. به عبارتی منابع احصای داده ها متفاوت بوده و تشــتت در داده ها نیز دیده میشود و این تشتت داده ای امکان تحلیل تحولات رخدادهای جمعیتی را با چالش روبه رو می کند.

 

جدول 8. نسبت افراد ازدواج کرده به جمعیت جوان و جمعیت کل کشور

سال

جمعیت کشور

جمعیت جوان

تعداد ازدواج‌ها

نرخ ازدواج‌ها×2 به جمعیت کل

(درصد)

نرخ ازدواج‌ها×2 به جمعیت جوان (درصد)

1365

49445010

15966206

340342

1/37

4/2

1370

55837163

18365.661

448851

1/6

4/8

1375

60055488

21026749

479263

1/58

4/6

1385

70495782

30516666

778291

2/2

5

1390

75149669

30666118

874792

2/32

5/6

1395

79926270

28653922

670485

1/66

4/6

1401

سازمان ثبت احوال

87751691

23625255

524139

1/19

4/4

برآورد مرکز آمار

83646763

21247723

524139

1/25

4/9

درصد رشد با داده سازمان ثبت احوال

77/4

47/9

54

13/1-

4/7

درصد رشد با داده برآورد مرکز آمار

69/17

33/07

54

8/7-

16/6

 

  مأخذ: سالنامه های مرکز آمار ایران و پاسخ نامه ارسالی ازسوی سازمان ثبت احوال کشور به شماره نامه1402/991996در تاریخ 1402/7/23 و محاسبات محقق بر اساس داده های خام طرح آمارگیری نیروی کار مرکز آمار در سالهای1384-1401

 بر اساس جدول فوق نتایج تحولات جمعیتی به تفکیک داده های مرکز آمار و ثبت احوال از سال 1365تا 1401روند یکسانی را طی کرده است با این تفاوت که شتاب تحولات متفاوت بوده است. به گونه ای که تعداد افراد ازدواج کرده نسبت به جمعیت کل کاهش داشته و نسبت به جمعیت جوان با رشد روبه رو بوده است. البته تغییرات بازه زمانی1390-1401 با دو داده متفاوت، شرایط اجتماعی و تحلیل متفاوتی را به دنبال دارد. به گونه ای که نسبت افراد ازدواج کرده به جمعیت جوان در این بازه براساس داده های سازمان ثبت احوال کاهش اما بر اساس برآورد مرکز آمار افزایش داشته است.                                                                               

اما نکته مهم این است که با در نظر گرفتن جمعیت جوان (افراد 35-18 سال) افراد مجرد بالای این سن در شمار محاسبه و تحلیل وضعیت اجتماعی افراد بدون همسر در نظر گرفته نمیشوند و صرفاً میتوان تحلیلی روندی از وضعیت ازدواج را ارائه داد. لذا با توجه به اینکه بخشی از این جمعیت جوان متأهل هستند، نسبت افراد ازدواج کرده به افراد هرگز ازدواج ‌نکرده تصویر بهتری از روند کاهش یا افزایش افراد هرگز ازدواج نکرده و مجرد جامعه بهدست خواهد داد.

 

جدول 9. وضعیت افراد هرگز ازدواج ‌نکرده نسبت به جمعیت جوان و جمعیت کل کشور

سال

جمعیت کشور

جمعیت جوان

تعداد ازدواج‌ها

افراد هرگز ازدواج نکرده

نرخ هرگز ازدواج ‌نکرده‌ها به جمعیت جوان (درصد)

نرخ هرگز ازدواج نکرده‌ها به جمعیت‌کل (درصد)

نرخ ازدواج ×2 به هرگز ازدواج نکرده ها

(درصد)

مرد

زن

جمع

1365

49445010

15966206

340342

7011526

5127749

12139275

76

24/5

5/6

1370

55837163

18365661

448851

9106019

6833463

15939482

86/7

28/5

5/6

1375

60055488

21026749

479263

10833730

8848648

19682378

93/6

32/7

4/8

1385

70495782

30516666

778291

13130970

10369893

23500863

77

33/3

6/6

1390

75149669

30666118

874729

12098303

9483224

21581527

70/3

28/7

8

1395

79926270

28653922

670485

11557837

8596789

20154626

70/3

25/2

6/6

1401

سازمان ثبت احوال

87751691

23625255

524139

13477483

10256641

23734124

100/4

27

4/4

برآورد مرکز آمار

 83646763

 21247723

524139

 9562014

 6476315

16038329

 75/48

 18/9

6/5

درصد رشد با داده سازمان ثبت احوال

 77/4

 47/9

 54

92/2

100

 95/5

 32/1

 10/2

21/4-

درصد رشد با داده برآورد مرکز آمار

69/17

33/07

54

35/9

26/2

32/1

0/6-

22/8-

16/07-

 

مأخذ: همان.

 

 براساس جدول فوق، تحولات افراد هرگز ازدواج نکرده تا سال 1395 به گونه ای است که رشد حدود 66 درصدی را نسبت به سال 1365 نشان می دهد. استفاده از داده های سازمان ثبت احوال و داده های طرح آمارگیری نیروی کار مرکز آمار در سال 1401 نشاندهنده تفاوت در میزان رشد این شاخص آماری است. به گونه ای که داده های ثبت احوال رشد حدود95 درصدی افراد هرگز ازدواج نکرده و داده های مرکز آمار رشد حدود 32 درصدی را نشان می دهد. که البته روند تحولات با احتساب داده های مرکز آمار در سال1401 از سال1385 به بعد کاهشی بوده اما براساس داده های ثبت احوال از سال1395 تا 1401روند افزایشی را طی کرده است.

براساس بررسیهای انجام شده به دلیل ثبت دیرهنگام ازدواجها و یا عدم ثبت ازدواجهایی که در سالهای بسیار دور انجام گرفته، آمار افراد هرگز ازدواج نکرده براساس پاسخ دریافتی از سازمان ثبت احوال کشور به خصوص در سنین بالا با رشد چشمگیری روبه رو بوده که با روند داده های سالنامه های آماری همخوانی ندارد. لذا به نظر میرسد برآوردهای مرکز آمار نزدیکتر به واقع و روند تغییرات جمعیتی باشد.

 البته باید به این نکته توجه داشت که تفاوت در داده های معرف وضعیت جامعه، منجر به تفاوت در تحلیل وضعیت جمعیتی کشور و به تبع آن تفاوت در سیاستها و برنامه های اجرایی اتخاذی خواهد شد. لذا تدقیق داده های آماری از اولویتهای هرگونه سیاستگذاری و برنامه ریزی عملیاتی است. به گونه ای که شاخص نسبت افراد ازدواج کرده به افراد هرگز ازدواج نکرده در طول 36 سال براساس داده های ثبت احوال حدود 21 درصد کاهش داشته و بر اساس داده های مرکز آمار حدود 16 درصد رشد داشته است.

ازسوی دیگر نرخ هرگز ازدواج نکرده ها به افراد جوان نیز براساس داده ثبت احوال با رشد حدود 32 درصد روبه رو بوده اما براساس داده مرکز آمار رشد منفی داشته است.

 نکته بسیار مهم این است که براساس داده سازمان ثبت احوال در سال1401برای اولین بار فراوانی افراد هرگز ازدواج نکرده از جمعیت جوان پیشی گرفته است و به این معناست که افراد هرگز ازدواج نکرده از دایره جوانی خارج شده اند و ازدواج این افراد کارکرد بهینه خانواده را به همراه نخواهد داشت. البته این نسبت براساس برآورد مرکز آمار متفاوت بیان شده و به نظر میرسد برآورد مرکز آمار دقیقتر باشد.

البته در اسناد آماری تدوین‌ شده، ثبت آمار افراد هرگز ازدواج‌ نکرده، از سن 10 سال تا 60 سال در نظر گرفته شده، در‌صورتی‌که آمار معنا‌دار در این رابطه، آمار افراد ازدواج ‌نکرده در سن مطلوب ازدواج است. به‌عبارتی، ازدواج افراد 10 تا 15 سال و یا بالای 50 سال مطلوب موضوع تشکیل خانواده نیست. از‌این‌رو می‌توان گفت؛ که نرخ افراد مجرد در سن مطلوب ازدواج به جمعیت جوان کمتر از نسبت هرگز ازدواج نکرده‌ها به جمعیت جوان است. به‌گونه‌ای که بر‌اساس جدول فوق در سال 1401، معادل حدود 100 درصد جمعیت جوان، افراد هرگز ازدواج نکرده در جامعه وجود دارد، اما بر‌اساس جدول زیر، حدود 66 درصد از جامعه جوان را افراد هرگز ازدواج نکرده تشکیل می‌دهند. البته سیر تغییرات این دو گزاره تقریباً با هم یکسان است. این گزاره به روشن‌سازی تصویر موجود از وضعیت جامعه در حوزه ازدواج کمک می‌کند و از سیاه‌نمایی مضاعف جلوگیری می‌کند.

 نکته دیگر در مورد جدول فوق این است که نسبت افراد ازدواج کرده به افراد هرگز ازدواج نکرده تا سال 1390روند رو به رشد داشته اما در دهه90 با روند کاهشی روبه رو بوده و در سال1401به پایین ترین میزان خود رسیده است. نکته قابل توجه این است که علیرغم تفاوت در روند احصای داده افراد هرگز ازدواج نکرده ازسوی دو متولی متفاوت آماری (براساس برآورد مرکز آمار روند افراد هرگز ازدواج نکرده از ابتدای دهه 90 تا سال 1401 کاهش حدود 25 درصدی داشته اما براساس داده های سازمان ثبت احوال با رشد حدود 10درصد روبه رو بوده است). با توجه به شتاب بیشتر کاهش نرخ ازدواج و افراد ازدواج کرده در این بازه زمانی میتوان گفت کاهش نسبت افراد ازدواج کرده به افراد هرگز ازدواج نکرده بیش از آنکه متأثر از تغییرات افراد هرگز ازدواج نکرده باشد، از کاهش ازدواجها اثر میگیرد .

برای بررسی سیر تغییرات نرخ افراد مجرد، با توجه به الگوی ازدواج در جامعه، برای مردان سن 50-15 سال و برای زنان 45-15 سال در نظر گرفته شده ‌است.

 

جدول 10. تغییرات نرخ زنان و مردان مجرد در سن ازدواج

سال

افراد هرگز ازدواج نکرده در سن ازدواج

نسبت هرگز ازدواج نکردهها در سنین تعریف ‌شده به جمعیت کل کشور (درصد)

نسبت هرگز ازدواج نکردهها در سنین تعریف ‌شده به جمعیت جوان کشور (درصد)

مردان 50-15 سال

زنان 45-15 سال

جمع

1385

8275239

7108681

15383920

21/8

50/4

1390

8107300

6586485

14693785

19/5

47/9

1395

7841974

5611515

13453489

16/8

46/9

1401


 

سازمان ثبت احوال

9652230

6096300

15748530

17/9

66/6

برآورد مرکز آمار

9453763

6127409

15581172

18/6

73/3

درصد رشد با داده سازمان ثبت احوال

16/6

14/2-

2/4

17/8-

32/14

درصد رشد با داده برآورد مرکز آمار

14/2

13/8-

1/28

14/6-

45/4

مأخذ: همان.

 

 باید به این نکته توجه داشت که چگونگی استفاده از داده های اعلامی و تحلیل آنها در تبیین وضعیت جامعه حائز اهمیت است و امکان ارائه تحلیل متفاوت با استفاده از یک داده وجود دارد. به عنوان نمونه اگر در جدول فوق با توجه به اینکه مردان کمتر در سنین زیر20 سال ازدواج میکنند، سن سنجش افراد هرگز ازدواج نکرده در سن ازدواج برای مردان 20-50 سال در نظر گرفته شود، آمار کمتری از افراد هرگز ازدواج نکرده در سن ازدواج مردان به دست میآید و درنتیجه درصد این گروه در نسبت با جمعیت کل کشور و جمعیت جوان کمتر خواهد بود.

نکته دیگر اینکه بررسی وضعیت زیست تجردی در راستای تبیین وضعیت خانواده و با رویکرد بهبود وضعیت تشکیل و استحکام خانواده، نیازمند بررسی وضعیت کل جامعه آماری افراد بدون همسر در سن ازدواج است. در‌صورتی‌که بر‌اساس یک خطای متداول وقتی در مورد نرخ افراد مجرد در جامعه بررسی انجام‌ می‌شود، به داده افراد هرگز ازدواج ‌نکرده استناد می‌گردد. به‌عبارتی، صرف بررسی افراد هرگز ازدواج ‌نکرده نمی‌توان وضعیت خانواده و ازدواج را مورد بررسی قرار داد. چرا‌که با توجه به اهمیت بازازدواج از حیث تشکیل خانواده کامل، بررسی جامعه آماری افرادی که به هر دلیل، اعم از عدم ازدواج، فوت همسر، طلاق و رسیدن به سن تجرد قطعی، خانواده کامل ندارند؛ از ضروریات است.

بررسی آمار شاخص افراد بدون همسر در تبیین نرخ واقعی تجرد و همچنین جامعه آماری که امکان بازازدواج دارند کمک‌کننده خواهد بود. بر‌اساس جدول زیر نرخ افراد بدون همسر از دهه 90 رشد قابل‌توجهی داشته است:

 

جدول 11. نرخ افراد بدون همسر و نسبت آن با افراد هرگز ازدواج ‌نکرده

 

بیهمسر (مرد)

بی همسر (زن)

جمع

افراد بدون همسر نسبت به هرگز ازدواج ‌نکرده‌ها (درصد)

بهدلیل فوت

بهدلیل طلاق

بهدلیل فوت

بهدلیل طلاق

1365

218201

61672

1123084

103194

1506151

12/4

1370

272509

50213

1107475

82014

1512211

9/5

1375

233306

55977

1344622

110850

1744755

8/8

1385

298598

139787

1891171

252288

2581844

11

1390

332260

213989

2319997

442863

3309109

15/3

1395

329031

399084

2398987

712782

3839884

19

1401

 

سازمان ثبت احوال

353752

1250243

2228657

1513263

5345915

22/5

برآورد مرکز آمار

453998

411656

2997308

711208

4574170

28/5

 

مأخذ: همان.

 

 در جدول فوق براساس داده های سازمان ثبت احوال و برآوردهای مرکز آمار ایران نسبت افراد بدون همسر به افراد هرگز ازدواج نکرده رشد داشته است. هرچند این رشد متفاوت بوده و برآورد مرکز آمار رشد بیشتری را نشان میدهد.

البته تغییر قابل توجه در این جدول رشد بالای افراد بدون همسر در اثر طلاق (براساس داده ثبت احوال) میباشد که با توجه به روند افزایشی بازازدواجها، احتمال صحت این داده محل سؤال است و باید در استفاده از آن جانب احتیاط را رعایت کرد.

لذا داده های فوق تبیین کننده آینده ای است که در آن به طور طبیعی تعداد بازازدواجها افزایش پیدا خواهد کرد و همچنین راهبرد مداخله ای نیز باید از تشکیل خانواده مجدد، بعد از طلاق یا فوت همسر استقبال کند.

از‌سوی دیگر، آمار تجرد قطعی نیز معرف گروه دیگری از افراد هستند که احتمال ازدواج آنها بسیار پایین است و طبق تعاریف جمعیتی سن 50 سال به‌عنوان سن تجرد قطعی به‌حساب می‌آید. البته به‌نظر می‌رسد این شاخص نیز بر‌اساس فرهنگ مناطق، الگوی ازدواج و دیگر متغیرها متفاوت است. به‌گونه‌ای که ممکن است در برخی مناطق جغرافیایی ایران عبور سن دختر از 30 سال به‌منزله رسیدن به سن تجرد قطعی باشد و یا به‌دلیل افزایش میانگین سن ازدواج، احتمال ازدواج در سنین بالاتر نیز افزایش پیدا کرده و سن تجرد قطعی نیز افزایش یابد. لذا به‌نظر می‌رسد این شاخص نیز نیاز به بازنگری دارد.

با‌این‌حال، با توجه به تعیین سن 50 سالگی به‌عنوان سن تجرد قطعی وضعیت تجرد قطعی در ایران به‌شرح ذیل است.

 

جدول 12. نرخ تجرد قطعی در کشور

سال

دختران مجرد قطعی

پسران مجرد قطعی

جمع

نسبت افراد مجرد قطعی به افراد هرگز ازدواج نکرده (درصد)

1385

53323

43403

96726

0/4

1390

89615

62462

152077

0/7

1395

137725

81711

219436

1

1401


 

سازمان ثبت احوال

677588

382793

1060381

4/4

برآورد مرکز آمار

201875

108251

310126

1/93

درصد رشد

درصد رشد با داده سازمان ثبت احوال

1170

781

996

1000

 

درصد رشد با داده برآورد مرکز آمار

278/5

149/4

220/6

382/5

مأخذ: همان.

 براساس جدول فوق با لحاظ هر یک از داده های سازمان ثبت احوال و برآورد مرکز آمار ایران در سال ،1401درصد افرادی که به سن تجرد قطعی رسیده اند نسبت به افراد هرگز  با رشد قابلتوجهی روبه رو بوده و تجرد قطعی دختران حدوداً بالای 60 درصد از افراد مجرد قطعی را به خود اختصاص داده است .

 تا دهه 1340 حدود 85 درصد از زنان تا پیش از 25 سالگی و تا پیش از دهه 1380 حدود 99 درصد (یعنی عمومیت تقریباًکامل) از آنان تا 50 سالگی ازدواج میکردند. اکنون ( 1395) با کاهش کمی که در میانگین سن ازدواج زنان رخ داده، نسبت آنان که تا 25 سالگی ازدواج کرده اند به حدود 55 درصد رسیده و نسبت زنان ازدواج کرده تا 50 سالگی به حدود 96 درصد کاهش یافته است.

بر‌اساس گزارش سازمان ثبت احوال کشور، حدود 922 هزار زن مجرد بالای 45 سال و حدود 678 هزار نفر زن مجرد بالای 50 سال وجود دارد. در مورد مردان وضعیت متفاوت‌تر است؛ به‌گونه‌ای که مردان مجرد بالای 45 سال حدود 564 هزار نفر و بالای 50 سال حدود 383 هزار نفر ثبت شده‌اند. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ به‌رغم کمتر بودن زنان هرگز ازدواج ‌نکرده زیر 45 سال از مردان هرگز ازدواج ‌نکرده زیر 50 سال، زنان بالای 45 سال حدود 2/5 برابر بیشتر از مردان بالای 50 سال می‌باشند. لذا می‌توان گفت؛ بخشی از مردان بالای 50 سال به‌دلیل تمایل به جوان همسری با زنان کمتر از 45 سال ازدواج می‌کنند و گروهی از زنان که به‌نوعی هم‌سالان این گروه مردان هستند به تجرد قطعی می‌رسند. از‌سوی دیگر، نسبت جنسی هم‌سالان زیر 45 سال نیز به‌دلیل ازدواج بخشی از دختران زیر 45 سال با پسران بالای 50 سال به‌هم خورده و تداوم چرخه ازدواج با فاصله سنی بالاتر منجر به ایجاد چالش‌هایی در زندگی زناشویی می‌شود.

 به طورکلی نمایی از وضعیت افراد مجرد در کشور به شرح ذیل است:

 

جدول 13 .وضعیت کلی افراد بدون همسر کشور از سال 1401-1385

 


سال


 

افراد هرگز ازدواج ‌نکرده

15-50 سال

افراد مجرد قطعی

افراد بدون همسر در اثر طلاق

افراد بدون همسر در اثر فوت

جمع افراد بدون همسر در جامعه

زنان

مردان

زنان

مردان

زنان

مردان

زنان

مردان

 

1385

7146791

8275239

53323

43403

252288

139787

1891171

298598

18100600

1390

6655078

8107300

89615

62462

442863

213989

2319997

332260

18223564

1395

5716330

7841974

137725

81711

712782

399084

2398987

329031

17617624

1401

سازمان ثبت احوال

6340575

9652230

677588

382793

1513263

1250243

2228657

353752

22399101

برآورد مرکز آمار

6274440

9453763

201875

108251

711208

411656

2997308

453998

20612499

درصد رشد

با داده سازمان ثبت احوال

11/2-

16/6

1170/7

781/9

499/8

794/3

17/8

18/4

23/7

درصد رشد با داده برآورد مرکز آمار

12/2-

14/2

278/5

149/4

181/9

194/5

58/4

52

13/8

مأخذ: همان.

 

 یکی از شاخصهای مهم سنجش وضعیت خانواده در جامعه نرخ افراد بدون همسر در جامعه میباشد و این شاخص باید مورد رصد مستمر قرار بگیرد. با توجه به رشد جمعیت، برای اینکه میزان مجردین در جامعه ثابت بماند باید نرخ ازدواج رشد صعودی پیدا کند. لذا مسئله ازدواج از این منظر بحرانی و قابل رسیدگی است؛ چراکه مجرد ماندن افراد در سن ازدواج آسیبهایی دارد که جامعه و خانواده را تحت الشعاع قرار میدهد. براساس جدول فوق مجموع افراد بدون همسر(مجردقطعی،هرگزازدواجنکرده15-50سال،بدون همسردراثرطلاق یافوت همسر) طی حدود 15سال با رشد (براساس داده ثبت احوال رشــد حدود 24درصدی و بر اساس برآورد مرکز آمار رشد حدود 14 درصدی)روبه رو بوده است.

باید به این نکته توجه داشت که هنوز گروه سنی متولد دهه 60 وارد بازه تجرد قطعی نشده اند و در سن ازدواج قرار دارند. با این ملاحظه رشد آمار تجرد قطعی را نمیتوان به دوره جمعیتی دهه 60 مرتبط دانست و البته زمان محدود متولدین این دهه را باید با تسهیل بسترهای قانونی به فرصت فرهنگی و اجتماعی در تشکیل خانواده تبدیل نمود.

نکته دیگر این که به رغم رشد کلیه شاخصهای جدول فوق، فراوانی زنان هرگز ازدواج نکرده15-50 سال رشد منفی را ثبت کرده و این در کنار افزایش مردان هرگز ازدواج نکرده در این بازه سنی به معنای رفع مضیقه ازدواج دختران با فرض ازدواجهای هم سال (یا با اختلاف سن کم) است. البته در راستای تحقق این مهم باید الگوی ازدواج با اختلاف سنی بالای زوجین (زوج خیلی بزرگتر) کنترل شود. چرا که رواج این الگو تناسب جنسی سنی را به هم زده و مضیقه ازدواج در گروههای سنی ایجاد میکند.

 

3.نگرش مردم در مورد ارزش‌های ازدواج

بررسی ارزش‌های مرتبط با ازدواج نه‌تنها تغییرات شکلی و ساختاری ازدواج را تبیین می‌کند؛ بلکه تغییرات رخ ‌داده در حوزه کیفیت خانواده و تحقق اهداف خانواده را نیز پشتیبانی می‌کند. در این گزارش تلاش شده نگرش جامعه نسبت به ضرورت ازدواج، سن مناسب ازدواج، ملاک‌های انتخاب همسر و جایگاه خانواده در انتخاب همسر مورد بررسی قرار گیرد.

 

3-1. نگرش مردم در مورد ضرورت ازدواج

اولین مسئله در مورد ازدواج نگرش جوانان نسبت به اصل ازدواج است. به‌عبارتی، شاخص‌های دیگر از قبیل نگرش نسبت به سن مناسب ازدواج و یا ملاک‌های انتخاب همسر و چگونگی ساختار خانواده در مراحل بعد از پذیرش اصل تشکیل خانواده قرار دارد. لذا باید در مرحله اول مشخص کرد که چند درصد از جامعه ازدواج کردن را به‌عنوان ابزار تشکیل خانواده ضروری می‌داند تا در مراحل بعد به چگونگی آن پرداخته شود. پژوهش‌های انجام ‌شده در حوزه ازدواج کمتر به این موضوع پرداخته‌اند و با فرض پذیرش ضرورت ازدواج وارد گام دوم، یعنی چگونگی ازدواج، شده‌اند. لذا در این بُعد داده‌های کمتری نسبت به دیگر ابعاد وجود دارد. در یکی از پژوهش‌هایی که در سال 1394 [13] به این موضوع پرداخته است، حدود 70 درصد از جوانان در بازه سنی 34-18 به‌ ضرورت ازدواج اعتقاد داشتند که از این میان پسران سهم بیشتری از دختران دارند. به‌عبارتی، دو‌سوم از جوانان که در مرحله انتخاب مسیر رفع نیازهای ضروری خود قرار دارند، تشکیل خانواده رسمی را یک ضرورت می‌دانند. اما نکته قابل‌توجه در این پژوهش تأیید رابطه معکوس سن و احساس ضرورت به ازدواج است. به‌گونه‌ای که هر‌چه سن جوانان کمتر باشد ضرورت ازدواج را بیشتر احساس می‌کنند و درصد موافقان و کسانی که نظر بینابینی داشته تا سن 29 سالگی تغییر چندانی نداشته، اما از سن 30 سال به بالا درصد موافقت با ضرورت ازدواج کم شده است. بهعبارتی می‌توان گفت؛ که سن 30 سال نقطه تغییر نگرشی در این بُعد می‌باشد.  

در پژوهش‌های دیگری با عنوان «بررسی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده» [۱۴] و «پیمایش ملی خانواده» [15] نیز که جامعه آماری متفاوتی دارند، تقریباً آمار مشابهی وجود دارد. لذا می‌توان گفت که ضرورت ازدواج تا سن 30 سالگی از‌سوی حدود 70-60 درصد جامعه تأیید شده و در سنین پایین‌تر این ضرورت بیشتر بیان‌ شده است. بنابراین اگر شرایط ازدواج در بازه سنی 30-20 سال فراهم باشد، اغلب جوانان تمایل به تشکیل خانواده از مجرای ازدواج رسمی را دارند.

 

3-2. نگرش مردم در مورد سن مناسب ازدواج

نکته قابل ملاحظه در بررسی سن مناسب ازدواج این است که در پیمایش‌های مختلف سن مطلوب ازدواج مورد پرسش قرار نگرفته و سن مناسب ازدواج بررسی شده است. به‌عبارتی داده‌های اعلامی از‌سوی پاسخ‌گویان، سنی است که فرد در بیان آن آمادگی و امکان ازدواج را مورد توجه قرار می‌دهد و ممکن است از نظر یک فرد سن مطلوب ازدواج برای پسران 23 سال باشد، اما سن مناسب ازدواج با توجه به شرایط اقتصادی- اجتماعی و فردی را 27 اعلام کند.  

  • سن مناسب ازدواج پسران

نگرش افراد نسبت به سن مناسب ازدواج برای پسران و دختران متغیر دیگری است که با توجه به فرهنگ بومی ایرانیان و عدم رواج زندگی جدای جوانان از خانواده، به‌لحاظ ساختاری زمان مناسب استقلال، مسئولیت‌پذیری و توان تأمین اقتصادی را نشان ‌می‌دهد.

جدول زیر نشان ‌می‌دهد بازه سنی مناسب برای ازدواج پسران تا انتهای دهه 90، 25-21 سال و در اولویت دوم نیز 30-26 سال است. البته نگرش مثبت به ازدواج بالای 30 سال نیز با رشد روبرو بوده،  که با توجه به اهمیت سن 30 سال در تغییر الگوهای ازدواج این تغییر نگرشی منفی قلمداد میشود.

جدول 14. نگرش نسبت به سن مناسب ازدواج برای پسران

گروه سنی

فراوانی درصدی

1375

1382

1394

1395

1398

15-20

8/2

6/8

9/1

7

8/1

21-25

46/9

55/3

46/4

44/6

47/7

26-30

41/5

36/7

37/6

42/4

38/3

31-35

1/1

2/7

3/6

5/9

36-40

1/1

0/2

0/3

مأخذ: احصا شده از پیمایش‌های ملی انجام‌ شده در سال‌های مذکور.

 

به‌رغم اینکه در پیمایش‌های مورد بررسی حجم نمونه‌ها متفاوت است و در پیمایش‌های سال‌های 1382، 1394 و 1398 افراد بالای 15 سال و در دو پیمایش سال‌های 1375 و 1395 نمونه انتخابی به‌ترتیب افراد بالای 16 سال و بالای 17 سال بوده‌اند، اما روند طی شده در مورد نگرش به سن ازدواج دچار شکست معنادار نبوده و می‌توان بررسی طولی را ملاک تحلیل تحولات نگرشی جامعه قرار داد. نکته دیگر اینکه، بیشترین تغییر در نگرش ذهنی مربوط به ازدواج بالای 30 سال بوده که از سال 1382 تا 1398 حدود 168 درصد افزایش داشته است. بهعبارتی، با توجه به تغییرات نگرشی و افزایش میانگین سن ازدواج در طراحی پیمایش نیز گزینه «ازدواج بالای 41» سال نیز اضافه شده است. گفتنی است؛ نتایج پیمایش‌هایی که در سال‌های اخیر انجام گرفته نیز افزایش نگرش مثبت به ازدواج در سنین بالاتر برای پسران را تأیید کرده‌اند. 

در سال 1379 [16] حدود 90 درصد از پاسخ‌گویان سن مناسب برای ازدواج پسران را بیش از 25 سال اعلام کرده‌اند. این در‌حالی است که در سال‌های 1382، 1394، 1395 و 1398 حدود نیمی از جامعه سن مناسب ازدواج برای پسران را 25-21 می‌دانستند و در سال 1383 [17] نیز مناسب‌ترین سن برای ازدواج پسران 26 سال بیان ‌شده است.

البته در بررسی دیگری [13] که در سال 1394 انجام‌ شده، جوانان، سن مناسب پسران برای ازدواج را 27/6 سال بیان کرده‌اند. تفاوت نتایج تحقیقات انجام‌ شده در سال 1394، به تفاوت در جامعه آماری آنها بر‌می‌گردد؛ به‌گونه‌ای که در پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌ها (موج سوم) مخاطب عام است و در پیمایش دیگر جامعه آماری جوانان هستند و جوانان سن مناسب ازدواج را کمی بالاتر بیان کرده‌اند.

  • سن مناسب ازدواج دختران

در مورد سن مناسب ازدواج دختران طی سال‌های مورد بررسی حداقل 85 درصد از جامعه بازه سنی 25-16 سال را مناسبترین سن ازدواج اعلام کردهاند. البته روند نگرش به ازدواج در این سن کاهشی بوده است، اما همچنان انتخاب اول جامعه برای ازدواج میباشد. از‌سوی دیگر، نگرش جامعه نسبت به ازدواج بالای 26 سال با افزایش روبه‌رو بوده، اما در بیشترین حالت خود به حدود 12 درصد رسیده است.

 

جدول 15. نگرش نسبت به سن مناسب ازدواج برای دختران

گروه سنی

فراوانی درصدی

1375

1382

1394

1395

1398

9-15

56/4

2/3

3/9

2/8(14 و 15 سال)

3/3

16-20

50/8

47/1

47.3

45/5

21-25

37/4

44/1

38/9

42/2

41/9

26-30

3/2

2/7

6/2

7/4

9/3

31-35

0/1

پرسیده نشده

0/3

                مأخذ: همان.

 

در سال‌های 1382، 1394، 1395 و 1398 بخش اعظمی از جامعه معتقد بودند که دختر باید در بازه سنی 25-16 سال ازدواج کند، که البته بازه سنی 20-16 سال با اقبال بیشتری روبه‌رو بوده و در سال 1383 نیز مناسب‌ترین سن برای ازدواج دختران حدود 21 سال بیان‌ شده است. در پژوهشی [13] که سال 1394 انجام ‌شده‌، میانگین سن مناسب ازدواج دختران، از نظر جوانان 23/2 سال بیان شده و در سال 1379 [16] نیز حدود 94 درصد از پاسخ‌گویان سن مناسب ازدواج برای دختران را زیر 25 سال اعلام کرده‌اند. بهعبارتی می‌توان گفت؛ اگر شرایط ازدواج برای دختران مهیا باشد، انتخاب سن مناسب ازسوی بخش قابل‌توجهی از جامعه زیر 25 سال است.

بررسی جامعه آماری نگرش‌سنجی‌ها از حیث وضعیت تأهل آنان نشان می‌دهد، افراد متأهل سن پایین‌تری را برای ازدواج مناسب دانسته‌اند. البته اختلاف بین نگرش افراد متأهل و مجرد در نگرش به سن ازدواج پسران ناچیز بوده، اما در نگرش به سن ازدواج دختران اختلاف بین افراد مجرد و متأهل قابل‌توجه است. به‌عبارتی، افرادی که تجربه زندگی متأهلی را داشته‌اند سن پایین‌تر را برای ازدواج دختران مناسب اعلام کرده‌اند.  

 به لحاظ سنی در سال 1382 با افزایش سن پاسخگویان، موافقت با ازدواج زیر 20 ســال برای دختران و پسران روند افزایشی داشته است، درحالیکه در سالهای 1394و 1398 با افزایش سن پاسخگویان موافقت با ازدواج زیر 25 سال روند افزایشی داشته است. این تغییر نشان از افزایش نگرش مثبت به ازدواج در سنین بالاتر در جامعه دارد؛ به گونهای که نه تنها جوانان بلکه افراد در سنین بالاتر نیز سن مناسب ازدواج را نسبت به سالهای قبل بالاتر اعلام کرده اند.

در حالت کلی می‌توان گفت؛ روند تغییرات نگرش جامعه نسبت به سن مناسب ازدواج، به‌گونه‌ای بوده است که در پژوهش‌های متأخرتر، سنین بالاتر مناسب برای ازدواج بیان شده‌اند. البته در این میان متغیرهای زمینه‌ای تفاوت معناداری ایجاد می‌کنند. به‌گونه‌ای که افراد متأهل سنین پایین‌تر را مناسب‌تر برای ازدواج اعلام کرده‌اند. به‌عبارتی، افرادی که با وجود همه موانع ازدواج در سن مناسب از قبیل موانع اقتصادی و فرهنگی، ازدواج می‌کنند و تجربه زیست‌متأهلی را دارند، به‌رغم اینکه موانع مذکور همچنان در جامعه وجود دارد، سنین پایین‌تر را مناسب برای ازدواج دانسته‌اند. لذا می‌توان گفت؛ تعریف اقدامات فرهنگی در راستای تبیین پیامدهای مثبت ازدواج و برتری آن بر سختی حاصل از مسئولیت‌های نقشی جدید در تشکیل خانواده می‌تواند بر نگرش مثبت به ازدواج در سنین بالاتر اثر‌گذار بوده و سن مناسب ازدواج اعلام شده از‌سوی مردم را کاهش دهد. چرا‌که هر‌چه نگرش به سن مناسب ازدواج افزایشی باشد، میانگین سن ازدواج نیز با اختلاف چندسال بالاتر افزایش مییابد.     

گفتنی است؛ نتایج پیمایش‌هایی که در سال‌های اخیر انجام گرفته نیز افزایش نگرش مثبت به ازدواج در سنین بالاتر برای دختران را تأیید کرده‌اند. اما گزاره غالب نگرش مثبت به ازدواج زیر 25 سال دختران است.

نکته مهم در تحلیل رابطه نگرش به سن مناسب ازدواج و میانگین سن ازدواج این است که نباید به‌دنبال افزایش قابل‌توجهی در میانگین سن ازدواج بود تا مسئله ‌بودگی آن اثبات شود. بلکه با توجه به اینکه افزایش یک الی دو سال در میانگین سن ازدواج می‌تواند منجر به تغییر الگوی رفتار افراد در ازدواج و انتخاب همسر مناسب از‌جمله کاهش ضرورت ازدواج و ... گردد، نزدیک شدن میانگین سن ازدواج به 30 سال و نگرش مثبت جامعه به این سن نشان‌دهنده مسئله اجتماعی است.

 

3-3. نگرش مردم نسبت به ملاک‌های همسر مناسب (ویژگی‌های دختر و پسر خوب)

نتایج پژوهشی در سال 1379 [16] نشان ‌می‌دهد که سه اولویت اول مردان برای انتخاب همسر خوب، نجابت، خوش‌اخلاقی و اصالت خانوادگی بوده که در این بررسی خانه‌دار بودن (اشتغال بیرون از منزل نداشتن) و خوش قیافه بودن ملاک چهارم و ششم مردان در انتخاب همسر، بوده است. در سال 1382 [18] ایمان، اخلاق و نجابت به‌عنوان سه اولویت اول یک دختر خوب انتخاب شده و در سال 1383 اخلاق خوش و مهربانی، حجاب و تقوا و خانه‌داری سه اولویت اول انتخاب همسر مناسب برای پسران هستند. در سال 1394 پاکدامنی، ایمان و اخلاق به‌عنوان سه اولویت اول انتخاب شده ‌است. نتایج نشان‌ می‌دهد که اولویت اول و دوم در سال 1382 به اولویت دوم و سوم در سال 1394 تبدیل شده‌ است. در پیمایش «بررسی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده» [14] سه اولویت اول پسران برای انتخاب همسر مناسب، عفت و پاکدامنی، تفاهم و جذابیت ظاهری می‌باشد.

در مورد ملاک‌های انتخاب همسر می‌توان گفت که تقریباً تا دهه 90، شاخص‌های اعلام شده در دسته‌بندی مشابهی قرار دارند. به‌گونه‌ای که اخلاق و ایمان یا مصادیقی از آن در بین سه گزینه اول ملاک‌های انتخاب همسر برای پسران و دختران وجود دارد. البته باید به این نکته توجه داشت که جامعه آماری که در پیمایش‌های مختلف مورد پرسش قرار گرفته‌اند؛ عموماً افراد 15 سال به بالا بوده‌اند، اما در پیمایش سال 1397 جامعه آماری جوانان هستند و نتایج این بررسی نیز اندکی با دیگر پیمایش‌ها متفاوت است‌. به‌گونه‌ای که برای پسران، «جذابیت ظاهری و تفاهم» و برای دختران، «‌تفاهم و درآمد مناسب‌» نیز در بین سه اولویت اول قرار گرفته است. این در‌حالی است که در پیمایش ملی خانواده که با اختلاف یک سال در سال 1398 منتشر شده است، «زیبایی و آراستگی» و «‌درآمد بالا» هر دو در اولویت سیزدهم قرار داشته‌اند. 

به‌عبارتی، می‌توان گفت بین ملاک‌های جوانان در انتخاب همسر و ملاک‌های کل جامعه اندکی تفاوت وجود دارد.

نکته دیگر اینکه از سال 1394، اهمیت پیدا کردن، شغل و درآمد به‌عنوان یکی از اولویت‌های اصلی و اولیه در انتخاب همسر نشان از تغییرات نگرشی قابل‌توجه در جامعه است. چرا‌که یک ویژگی مادی در اولویت شاخص‌های انتخاب همسر قرار گرفته است. البته این تغییر رویکرد دو بستر اجتماعی قابل‌توجه دارد. مورد اول تغییر سبک ‌زندگی مردم و افزایش تمایلات مادی و مورد دوم بالا رفتن چالش‌های اقتصادی در جامعه می‌باشد که نگرانی از آینده اقتصادی را افزایش داده و فرد را به‌سمت اولویت‌دهی به ملاک‌های اقتصادی سوق می‌دهد. 

البته باید به این نکته توجه داشت که در پیمایش ملی خانواده [15] نوع طرح پرسش در مورد ملاک‌های انتخاب همسر متفاوت است. به‌گونه‌ای که افراد درجه اهمیت هر شاخص را جدا تعیین کرده‌اند و به‌صورت قیاسی انتخاب انجام نشده است. در این بررسی 11 شاخص بالای 70 درصد، اهمیت زیاد و خیلی زیاد دارند. سه انتخاب اول زنان اعتماد، راست‌گویی و عشق می‌باشد و سه ملاک اول مردان اعتماد، راست‌گویی و عشق است. مفهوم عشق در کنار مفاهیم، تفاهم و مهربانی که در سال‌های قبل نیز مورد تأکید بوده است، در یک گفتمان قرار می‌گیرند. به‌عبارتی، نیاز عاطفی در دوره‌های مختلف برون‌داد متفاوتی داشته است. به‌طوری‌که در سال‌های اول بررسی شده با عنوان خوش‌اخلاقی بیان ‌شده، بعد به مهربانی و امروزه به عشق تبدیل شده ‌است. این مسئله نشان از تغییر رفتار جامعه در برون‌دادهای عاطفی است و عشق‌های رمانتیک و خاص اهمیت بالایی پیدا کرده‌اند.

نکته دیگر در مورد تغییرات ملاک ازدواج توجه به تغییرات جمعیتی در جامعه و ارتباط آن با ملاک‌های انتخاب همسر است. البته داده کمّی و بررسی با این رویکرد وجود ندارد. اما با توجه به اینکه افزایش سن ازدواج بر نگرش جامعه نسبت به ضرورت و سن مناسب ازدواج اثر گذار است، می‌توان گفت افزایش میانگین سن ازدواج، تغییرات جمعیتی جامعه و الگوهای همسرگزینی بر ملاک‌های انتخاب همسر نیز اثر گذار می‌باشد. به طور مشخص رشد الگوی ازدواج با فاصله سنی بالا، مؤید افزایش اهمیت دارا بودن شغل و درآمد خوب برای دختران است. لذا همچنان این نکته قابل‌توجه است که شناسایی وضعیت رفتاری جامعه و اتخاذ سیاست و راهبرد اجرایی مبتنی‌بر آن نیازمند شناخت دقیق وضعیت بر‌اساس طراحی دقیق شاخص‌های سنجش رفتار و نگرش جامعه است.  

در‌نتیجه میتوان گفت؛ به‌‌رغم ابهام در شاخص‌ها و تفسیر‌پذیر بودن آنها که نیاز به بازنگری در شاخص‌‌های مورد بررسی و رصد را ضروری می‌کند، می‌توان گفت 2 اولویت اول انتخاب پسران مؤلفه‌های انسانی، فطری و ایمانی است و این گزاره به‌مثابه فرصتی برای کمک به استحکام خانواده می‌باشد. ‌در مورد دختران این رویه در سال‌های 1394 و 1397 اندکی متفاوت بوده به‌گونه‌ای که اشتغال به‌عنوان یک مؤلفه مادی در صدر ملاک‌ها قرار گرفته که می‌توان آن را منبعث از مشکلات اقتصادی جامعه دانست. البته در سال 1397 جوانان، جذابیت‌های ظاهری را در بین سه اولویت اول انتخاب همسر مناسب برای پسران بیان کرده‌اند و این نشان از افزایش رویکرد مادی آنان در ملاک‌های انتخاب همسر است. نکته دیگر در مورد هنجار همسریابی جوانان تغییر واکنش جامعه در حوزه کارکرد عاطفی خانواده است. به‌گونهای که از گزینه اخلاق خوب به مهربانی، تفاهم و عشق رسیده است. برون‌ریزی تمایل به عشق در ملاکهای انتخاب همسر ناشی از تمایل ذهنی به وجود عشق رمانتیک در ازدواجهاست. باید به این نکته اشاره داشت که پررنگ شدن عشق رمانتیک بدون در نظر گرفتن ارزشهای عقلی و پررنگ شدن جنبههای غریزی و مادی، مواجه زوجین را با طلاق افزایش میدهد [19].

نکته مهم این است که این ملاک‌ها چه درجه‌ای از اهمیت را دارند و اگر فرد تجربه‌ای از ازدواج داشته ‌باشد باز هم با همین ملاک‌ها دست به انتخاب می‌زند؟

یک روش برای سنجش ملاک‌های انتخاب همسر آینده، بررسی ملاک‌های افراد در ازدواج اول و دوم است. به‌عبارتی این تلقی وجود دارد که افراد در ازدواج دوم خود به‌دلیل تجربه زندگی مشترک انتخاب منطقی‌تری خواهند داشت. نتایج یک بررسی نشان ‌می‌دهد [20] برای دختران ملاکهای ظاهری، تحصیلات، روان‌شناختی، شخصیتی و اخلاقی، رضایت خانواده و علایق مشترک در ازدواج اول و دوم فرقی نمی‌کند، اما وضعیت اقتصادی و شغل، وضعیت اجتماعی و فرهنگی، مذهبی بودن، عشق و اختلاف سنی ملاک‌هایی است که در ازدواج دوم بیشتر مورد توجه بوده‌اند. در مورد پسران بهطور‌کلی اختلاف ملاک‌ها در ازدواج اول و دوم خیلی بالا نیست و ملاک‌هایی که تقریباً ثابت بوده‌اند، ملاک ظاهری و فیزیکی، تحصیلات، اقتصادی و شغل، رضایت خانواده، عشق و اختلاف سنی هستند و وضعیت اجتماعی، فرهنگی و مذهبی، ویژگیهای روانشناختی، علایق مشترک ملاک‌هایی هستند که در ازدواج دوم بیشتر مورد توجه قرار گرفتهاند. مقایسه دیگر نشان‌ می‌دهد، سه اولویت اول دختران در ازدواج اول‌شان، عشق، ویژگی‌های روان‌شناختی و اخلاق و علایق مشترک و در ازدواج دوم‌شان ویژگی‌های روان‌شناختی و اخلاق، مسائل اقتصادی و شغل و ویژگی‌های مذهبی بوده است. برای پسران سه ملاک اول در ازدواج اول‌شان عشق، ظاهر و علایق مشترک و در ازدواج دوم‌شان علایق مشترک، عشق و ظاهر بوده است. نتایج بررسی فوق نشان‌ می‌دهد تمایل به خاص بودگی در مردان بیشتر از زنان نهادینه شده ‌است؛ چرا‌که ملاک‌های ازدواج دوم برای دختران بیشتر به‌سمت عقلانیت گرایش دارد. اما از‌آنجا‌که در عرف جامعه دختران در جایگاه انتخاب شدن قرار می‌گیرند؛ ملاک پسران تعیین‌کننده در امکان‌های ازدواج خواهد بود و ملاک‌های دختران فیلتر دوم برای ازدواج است. نکته دیگر در این بررسی در اولویت قرار گرفتن مذهبی بودن در ملاک‌های ازدواج دوم دختران و پسران است. لذا لازمه تغییر وضعیت ازدواج در جامعه، تغییر ذائقه و اولویت‌های انتخاب برای پسران در درجه اول و دختران در درجه دوم بوده که رسیدن به این مهم مستلزم فرهنگ‌سازی و ذائقه‌سازی در میان جوانان می‌باشد.  

 

جدول 16. تغییرات ملاک‌های انتخاب همسر

عنوان           سال پژوهش

 

ملاک‌های انتخاب همسر

ارزشها و نگرش‌های ایرانیان- 1379

ارزشها و نگرش‌های ایرانیان- 1382

گرایشهای فرهنگی و نگرشهای اجتماعی ایرانیان- 1383

ارزشها و نگرش‌های ایرانیان- 1394

بررسی نگرش جوانان به ازدواج و تشکیل خانواده- 1397

پیمایش ملی خانواده- 1398

ملاک‌های پسران برای ازدواج

1. نجابت

2. خوش‌اخلاقی

3. اصالت خانوادگی

...

6. خوش‌قیافه بودن

‌1. ایمان

2. اخلاق

3. نجابت

 

‌1.

2. مهربانی

3. حجاب و تقوا

4. خانه‌داری

 

‌1. پاکدامنی

‌2. ایمان

‌3. اخلاق

 

‌1. عفت و پاکدامنی

‌2. تفاهم

‌3. جذابیت ظاهری

 

1. اعتماد

 2. راستگویی

 3. عشق

...

13.زیبایی ‌و آراستگی

ملاک‌های دختران برای ازدواج

1. نجابت

2. خوش‌اخلاقی

3. اصالت‌ خانوادگی

4. توانایی تأمین معاش

 

‌1. اخلاق

‌2. ایمان

‌3. صداقت

 

‌1. اخلاق و رفتار خوش

‌2. ایمان

‌3. رسیدگی به خانواده 

 

‌1. شغل

‌2. اخلاق

‌3. ایمان

 

‌1. دارا بودن شغل و درآمد مناسب

3. اخلاق خوب و پسندیده 

4. تفاهم

 

1. راست‌گویی

2. اعتماد

3. عشق

...

9. شغل مناسب

...

13.درآمد بالا

مأخذ: احصا شده از‌سوی محقق.

 

3-4. جایگاه خانواده در موضوع ازدواج

موضوع مهم دیگر در مسئله ازدواج، جایگاه و نقش خانواده‌هاست که ارتباط بالایی با تغییر ساختار مدیریت در خانواده دارد. به‌عبارتی می‌توان گفت که خانواده در چه حوزه‌هایی امکان مداخله‌گری دارد، در چه حوزه‌هایی این امکان از آنها به انحای مختلف گرفته شده ‌است و جانشین فرصت‌های مداخله‌گری خانواده کدام نهاد می‌باشد؟ در سال 1380 [22]، بیش از 70 درصد از جوانان 30-14 سال اعلام کرده‌اند که به سنن دیرین ازدواج در فرهنگ ایرانی پایبند هستند. این نتایج به‌نوعی می‌تواند نشانگر پذیرش نقش پررنگ خانواده در مسئله ازدواج باشد.

در پژوهشی که در سال 1383 انجام ‌شده است [22] حدود 78 درصد از پاسخ‌گویان اعلام کرده‌اند که خانواده آنها نسبت به موضوع انتخاب همسر حساسیت و مراقبت بالایی دارند. البته با افزایش سن میزان افرادی که اعلام کرده‌اند خانواده در انتخاب همسر مراقبت بالایی از آنها می‌کند، کاسته می‌شود. 

در پژوهش سازمان ملی جوانان در سال 1386، حدود 56 درصد از پاسخ‌گویان اعلام کرده‌اند که در «در خانواده ما رسم است که والدین برای پسرشان همسر انتخاب کنند». البته در این گزاره موافقت یا مخالفت خود فرد با این پروسه بیان نشده است. به‌عبارتی، صرفاً شرحی از وضعیت موجود می‌باشد. نکته مهم در بررسی جایگاه خانواده، میزان حساسیت‌های خانواده به موضوعات مختلف است. به‌عبارتی با داده‌ای کلی که چند درصد جوانان در مسائل خود به خانواده رجوع می‌کنند، نمی‌توان اهمیت نقش و اثرگذاری خانواده در مسئله ازدواج را مشخص کرد. چرا‌که این احتمال وجود دارد که خانواده در مسائلی از قبیل مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی حساسیت بالایی داشته‌ باشد و انتخاب همسر در رتبه پایین‌تری قرار گیرد. بنابراین استناد به داده کلی «رجوع جوانان به خانواده برای مشورت در امور زندگی» نمی‌تواند نشان‌دهنده نقش خانواده در ازدواج آنان باشد.

در پژوهشی که در سال 1394 انجام ‌شده است، 53/7 درصد از نمونه مورد مطالعه در پاسخ به سؤال «‌اگر قرار باشد ازدواج کنید، نظر چه کسی در انتخاب همسر آینده برای شما بیشتر اهمیت دارد؟» پدر و مادر را انتخاب کرده‌اند و 38/1 درصد خود فرد، 2/9 درصد فامیل و 2/7 درصد نیز دوستان را انتخاب کرده‌اند.

اهمیت نظر خانواده در ازدواج در پیمایش ملی خانواده (1398) با دو سؤال «اگر دختری/ پسری بخواهد با پسری/ دختری ازدواج کند، اما پدر و مادرش با ازدواج آنها کاملاً مخالف باشند و با گفتگو هم به نتیجه نرسند، به‌نظر شما آنها باید چه کار کنند؟» بررسی شده ‌است. پاسخ هر دو سؤال بسیار به‌هم نزدیک می‌باشد و به‌طور میانگین 75 درصد از افراد اعلام کرده‌اند که نباید با هم ازدواج کنند. به‌عبارتی، نظر خانواده در اولویت بالایی قرار داشته است. در این بررسی از افراد پرسیده شده‌ است که «در ازدواج شما تصمیم‌گیرنده اصلی چه کسانی هستند؟». 42 درصد از افراد تصمیم مشارکتی، 24 درصد خانواده و 33 درصد نیز خود را به‌عنوان تصمیم‌گیرنده اصلی اعلام کرده‌اند. البته در همین پیمایش حوزه اعمال قدرت والدین از نگاه فرزندان مجرد با سؤال «چه کسی در خانواده در‌خصوص ازدواج فرزندان تصمیم‌گیری می‌کند؟» مورد بررسی قرار گرفته که حدود 77 درصد از پاسخ‌گویان تصمیم‌گیری مشارکتی را انتخاب کرده‌اند.

مقایسه نتایج دو پیمایش اخیر نشان ‌می‌دهد که مداخله پدر و مادر در امر ازدواج کاهش قابل‌توجهی داشته، محوریت خود فرد نیز با کاهش اندک 13 درصدی روبه‌رو بوده، اما گزینه تصمیم مشارکتی رقم قابل‌توجهی در سال 1398 پیدا کرده است. تصمیم مشارکتی در کلیت خود پدیده مثبتی بوده و می‌توان به‌عنوان یک فرصت در حل تعارض‌های نسلی از آن استفاده کرد. البته بسیار مهم است که بافت زیرین «تصمیم مشارکتی» کدام واقعیت است و آیا واقعاً مشارکت در تصمیم اتفاق می‌افتد یا اختلاف نسلی منجر به پذیرش به اجبار نظر والدین یا فرزند می‌شود.  

تغییر جایگاه خانواده محدود به مسئله ازدواج نمی‌شود و در همه حوزه‌های زندگی جوانان دیده‌ خواهد شد؛ چرا‌که «نبود سیاست رفاهی واضح از‌سوی دولت در حمایت از جوانان باعث شده ‌است تا خانواده مسئولیت‌هایی بیش از حد توان در مدیریت گذار به بزرگ‌سالی را بر‌عهده گیرد. این در‌حالی است که خانواده منابع لازم برای حمایت جوانان را در اختیار ندارد و بنابراین توانایی آن را نمی‌یابد تا به‌شکل مناسبی به مدیریت وقایع خاص در زندگی ایشان مثل ازدواج بپردازد‌» [23]. در پژوهش‌های اخیر نیز جوانان تأثیر «‌نبود حمایت مالی از‌سوی والدین‌» را بالا اعلام کرده‌اند.

بر این اساس، خانواده نسبت به خواسته‌های جوانان انعطاف بیشتری از خود نشان داده و با توجه به عدم امکان حمایت‌گری در بخش اقتصادی، در موضوع انتخاب همسر نیز مداخله کمتری می‌کند. این وضعیت در کنار رشد فردگرایی منجر به کاهش جایگاه خانواده در تصمیم‌گیری برای ازدواج می‌شود.

به‌گونه‌ای که تصمیمات مشارکتی رو به‌ رشد بوده و بررسی کیفی این موضوع نشان‌ می‌دهد که بخشی از این تصمیم مشارکتی در واقع تصمیم فردی است. به‌عبارتی، هم فرزندان به‌دلیل تفاوت‌های نسلی دیگر خانواده را در اولویت تصمیم‌گیری برای ازدواج خود قرار نمی‌دهند و هم ‌خانواده‌ها به‌دلیل عدم توانایی در حمایت از فرزندان و همچنین تفاوت‌های نسلی مداخله کمتری در ازدواج فرزندان دارند. این مسئله خود به تغییر الگوهای ازدواج دامن می‌زند. چرا‌که فرهنگ جامعه از نسل قبل به نسل جدید در این موضوع منتقل نمی‌شود. البته این موضوع در برخی موارد مثبت بوده و جلوی سنت‌های تجملی و پر‌هزینه را گرفته است. اما باید راهکاری برای رسیدن به تناسب در این مسئله اتخاذ شود. نکته مهم دیگر رابطه سن ازدواج با این تغییر الگوی مداخله خانواده میباشد؛ به‌گونهای که افراد در سنین بالاتر تمایل بیشتر به استقلال در تصمیم گیری دارند. لذا شاخص «بالا رفتن سن» در این موضوع نیز اثر منفی داشته است.

 

4. نتیجه‌گیری و راهبردهای پیشنهادی

ازدواج به‌عنوان ساز‌و‌کار پذیرش نهادی اجتماعی با کارکردهای تعریف ‌شده، قابلیت الگوپذیری دارد. به‌عبارتی می‌توان رفتار مردم در این حوزه را بررسی و الگوی مشترکی از آن استخراج کرد. البته استخراج الگو در هر رفتار فرهنگی و اجتماعی در شرایطی که جامعه دوران گذار را طی می‌کند بسیار سخت و تحلیل ناپذیر است. با‌این‌حال، به‌دلیل اهمیت موضوع مورد بررسی، فهم تغییرات رفتاری و نگرشی در این حوزه از الزامات است. در این گزارش نیز سعی شد با بررسی تحولات نرخ ازدواج، میانگین سن ازدواج و ارتباط این دو شاخص مهم با دیگر متغیر‌ها، از قبیل محل زندگی و قومیت و همچنین نگرش‌های موجود در این حوزه، نقاط بحرانی مسئله جهت مداخله قانونی در مسئله ازدواج شناسایی شود. از این حیث گزاره‌های پژوهشی ذیل باید در فرایندهای سیاستگذاری و اصلاح رویکردهای سیاستی مورد توجه قرار گیرد:

- هر‌چه سن جوانان کمتر باشد ضرورت ازدواج را بیشتر احساس می‌کنند و درصد موافقان و کسانی که نظر بینابینی داشته تا سن 29 سالگی تغییر چندانی نداشته، اما از سن 30 سال به بالا درصد موافقت با ضرورت ازدواج کم شده ‌است. به‌عبارتی می‌توان گفت؛ سن 30 سال نقطه تغییر نگرشی در این بُعد می‌باشد.  

- افزایش سن در ازدواج نه‌تنها کارکردهای خانواده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، بلکه احتمال زیست مجردی را نیز افزایش می‌دهد. بنابراین می‌توان گفت مسئله افزایش میانگین سن ازدواج در سال‌های آینده مسئله کاهش نرخ ازدواج را تقویت خواهد کرد.  

- تأثیر ازدواج‌های هم‌قومی بر کاهش میانگین سن ازدواج مثبت بوده به‌گونه‌ای که ازدواج‌هایی که زوجین متعلق به یک قوم بوده‌اند در سنین پایین‌تر رخ داده است.

- افزایش میانگین سن ازدواج کنشگری خانواده در انتخاب همسر فرزندان را کاهش می‌دهد و به‌دنبال آن شکاف نسلی تشدید و فرایند انتقال فرهنگ دشوار‌تر خواهد شد.

- ملاک‌های انتخاب همسر بین جوانان و دیگر افراد جامعه اندکی متفاوت است؛ به‌گونه‌ای که شاخص‌های جوانان بیشتر مبتنی‌بر مؤلفه‌های مصرف‌گرایی می‌باشد.

- افراد متأهل بیش از افراد مجرد ازدواج در سنین پایین را انتخاب کرده‌اند. به‌عبارتی، تصویر منفی از موانع ازدواج بر پیامدهای مثبت آن که در زندگی متأهلی دریافت می‌شود، برتری داشته است. 

- نسبت افراد بدون همسر (در اثر طلاق و فوت) به افراد هرگز ازدواج ‌نکرده رو به افزایش بوده و در سال 1401 به حدود 22/5 درصد رسیده است. این آمار تصویر واضح‌تری از افراد بدون همسر در جامعه را نشان میدهد و بهعبارتی، تبیین‌کننده آیندهای است که در آن بهطور طبیعی تعداد باز‌ازدواجها افزایش پیدا خواهد کرد و همچنین راهبرد مداخلهای نیز باید از تشکیل خانواده مجدد، بعد از طلاق یا فوت همسر استقبال کند.

- مردان بیش از زنان پس از فوت یا طلاق همسر، ازدواج می‌کنند و این رویه به افزایش خانوارهای زنان سرپرست دامن می‌زند. لذا به‌طور ویژه ازدواج زنانی که همسر خود را از دست داده‌اند باید مورد توجه قرار گیرد.

- شاخص‌های رصد وضعیت رخدادهای جمعیتی، کفایت تبیین وضعیت جمعیتی جامعه را ندارد و ضرورت طراحی شاخص‌های ترکیبی وجود دارد.

-تشتت داده های ثبتی و آماری از سوی سازمان ثبت احوال و مرکز آمار ایران امکان روند سنجی و تحلیل تحولات جمعیتی و اتخاذ تصمیمات رو می کند و با توجه به ثبتی بودن رویداد ازدواج، طلاق و مرگ ارائه آمار متفاوت از یک شاخص (علاوه برسیاستی و قانونی را با چالش روبه پذیرش ضرورت بازبینی داده ها در زمان قانونی) محل سؤال است.

- وضعیت شهرستان‌ها و شهرهای کوچک با مراکز استان و کلان‌شهرها از جهت میانگین سن ازدواج متفاوت است‌. لذا حمایت‌ها باید متناسب با آمایش سرزمین باشد.

- سن ازدواج در شرق و تا حدی مرکز کشور پایین‌تر از غرب کشور است؛ این درحالی است که رفع موانع ازدواج به‌هنگام در غرب کشور باید در اولویت قرار بگیرد.

- پلکانی کردن تسهیلات ازدواج به‌معنای این است که حدود 50 درصد افراد متقاضی تسهیلات مشمول استفاده از تسهیلات پسران زیر 25 سال و دختران زیر 23 سال می‌باشند و این آمار در برآورد سالیانه اعتبارات مورد نیاز تسهیلات ازدواج جوانان و تعیین نرخ رشد آن تعیین‌کننده خواهد بود. علاوه‌بر اینکه اثر‌سنجی این طبقه‌بندی باید در اولویت قانونگذار قرار گیرد.

بر‌اساس گزاره‌های پژوهشی ذکر شده گزاره‌های سیاستی ذیل پیشنهاد می‌شود:

- اصلاح شاخص‌های ثبت و رصد رخدادهای جمعیتی: این گزاره نه‌تنها در فهم وضعیت تشکیل خانواده بلکه در بررسی شاخص‌های مرتبط با طلاق و فرزندآوری نیز حائز اهمیت می‌باشد. لذا ضروری است نهادهای مرتبط از‌جمله مرکز آمار ایران نسبت به بازبینی شاخص‌ها و طراحی شاخص‌های ترکیبی اقدام کند. 

- تفاوت در تسهیلات حمایتی بین شهرستان‌ها و کلان‌شهرها: میانگین سن ازدواج در شهرستان‌ها با اختلاف از مراکز استان و کلان‌شهرها پایین‌تر است و پلکانی بودن تسهیلات به‌معنای بهره بیشتر افراد در شهرستان‌ها از تسهیلات بیشتر می‌باشد. این در‌حالی است که سطح هزینه‌ها (از‌جمله مسکن) در کلان‌شهرها و مراکز استان‌ها بالاتر است. به‌عبارتی، چالش اقتصادی در کلان‌شهرها سن ازدواج را افزایش می‌دهد و از‌سوی دیگر تسهیلات شروع زندگی دولتی نیز در سن بالاتر، کمتر است و این چرخه افزایش سن ازدواج تشدید می‌شود. لذا مناسب است بین ازدواج در سنین پایین‌تر در شهرستان‌ها و مراکز استان و کلان‌شهرها تفاوت وجود داشته باشد.

- افزایش طرح‌های اشتغال‌زایی و تخصیص تسهیلات اشتغال بر‌اساس آمایش سرزمین: نکته این است که ازدواج در شهرستان‌های واقع در شرق و تا حدی مرکز کشور به‌طور‌کلی در سنین پایین‌تری اتفاق می‌افتد و یکی از عوامل مهم عدم اشتغال پایدار در شهرستان‌های غرب کشور می‌باشد. لذا تخصیص هدایت شده و نقطه‌زن تسهیلات و طرح‌های اشتغال‌زایی با هدف کاهش سن ورود به شغل و افزایش اشتغال پایدار در راستای کاهش سن ازدواج در غرب کشور ضروری است.

- تبلیغات و فرهنگ‌سازی و جلوگیری از تبلیغات منفی: نکته مهم در مورد وضعیت ازدواج و دیگر رخدادهای جمعیتی، ارائه تصویرهای منفی و سیاه‌نمایی از وضعیت موجود در جامعه است؛ چرا‌که ارائه تصاویر غیر‌واقعی به ایجاد فرهنگ منفی و تشدید مسئله دامن می‌زند. ؛ لذا نمی‌توان وضعیت را بحرانی قلمداد کرد. اما باید سیاستگذاری‌ها در جهت بهبود وضع موجود و جلوگیری از افزایش سن ازدواج باشد.

-حمایت از بازازدواج و ارائه تسهیلات حمایتی: با توجه به اهمیت تشکیل دوباره خانواده و آمارهای موجود از طلاق، تعیین رویکردهای سیاستی در این زمینه و تعیین میزان و چگونگی حمایت از تشکیل مجدد خانواده از ضروریات می‌باشد. چرا‌که از‌هم‌گسیختگی ازدواج تبعات فردی و اجتماعی به‌همراه دارد که پیش‌نیاز تشکیل مجدد خانواده نیازمند رفع این چالش‌هاست. لذا در نظر گرفتن حمایت از تشکیل مجدد خانواده در اصلاح قانون تسهیل ازدواج جوانان در اولویت قرار می‌گیرد. گفتنی است تشکیل خانواده جدید بعد از، از‌هم‌گسیختگی آن نیاز به در نظر گرفتن ملاحظاتی از قبیل حمایت‌های مشاوره‌ای جدی‌تر درخصوص زوجین و فرزندان آنها دارد.

البته این موضوع را باید از ابعاد مختلف مورد بررسی قرار داد و صرف تشکیل خانواده نمی‌توان آن را مثبت تلقی کرد. چرا‌که به‌رغم اینکه شکسته شدن تابوی بازازدواج به‌خصوص برای خانم‌ها امکان بازازدواج، تشکیل خانواده و رسیدن به کارکردهای مثبت خانواده را افزایش می‌دهد؛ اما این امر نباید منجر به سهولت از‌هم‌پاشیدگی خانوادهها گردد. بهعبارتی، امید به امکان بازازدواج راحت و بدون هزینه اجتماعی نباید زمینه‌ساز از‌هم‌گسیختگی خانواده‌ها شود. اما با توجه به تأکید سیاستهای کلی خانواده بر بازازدواج زنان سرپرست خانوار و روند رو به‌ رشد طلاق باید در سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزیهای اجرایی به این تغییر فرهنگی و رفتاری جامعه توجه کرد. گفتنی است در این موضوع نیز باید به تفاوت‌های فرهنگی مناطق نیز توجه داشت؛ چرا‌که بر‌اساس آمار به‌رغم رشد بازازدواج زنان در غالب استان‌ها در دو استان ایلام و قزوین این موضوع روند افزایشی نداشته ‌است.

-تشکیل سامانه شناسنامه خانواده:  ساماندهی انواع حمایتها و خدمات ارائه شده با قابلیت ثبت تحولات خانواده به منظور شفافیت در ارائه خدمات، تسهیلات و انواع حمایتها و با مداخله شرایط متقاضیان در بهره مندی از حمایتها (از قبیل شهر محل اسکان، جمعیت خانواده پدری، سن تشکیل خانواده، تعداد فرزندان، دسترسی به شغل و ).... به ّ منظور رصد کمیت و کیفیت انواع خدمات و تسهیلات ضروری مینماید.

-در اولویت قرار دادن سیاستهای کاهش مهاجرت داخلی و مهاجرت معکوس: همان‌گونه که ذکر شد در میان استان‌های کشور، استان‌های با فرهنگ قومی و میزان شاخص بازتعریف ازدواج زیر میانگین کشوری نیز وجود دارد، اما با توجه به فرهنگ قومی غالب استانهای با نرخ بازتعریف ازدواج بالا، فرضیه رابطه معنادار قومیت و نرخ ازدواج قابل طرح و پیگیری بوده که آمارهای احصا شده در دهه 80 نیز مؤید این رابطه است. به‌گونه‌ای که 93 درصد ازدواج‌های ثبت شده درون‌قومی و حدود 42 درصد ازدواج‌ها نیز هم‌خویشاوندی بوده‌اند. علاوه‌بر آن هم‌قوم‌گزینی و خویشاوند‌گزینی بر کاهش میانگین سن ازدواج اثر مثبت دارد. حتی اگر روند تغییر الگوهای ازدواج به‌سمت کاهش این الگو باشد نیز همچنان می‌توان به‌عنوان یک الگوی قابل‌توجه در راهبری مسئله مورد تأکید قرار گیرد. ازسوی دیگر، نشانه‌هایی از تأثیر قومیت بر میانگین سن ازدواج نیز وجود دارد. بهگونه‌ای که در میان بلوچ‌ها و عرب‌ها سن ازدواج پایین‌تر و در قوم گیلک این شاخص برعکس است. این موضوع نشان میدهد که موضوع ازدواج از فرهنگ قومی اثر می‌پذیرد و برای تأثیرگذاری بر شاخص‌های آن می‌توان از ظرفیت فرهنگ‌های قومی بهره گرفت.

-افزایش مهارتهای انتخاب همسر مناسب: اختلاف بین ملاک‌های جوانان و دیگر افراد جامعه و سبک مادی‌گرایانه جوانان در انتخاب همسر نشان از تحول در نظام فکری و فرهنگی نسل جدید دارد. لذا ضروری است با استناد به ملاک‌های تقویت‌کننده پایداری خانواده، نگرش‌های ذهنی افراد نسبت به ابعاد مختلف ازدواج از‌جمله ضرورت ازدواج، سن مناسب ازدواج و ملاک‌های همسر آینده اصلاح شود و تغییر ذائقه و اولویت‌های انتخاب همسر در فرایند عقلانی تنظیم گردد. رسیدن به این مهم علاوه‌بر اینکه مستلزم فرهنگ‌سازی و ذائقه‌سازی در میان جوانان است، نیازمند دریافت آموزش‌های لازم در این زمینه نیز می‌باشد.

 

 

[1] ساروخانی، باقر، «مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده »، نشر سروش، 1370 .
[2] سالنامه آماری 1398، « مرکز آمار ایران» ، 1399
[3] سالنامه آمارهای جمعیتی 1397، « سازمان ثبت احوال کشور »، 1398 .
[4] بررسی الگوی سنی ازدواج بر اساس داده های سرشماری و ثبتی طی سالهای 1385 - 1395، « مرکز آمار ایران» ، 1398 .
[5] رحیمی، علی و همکاران، «تحلیل گذار تجرد زنان و مردان در ایران طی سا لهای 1345 تا 1390 » ،1395 .
[6] ترابی، فاطمه و مسگرزاده، سجاد، «جامعه مخاطره آمیز و میانگین سن زنان و مردان در نخستین ازدواج در ایران »، زن در توسعه و سیاست، 1395 .
[7] چکیده نتایج طرح آمار گیری نیروی کار زمستان 1402،« دفتر جمعیت، نیروی کار و اقتصاد خانوار، مرکز آمار ایران »، 1402 .
[8] سالنامه آماری ازدواج و طلاق ایرانیان، سازمان ثبت و احوال ایران، « سازمان ثبت و احوال ایران » ، 1399.
[9] عباسی شوازی، جلال و صادقی، رسول، «قومیت و الگوهای ازدواج در ایران »، پژوهش زنان ، 1384 .
[10] پیمایش ملی ازدواج و طلاق، دفتر دوم، ازدواج و قومیت، « سازمان ثبت احوال کشور »، 1398 .
[11] گزارش وضعیت اجتماعی و فرهنگی ایران، « مرکز آمار ایران »، 1402 .
[12] رحمانی پور، ریحانه، کاویان، پدرام، «مسائل اولویت دار حوزه زنان و خانواده در برنامه هفتم توسعه و پیشنهادهای سیاستی »، مرکز پژوهش های مجلس، شماره مسلسل 18718 ، 1401 .
[13] آقاسی، محمد و فلاح مین باشی، فاطمه، «نگرش جوانان ایرانی به ازدواج، انتخاب همسر و تشکیل خانواده »، ویژه نامه پژوهش نامه زنان، 1394 .
[14] بررسی نگرش جوانان به ازدواج و تشیکل خانواده، « مرکز افکار سنجی دانشجویان ایران »، 1397 .
[15] پیمایش ملی خانواده، « جهاد دانشگاهی واحد استان البرز»، 1398 .
[16] محسنی تبریزی، منوچهر، «بررسی آگاهیها، نگرشها و رفتارهای اجتماعی فرهنگی در ایران »، دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور، 1379 .
[17] ارزشها و نگرش های جوانان ایران، «سازمان ملی جوانان »، 1383 .
[18] ارزشها و نگرش های ایرانیان(موج دوم)، « وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی »، 1382 .
[19] طالبی، ابوتراب، ویسی، سیمین،«رابطه عشق رمانتیک و تحقق ارزش های زوجیت »، فصلنامه شورای فرهنگی، اجتماعی زنان،1391 .
[20] بهشتیان، محمد، «بررسی مقایسه ای ملاک های ازدواج(اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، ظاهری و دموگرافیک) زوج های در شرف ازدواج دوم با ملاک های آنها در ازدواج اول »، جامعه پژوهی فرهنگی، 1395 .
[21] پیمایش ملی وضعیت و نگرش جوانان ایران، « سازمان ملی جوانان »، 1380 .
[22] ارزشها و نگرش های جوانان ایران، « سازمان ملی جوانان »، 1383 .
[23] فسایی، سهیلا، بنی جمالی، سید محسن، «جوانان، خانواده و مدیریت ازدواج »، مطالعات راهبردی ورزش و جوانان، 1398 .
[24] کوششی، مجید، خلیلی، مهدی، «پیش بینی عمومیت ازدواج زنان ایران »، بررسی مسائل اجتماعی ایران، 1399 .
[25] ارزشها و نگرش های ایرانیان(موج دوم)، « وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی »،1394 .
[26] وضعیت اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی ایران، « وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » 1395 .