نوع گزارش : گزارش های راهبردی
نویسندگان
1 پژوهشگر گروه رفاه و تامین اجتماعی دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
2 کارشناس گروه تامین اجتماعی و رفاه دفتر مطالعات اجتماعی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
3 سرپرست اداره برنامه ریزی و پایش عملکرد مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
4 کارشناس اداره برنامه ریزی و پایش عملکرد مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
چکیده
رفاه اجتماعی مفهومی چندبعدی است که برای توضیح کیفیت تحقق آن، متغیرهای متعددی دخالت دارد. هر یک از این متغیرها خود در شبکه ای پیوسته در ارتباط با یکدیگر دینامیک های مختلفی را تشکیل می دهند. در مدل دینامیک رفاه اجتماعی، هجده دینامیک داخلی به صورت شبکه ای بر محورهای اصلی تأثیر می گذارد. همچنین هشت متغیر به عنوان مؤلفه های اصلی تعیین کننده وضعیت رفاه اجتماعی در جامعه معرفی شده اند که عبارتند از کیفیت تأمین اجتماعی، انگیزه مشارکت اجتماعی، انگیزه توانمندسازی، توزیع عادلانه فرصت ها، احساس محرومیت نسبی، هزینه های حمایتی و یارانه ای، آسیب های اجتماعی و تورم. در این مدل به تفکیک روابط علّی مستقیم و غیرمستقیم میان متغیرهای مختلف داخل دینامیک ها مورد بررسی قرار گرفته و وضعیت مثبت یا منفی بودن ارتباط آنان تبیین شده است؛ بنابراین علاوه بر ترسیم وضعیت هر یک از مؤلفه های اصلی به شکل بخش های مجزا، در نهایت تحلیل نهایی دینامیک رفاه اجتماعی به مثابه کل یکپارچه با تعیین نقاط اصلی تداخل متغیرها نیز مشخص شده است.
کلیدواژهها
موضوعات
خلاصه مدیریتی
بیان مسئله
رفاه اجتماعی حمایتی است که جامعه در قبال پریشانیهای اجتماعی و اقتصادی پدید آمده بهواسطه چالشهایی همچون بیماری، بارداری، حوادث و بیماریهای ناشی از کار، سالمندی، بیکاری، ازکارافتادگی، فوت و هرگونه انقطاع در کسب درآمد و حفظ معیشت، به اعضای تحت پوشش ارائه میدهد. طبق اسناد و قوانین بالادستی، کارویژه لایه حمایتی، حمایت از آن دسته از گروههایی است که درآمدشان تکافوی حداقل زندگیشان را نمیدهد یا اساساً توان بازیابی خود را بهدلایل گوناگونی از دست دادهاند. بند «5» سیاستهای کلی تأمین اجتماعی ابلاغی رهبری، «رفع فقر و آسیبهای اجتماعی و تضمین سطح پایه خدمات» را اصلیترین هدف لایه حمایتی معین کرده است. قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی نیز بهعنوان مهمترین قانون موجود در حوزه رفاه اجتماعی حوزه حمایتی را چنین تعریف کرده است «حوزه حمایتی شامل ارائه خدمات حمایتی و توانبخشی و اعطای یارانه و کمکهای مالی به افراد و خانوادههای نیازمندی است که بهدلایل گوناگون قادر به کار نیستند و یا درآمد آنان تکافوی حداقل زندگی آنان را نمینماید».[1] گسترش پوششهای بیمهای و حمایتی و نظام تأمین اجتماعی کارآمد در یک جامعه میتواند سبب افزایش امید به زندگی، بهبود وضعیت و کیفیت زندگی شهروندان، افزایش سطح فرهنگی و بهداشتی، کاهش فقر و متعادل نمودن توزیع و کاهش ریسکهای اجتماعی و اقتصادی میان شهروندان شود. گزارش حاضر، که ماحصل جلسات متعدد همفکری با اساتید، صاحبنظران و کارشناسان مرتبط بوده است، بهدنبال شناخت متغیرهای اصلی اثرگذار بر کیفیت رفاه اجتماعی جامعه در قالب مدل پویاییشناسی رفاه اجتماعی است.
یافتههای کلیدی
در این گزارش با ارائه یک مدل علّی–حلقوی بهمنظور شناسایی و تبیین پویاییهای پراهمیت در حوزه رفاه اجتماعی و آثار متقابل و بازخوردهای موجود میان متغیرهای تأثیرگذار آن، درنهایت هشت متغیر بهعنوان مؤلفههای اصلی تعیینکننده وضعیت رفاه اجتماعی در جامعه معرفی شدهاند که عبارتند از کیفیت تأمین اجتماعی، انگیزه مشارکت اجتماعی، انگیزه توانمندسازی، توزیع عادلانه فرصتها، احساس محرومیت نسبی، هزینههای حمایتی و یارانهای، آسیبهای اجتماعی و تورم. همانطور که در هر بخش بهطور مجزا ارتباط میان وضعیت هر متغیر بر کیفیت رفاه اجتماعی در جامعه تبیین شده است، درمجموع نیز میتوان نتیجه گرفت که رفاه اجتماعی یک مقوله چندبعدی و پیچیده است که هم واجد مؤلفههای ذهنی و هم مؤلفههای عینی است. درواقع رفاه اجتماعی در مرکز یک منظومه اجتماعی-اقتصادی و روانی قرار گرفته است و هم مؤلفههای عینی همچون تورم، کیفیت تأمین اجتماعی (هزینههای بهداشت، سلامت، آموزش، مسکن و اشتغال) بر آن اثرگذارند و هم مؤلفههای ذهنی همچون احساس محرومیت نسبی، انگیزه توانمندسازی و انگیزه مشارکت اجتماعی.
راهکارهای سیاستی
بررسیهای توصیفی گزارش حاضر نشان میدهد که سیاستگذاران رفاهی بهمنظور حفظ پایداری سیستم رفاهی و ایجاد انسجام میان خرده سیستمها، بازیگران و جامعه هدف آن باید سیاست یکپارچهای را در هشت متغیر بررسی شده در گزارش اتخاذ نمایند. بنابراین هرگونه مداخله قانونی در تغییر وضعیت هر متغیر باید عطف به متغیرهای زمینهای و وضعیت کلی دینامیک رفاه اجتماعی در کشور باشد.
رفاه اجتماعی وضعیتی است ناظر بر حفظ کرامت انسانی جامعه که با وجود پذیرش تأثیر از سایر حوزهها، بیشتر دارای ابعاد اجتماعی-اقتصادی است. با وجود تعاریف متعدد میتوان مؤلفههای تأمین اجتماعی و بازنشستگی، سلامت، آموزش، مسکن و اشتغال را موضوعات اصلی مورد بررسی این حوزه دانست. بر این مبنا، سیاستگذاری در حوزه رفاه در پی مدیریت مسائل اجتماعی، تأمین نیازهای اساسی و تأمین فرصتهای اجتماعی برابر است. درواقع رفاه و تأمین اجتماعی حمایتی است که جامعه در قبال پریشانیهای اجتماعی و اقتصادی پدید آمده بهواسطه قطع یا کاهش شدید درآمد افراد، ناشی از بیماری، بارداری، حوادث و بیماریهای ناشی از کار، سالمندی، بیکاری، ازکارافتادگی، فوت و همچنین ناشی از افزایش هزینههای درمان و نگهداری خانواده (عائلهمندی) به اعضای تحت پوشش خود ارائه میدهد. نظام تأمین اجتماعی بهعنوان مهمترین اهرم برقراری عدالت اجتماعی شامل سه بُعد بیمههای اجتماعی، مساعدتهای اجتماعی و امداد اجتماعی است. گسترش پوششهای بیمهای و حمایتی و نظام تأمین اجتماعی کارآمد در یک جامعه میتواند سبب افزایش امید به زندگی، بهبود وضعیت و کیفیت زندگی شهروندان، افزایش سطح فرهنگی و بهداشتی، کاهش فقر و متعادل نمودن توزیع درآمد، کاهش ریسک و نااطمینانی نیروی کار در سالهای آتی (بازنشستگی) شود.
این گزارش اولین قدم اساسی است که بیانگر آثار این مسئله در کشور بوده و ماحصل جلسات متعدد همفکری با اساتید و صاحبنظران و کارشناسان مرتبط است. شناخت فراگیر موضوع و بحث زمان شمول بودن در کنار انتقال سریع دانشمحور این گزارش قرار گرفته است. برای این منظور از یک مدل علّی–حلقوی برای شناسایی و تبیین پویاییهای پراهمیت در حوزه رفاه اجتماعی و آثار متقابل و بازخوردهای موجود میان متغیرهای تأثیرگذار آن پرداخته شده است. این مدل درک ابعاد مختلف موضوع را برای سیاستگذاران تسهیل کرده و امکان مواجهه جامعتر و ارائه سیاستها و راهکارهای سنجیدهتر را فراهم میکند.
حدود دو دهه از تصویب قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی (مصوب 1383) میگذرد. این قانون که مفصلترین و بنیادیترین سند پشتیبان نظام رفاه اجتماعی در کشور است، مختصات اصلی سیاستگذاری در این حوزه را مشخص نموده است. ازجمله ویژگیهای اساسی این قانون تأکید بر جامع بودن و دو ابعاد بودن حوزه رفاه اجتماعی است. بااینوجود اما، بسیاری از اقدامات پژوهشی که پیرامون حوزه رفاه (چه از منظر تقنین و چه از منظر نظارتی) در سالیان اخیر صورت پذیرفته است، متمرکز بر یکی از جنبههای دینامیک رفاه اجتماعی در کشور بوده و بهندرت کلیت سیستم رفاهی کشور مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. ازجمله پژوهشهای سیاستی که به بررسی ابعاد حوزه رفاه اجتماعی پرداخته میتوان به گزارشهای بودجه مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی اشاره نمود. بهعنوان مثال در گزارش «بررسی لایحه بودجه 1401 کل کشور؛ تحلیلی بر اعتبارات حوزه رفاه و تأمین» با شماره مسلسل 18308 و گزارش «بررسی لایحه بودجه 1400 کل کشور؛ تحلیلی بر اعتبارات حوزه رفاه و تأمین» با شماره مسلسل 17393، اعتبارات اختصاص یافته به سه حوزه بیمهای، حمایتی و امدادی ذیل نظام رفاهی کشور در لایحه بودجه 1401 و 1400 مورد بررسی قرار گرفته و پیشنهادهایی بهمنظور درج در قوانین بودجه مربوطه اشاره گردیده بود. گزارش حاضر نخستین گزارشی است که به بررسی تحلیلی کلیت دینامیک رفاه اجتماعی کشور و پویاییهای علّی و زمینهای آن میپردازد.
متغیرها و روابط موجود در مدل توسعه داده شده در قالب شکلهای مختلف و پیوسته معرفی میشوند. شکل 1 نمای کلی متغیرهای بهکار رفته در مدل را نمایش میدهد. رفاه اجتماعی، کیفیت تأمین اجتماعی، انگیزه مشارکت اجتماعی، انگیزه توانمندسازی، توزیع عادلانه فرصتها، احساس محرومیت نسبی و هزینههای حمایتی و یارانهای ازجمله متغیرهایی هستند که در این مدل مورد توجه قرار گرفتهاند. در شکلهای بعدی بهصورت مبسوط همه متغیرها و روابط فیمابین آنها معرفی خواهند شد.
شکل 1. متغیرهای موجود در مدل پویاییشناسی رفاه اجتماعی
برای تشریح مدل از متغیر «کیفیت تأمین اجتماعی» و عوامل تأثیرگذار بر آن آغاز نموده و بهتدریج سایر متغیرها معرفی شده و روابط آنها با دیگر متغیرها تبیین میگردد. متغیرها و روابط جدید در هر تصویر با رنگ قرمز و متغیرهای تشریح شده، با رنگ آبی نمایش داده میشوند.
کیفیت تأمین اجتماعی متأثر از متغیرهای مختلفی ازجمله هزینههای حمایتی و یارانهای، کیفیت شناسایی و درآمد سرانه است. این متغیرها همگی با روابط علّی و معلولی مثبت روی کیفیت تأمین اجتماعی اثر میگذارند. بهعبارتدیگر با افزایش این متغیرها کیفیت تأمین اجتماعی افزایش و با کاهش آنها کیفیت تأمین اجتماعی کاهش مییابد. همچنین متغیر کیفیت شناسایی جامعه هدف نیز در متغیر فوق اثرگذار است. طبق روابط مشخص شده با کاهش کیفیت تأمین اجتماعی، فقر و محرومیت افزایش یافته و رفاه اجتماعی کاهش مییابد که در اینجا مطابق شکل 2 آمده است.
شکل 2. متغیرهای در تعامل با متغیر کیفیت تأمین اجتماعی در دینامیک رفاه اجتماعی
فقر و محرومیت ازجمله متغیرهایی است که از کیفیت تأمین اجتماعی اثر میپذیرد و با تغییر خود حلقههای مختلفی را فعال میکند. با افزایش فقر و محرومیت، از کیفیت محیط کاسته شده و بهتبع آن مهاجرت افزایش مییابد. این مهاجرت خود را در اشکال مختلف نشان میدهد. گروهی از افراد برای فرار از افت کیفیت محیط پیرامونی خود از روستاها و مناطق کمتر توسعه یافته به شهرهای بزرگ و مراکز استان مهاجرت میکنند که با خود مسائل گوناگونی ازجمله افزایش حاشیهنشینی و برهمخوردن توسعه متوازن محلی در شهر و تشدید کاهش کیفیت محیط مبدأ را بههمراه دارد. نوع دیگر مهاجرت ناشی از افزایش فقر و محرومیت مهاجرت شهرنشینان به حاشیه شهر است که خود آثار و تبعات گوناگونی را بههمراه خواهد داشت. مهاجرت معکوس بهجهت رویه نادرست تمرکز قدرت در پایتخت و شهرهای بزرگ موجب کاهش حضور این بخش از جامعه در قدرت شده و بهتبع آن توزیع ناعادلانه ثروت را تشدید و فقر و محرومیت را افزایش میدهد. ازسوی دیگر افزایش فقر و محرومیت موجب افزایش نیاز به حمایت اجتماعی و درنتیجه نیاز به منابع مالی میشود. منابع مالی مورد نیاز در این بخش اعم از هزینههای حمایتی عمومی و اقدامات حمایتی بیمهای است که آثار و تبعات منفی آن بهشکل مفصل در دینامیک صندوقهای بازنشستگی مورد موشکافی قرار گرفته است.
اطلاعات شکل 3 بهخوبی نشاندهنده افزایش هزینههای حمایتی ناشی از کاهش رفاه در اقشار درآمدی پایین و متوسط کشور است. برای نمونه از سال 1396 بهدلیل گسترش تحریمهای ظالمانه جهانی و نابسامانی وضعیت اقتصادی و درنتیجه کاهش سطح رفاه اجتماعی مردم، افزایش قابلتوجهی در تعداد مستمریبگیران نهادهای حمایتی اتفاق افتاده است. تعداد خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی در سال 1397 نسبت به سال گذشته افزایش 53 درصدی داشته است. (وزارت رفاه، 1400: 13) همانطور که در شکل زیر قابل مشاهده است، نرخ کل خانوارهای تحت پوشش در سالهای 1394 تا 1396 روند کاهشی در پیش گرفته بود اما افزایش 53 درصدی خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی در سال 1396 و تداوم این روند افزایشی تحت تأثیر شرایط کلان اقتصادی کشور تعداد کل خانوارهای تحت پوشش را به عدد 3,377,100 رسانده است. با افزایش فقر و محرومیت نیاز به حمایت اجتماعی تشدید شده و درنتیجه یارانهها و هزینههای حمایتی افزایش و سهمی از بودجه که میتوانست برای ارتقا زیرساختها و تملک داراییهای سرمایهای هزینه شود کاهش مییابد و این امر بهنوبه خود سبب فعال شدن بازخوردهای تشدیدکننده کسری بودجه میشود.
شکل 3. تعداد خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی از سال 1400-1392
پویایی مورد اشاره، کاهش کیفیت فضای کسبوکار و درنتیجه جذابیت نامولدها را نیز بههمراه دارد (دینامیک فضای کسبوکار). با افزایش جذابیت نامولدها، معاملات سوداگرانه هزینه مسکن برای خانوارها را افزایش و رفاه اجتماعی آنها را کاهش داده و فقر و محرومیت را مجدداً شدت میبخشد. البته بایستی اشاره کرد که یارانهها و هزینههای حمایتی در کوتاهمدت تا حدی با کمک به هزینههای خانوار موجب کاهش فقر میشوند؛ ولی در بلندمدت همانطور که گفته شد شرایط را تشدید میکنند.
اثر دیگر افزایش فقر و محرومیت، افزایش ناتوانی اجتماعی است که کاهش اشتغال در جامعه را بههمراه دارد. درنتیجه اتفاقات فوق و با کاهش درآمد سرانه از کیفیت تأمین اجتماعی و رفاه اجتماعی باز هم کاسته شده و افزایش فقر و محرومیت را بهدنبال دارد. این موارد نیز در شکل 4 مشخص شدهاند.
شکل 4. روابط متغیر فقر و محرومیت در دینامیک رفاه اجتماعی
همانطور که در شکل 5 دیده میشود، در مدل حاضر چهار متغیر بهشکل مستقیم بر رفاه اجتماعی اثر میگذارد. سه متغیری که بهشکل مثبت روی رفاه اجتماعی تأثیرگذار است عبارتند از افزایش درآمد خانوار، کیفیت تأمین اجتماعی و کیفیت خدمات عمومی. متغیر هزینه خانوار نیز بهشکل منفی بر رفاه اجتماعی اثر میگذارد. یعنی هرچه هزینه خانوار کاهش یابد، بهطور طبیعی رفاه اجتماعی نیز کاهش مییابد. طبق گزارش معاونت رفاه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، نرخ فقر از 22% در سال 1396 به 32% در سال 1398 رسیده که طبق این گزارش، 32% از جمعیت کشور معادل 26.5 میلیون نفر زیر خطفقر قرار دارند. در سال 1399 نیز خطفقر نسبت به سال 1398، 38% افزایش داشته است (معاونت رفاه اجتماعی، 1400: 31).
شکل 5. روابط متغیر رفاه اجتماعی در دینامیک رفاه اجتماعی
گزارش شکل مصرف و رفاه خانوارهای ایرانی و سیاستهای حمایتی پیشنهادی نیز نشان میدهد که در سال 1398 خانوارهای دهک اول بیش از 26 درصد بودجه خود و خانوارهای دهک دهم کمتر از 18 درصد را برای تأمین نیازهای خوراکی را به خود اختصاص داده است (دفتر مطالعات رفاه اجتماعی، 1399: 20)؛ بنابراین درنتیجه افزایش هزینه خانوار در دهکهای کمدرآمد بخش عمدهای از هزینه به تأمین نیازهای اولیه (خوراک) اختصاص یافته است. این امر نشاندهنده کاهش رفاه خانوار بهخصوص در دهکهای پایین درآمدی است.
کاهش رفاه اجتماعی علاوهبر اینکه بهصورت مستقیم موجب افزایش فقر و محرومیت میشود با کاهش مشارکت اجتماعی و درنتیجه کاهش مشارکت و کمکهای مردمی، فقر و محرومیت را تشدید میکند. افزایش رفاه اجتماعی میتوانست موجب افزایش انگیزه زادوولد شده و در کنار افزایش امید به زندگی که خود تحت تأثیر افزایش سلامت است، رشد جمعیت را تحت تأثیر قرار دهد. افزایش جمعیت درنتیجه اتفاقات فوق، نیاز به حمایت اجتماعی و یارانه را در کوتاهمدت افزایش داده اما در بلندمدت بازار نیروی کار مورد نیاز تولیدات داخلی و همچنین بازار مصرفی داخلی را رونق میبخشد و درنتیجه افزایش توان اقتصادی کشور را در پی خواهد داشت که در شکل زیر قابل مشاهده است.
شکل 6. تعاملات متغیر تقاضا در دینامیک رفاه اجتماعی
در شکل 6 مدل توسعه داده شده کاهش رفاه اجتماعی و جمعیت موجب کاهش تقاضا میشوند. کاهش تقاضا باعث کاهش نیاز به غذا و رقابتپذیری تولیدات داخلی میشود. کاهش نیاز به غذا بر دینامیک کشاورزی و این دینامیک بر متغیر سلامت اثر میگذارد. از طرف دیگر کاهش رقابتپذیری تولیدات داخلی موجب کاهش رشد اقتصادی و درنتیجه افت وضعیت اشتغال و افزایش فقر و محرومیت میشود.
انگیزه توانمندسازی متغیری دیگری است که شکل 7 به بررسی آن پرداخته است. عوامل تأثیرگذار بر این متغیر عبارتند از رفاه اجتماعی، سلامت و هزینههای حمایتی و یارانهای. با کاهش رفاه اجتماعی و همچنین وضعیت سلامت انگیزه توانمندسازی نیز کاهش مییابد. از طرف دیگر افزایش هزینههای حمایتی و یارانهای نیز انگیزه توانمندسازی را کاهش میدهد. این کاهش انگیزه اثر منفی بر وضعیت اشتغال و درنتیجه رفاه اجتماعی و فقر و محرومیت خواهد داشت. مورد دیگری که در شکل به آن اشاره شده اثر تقاضا بر روی هزینههای خانوار است. با کاهش تقاضا، هزینههای خانوار کاهش و با افزایش تقاضا، این هزینهها افزایش مییابند. بخشی از هزینهها مربوط به هزینههای آموزش است که با کاهش تقاضا این هزینهها نیز کاهش مییابد؛ اما ازسوی دیگر موجب کاهش میزان توانمندسازی افراد در جامعه میشود.
شکل 7. انگیزه توانمندسازی در دینامیک رفاه اجتماعی
توزیع عادلانه فرصتها متغیری در مدل است که از متغیرهای توسعه متوازن محلی و حضور در قدرت و دینامیک کیفیت حکمرانی اثر پذیرفته و بر متغیرهای احساس محرومیت نسبی، خشم انباشته و فقر و محرومیت اثر میگذارد. درواقع کاهش توزیع عادلانه فرصتها و افزایش فقر و محرومیت، افزایش خشم انباشته را از دو سوء بهبا کاهش توسعه متوازن محلی و همچنین کاهش حضور در قدرت، توزیع عادلانه فرصتها کاهش مییابد و این کاهش موجب افزایش فقر و محرومیت، خشم انباشته و احساس محرومیت نسبی میشود. افزایش احساس محرومیت نسبی نیز به افزایش انتظارات اجتماعی و درنتیجه کاهش رفاه اجتماعی میانجامد. افزایش محرومیت نسبی همچنین موجب افزایش رفتارهای ضداجتماعی میشود. روابط اشاره شده در شکل 8 مشخص شدهاند.
شکل 8. توزیع عادلانه فرصتها در دینامیک رفاه اجتماعی
شکل 9 متغیرهای تأثیرگذار بر متغیر آسیبهای اجتماعی را نمایش میدهد. براساس روابط مشخص شده، زمانیکه رفاه اجتماعی کاهش مییابد، پایداری اجتماعی افت کرده و درنتیجه آسیبهای اجتماعی افزایش مییابد. ازسوی دیگر با زایش فقر و محرومیت و همچنین مهاجرت، حاشیهنشینی و تعادل منطقهای جامعه دچار مشکل شده و این عوامل منجر به افزایش آسیبهای اجتماعی میگردند. این روند دینامیک پایداری اجتماعی را تشکیل میدهد و تنها متغیرهای اثرگذار در حوزه آسیبها در مدل مذکور بهشمار میرود.
شکل 9. عوامل اثرگذار بر آسیبهای اجتماعی در مدل دینامیک رفاه اجتماعی
تورم یکی از مهمترین متغیرهایی است که بر روی مدل اثر میگذارد. تورم بر افزایش هزینه خانوار تأثیر مستقیم دارد. مطابق شکل ۱۰ تأثیرگذاری این متغیر بر کیفیت فضای کسبوکار و درنتیجه افت رشد اقتصادی بههمراه افزایش منابع مورد نیاز برای متغیر هزینههای حمایتی و یارانهای، تورم را تبدیل به یکی از مخربترین متغیرهای حوزه رفاه بدل کرده است.
شکل 10. تورم در مدل دینامیک رفاه اجتماعی
افزایش تورم سالهای اخیر، تأثیر متفاوتی بر گروههای مختلف اجتماعی داشته است. بهرغم کاهش عمومی رفاه ایرانیان در دهه 90، گروههای شاغلان غیررسمی و بیکاران، مستأجران و ساکنان مناطق محروم، بیشتر از سایر گروهها با کاهش رفاه مواجه شدهاند. شاغلان بدون پوشش بیمه همواره با شدت بیشتری در معرض خطر از دست دادن شغل هستند و این تهدید با بحرانهای اقتصادی فزونی مییابد. مثلاً افزایش دستمزدها در دوره کرونا تا حدی آثار منفی تورم را علیه کارگران رسمی محدود کرد؛ اما کارگران غیررسمی نهتنها افزایش دستمزد نداشتند بلکه با احتمال بیشتری شغلشان را از دست میدادند (دفتر مطالعات رفاه اجتماعی، 1399: 34).
شکل 11. میانگین مستمری پرداختی ماهیانه به مددجویان تحت پوشش نهادهای حمایتی
مأخذ: نگاهی به سیاستهای کاهش فقر با تأکید بر برنامه افزایش مستمری نیازمندان، 1400: 13.
اثر دینامیک تورم را میتوان بهخوبی در شکل ۱۱ افزایش مستمری نهادهای حمایتی به افراد تحت پوشش نیز مشاهده کرد. پیش از این به میزان افزایش تعداد خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی در دینامیک تأمین اجتماعی اشاره شده است. حال میتوان افزایش هزینههای حمایتی را در سالهای تورمی کشور در دینامیک تورم نیز در نظر آورد. جهش 338 درصدی سال 1395 تا 1396 و رشد 66 درصدی سال 1399 تا 1400 دو بازه مهم افزایش هزینههای حمایتی برای نهادهای مذکور است. افزایش این هزینهها پیامد دیگری نیز در جذب جمعیت پشتنوبتی نهادهای حمایتی دارد.
ایجاد رفاه عمومی و امنیت اجتماعی مهمترین و اساسیترین پیشنیاز پیشرفت در همه جوامع است. یکی از ملزومات و مقدمات ایجاد رفاه اجتماعی، نظام تأمین و حمایت اجتماعی است که هدف اصلی آن استقرار امنیت، عدالت و انسجام اجتماعی است. تأمین اجتماعی بهعنوان مجموعهای از طرحهای رفاهی، از طریق کاهش مخاطرات دوران اشتغال، حداقل نیازهای زندگی را برای اقشار مختلف جامعه در دورانی که فرد قادر به تأمین معیشت خود نیست، فراهم میکند. این نظام، از طریق طرحهای بازتوزیعی، به توزیع مخاطرات بین اقشار وسیعی از جامعه کمک کرده و با برقراری و توسعه طرحهای بیمهای داوطلبانه و اجباری، پساندازهای فردی را بهمنظور مقابله با خطرات طبیعی، اقتصادی و اجتماعی تشویق مینماید. در این گزارش تلاش شد تا متغیرهای اصلی اثرگذار بر کیفیت رفاه اجتماعی جامعه در قالب مدل پویاییشناسی رفاه اجتماعی تشریح و تبیین شود. در این مدل 8 متغیر بهعنوان مؤلفههای اصلی تعیینکننده وضعیت رفاه اجتماعی در جامعه معرفی شدهاند که عبارتند از کیفیت تأمین اجتماعی، انگیزه مشارکت اجتماعی، انگیزه توانمندسازی، توزیع عادلانه فرصتها، احساس محرومیت نسبی، هزینههای حمایتی و یارانهای، آسیبهای اجتماعی و تورم.
همانطور که در هر بخش بهطور مجزا ارتباط میان وضعیت هر متغیر بر کیفیت رفاه اجتماعی در جامعه تبیین شده است، درمجموع نیز میتوان نتیجه گرفت که رفاه اجتماعی یک مقوله چندبعدی و پیچیده است که هم واجد مؤلفههای ذهنی و هم مؤلفههای عینی است. درواقع رفاه اجتماعی در مرکز یک منظومه اجتماعی-اقتصادی و روانی قرار گرفته است و هم مؤلفههای عینی همچون تورم، کیفیت تأمین اجتماعی (هزینههای بهداشت، سلامت، آموزش، مسکن و اشتغال) بر آن اثر گذارند و هم مؤلفههای ذهنی همچون احساس محرومیت نسبی، انگیزه توانمندسازی و انگیزه مشارکت اجتماعی.
متغیرهای مورد استفاده در گزارش و مورد استناد در مدلهای دینامیکی رفاه اجتماعی در جدول ذیل تعریف شدهاند.
تعریف |
متغیر |
ردیف |
اعطای کمک مالی به روی یک کالا یا خدمتی که به مردم داده میشود جهت افزایش رفاه عمومی جامعه. |
هزینههای حمایتی و یارانهای |
1 |
وضعیتی است که فرد دارایی مادی یا درآمد کافی برای رفع نیازهای اولیه خود را ندارد. فقر میتواند علل و آثار گوناگون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را داشته باشد. هنگام ارزیابی فقر در آمار یا اقتصاد دو معیار اصلی وجود دارد: فقر مطلق که درآمد را با مقدار موردنیاز برای رفع نیازهای اولیه شخصی مانند غذا، پوشاک و سرپناه مقایسه میکند. فقر نسبی زمانی اندازهگیری میشود که یک فرد نتواند حداقل سطح استانداردهای زندگی را در مقایسه با دیگران و در همان زمان و مکان خود فرد برآورده کند. تعریف فقر نسبی از کشوری به کشور دیگر یا از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است. بهعنوان مثال اقتصاد ایالات متحده ممکن است در ایران و دیگر کشورها بهعنوان بزرگترین و ثروتمندترین کشور در اقتصاد جهان شناخته شود اما براساس اداره سرشماری ایالات متحده آمریکا در سال ۲۰۱۹ میلادی (قبل از دنیاگیری کووید-۱۹)، فقر نسبی در این کشور ۱۰.۵٪ اعلام شده و ۳۴ میلیون نفر در این کشور فقیر شناخته میشوند. |
فقر |
2 |
عدم وجود ظرفیت بهمنظور بهرهگیری از فرصتها و قابلیتهای موجود را محرومیت میدانند. عدم آگاهی کافی، فقدان نیروی انسانی لازم، تهدیدات محیطی و محدودیتهای مالی همانند حلقههای زنجیری متصل بههم درمجموع باعث شکلگیری مفهومی به نام محرومیت میشوند. |
محرومیت |
3 |
ماحصل تقسیم تولید ناخالص داخلی کشور بر جمعیت را درآمد سرانه میگویند. |
درآمد سرانه |
4 |
تأمین اجتماعی حمایتی است که جامعه در قبال پریشانیهای اجتماعی و اقتصادی پدید آمده بهواسطه قطع یا کاهش شدید درآمد افراد، ناشی از بیماری، بارداری، حوادث و بیماریهای ناشی از کار، سالمندی، بیکاری، ازکارافتادگی، فوت و همچنین ناشی از افزایش هزینههای درمان و نگهداری خانواده (عائلهمندی) به اعضای تحت پوشش خود ارائه میدهد. |
کیفیت تأمین اجتماعی |
5 |
رفاه و تأمین اجتماعی حمایتی است که جامعه در قبال پریشانیهای اجتماعی و اقتصادی پدید آمده بهواسطه قطع یا کاهش شدید درآمد افراد، ناشی از بیماری، بارداری، حوادث و بیماریهای ناشی از کار، سالمندی، بیکاری، ازکارافتادگی، فوت و همچنین ناشی از افزایش هزینههای درمان و نگهداری خانواده (عائلهمندی) به اعضای تحت پوشش خود ارائه میدهد. |
رفاه اجتماعی |
6 |
درونکوچی یا کوچ بهمعنای جابهجایی مردم از مکانی به مکانی دیگر برای کار یا زندگی است. مردم معمولاً بهدلیل دور شدن از شرایط یا عوامل نامساعد دورکنندهای مانند فقر، بیماری، مسائل سیاسی، کمبود غذا، بلایای طبیعی، جنگ، بیکاری و کمبود امنیت مهاجرت میکنند. دلیل دوم میتواند شرایط و عوامل مساعد جذبکننده مقصد مهاجرت مانند امکانات بهداشتی بیشتر، آموزش بهتر، درآمد بیشتر، مسکن بهتر، آزادیهای سیاسی و جو بهتر باشد. |
مهاجرت |
7 |
توانایی تأثیرگذاری بر کنش و اراده دیگری در عرصه اجتماعی |
حضور در قدرت |
8 |
امکان ایجاد فرصتهای برابر آموزشی، بهداشتی، شغلی و ... برای کلیه شهروندان جامعه در راستای توزیع عادلانه درآمد و ثروت |
توزیع عادلانه فرصتها |
9 |
طرحهای تملک داراییهای سرمایهای مجموعه عملیات و خدمات مشخصی است که براساس مطالعات توجیهی، فنی، اقتصادی یا اجتماعی توسط دستگاه اجرایی انجام میشود و طی مدت معین و با اعتبار معین برای تحقق بخشیدن به هدفهای برنامه عمرانی پنجساله بهصورت سرمایهگذاری ثابت شامل هزینههای غیرثابت وابسته در دوره مطالعه و اجرا یا مطالعات اجرا میشود و تمام یا قسمتی از هزینههای آن از محل اعتبارات عمرانی تأمین میشود و به سه نوع انتفاعی غیرانتفاعی و مطالعاتی تقسیم میشود. |
تملک دارایی سرمایهای |
10 |
هنگامی رخ میدهد که دولت (و یا هر نهاد دیگری) بیش از درآمد خود پول خرج کند. در برابر کسری بودجه، مازاد بودجه وجود دارد. به کسری بودجه انباشته شده طی چند سال بدهی دولت گفته میشود. تأمین کسری بودجه معمولاً از طریق استقراض داخلی یا خارجی انجام میشود. |
کسری بودجه |
11 |
حمایتهای اجتماعی بهطورکلی بهتمامی صورتهای عاطفی، اطلاعاتی، ابزاری، همنشینی، ملموس و ... از مددرسانی گفته میشود که جامعه (دولت، نهادهای مدنی و افراد) برای جلوگیری و کاهش فقر، ایجاد برابری و عدالت و رفع تبعیض در شرایطی مانند از دست دادن شغل، از دست دادن توانایی کسب درآمد، سالمندی، معلولیت، رویارویی با هزینههای سنگین درمان و موارد دیگر با مکانیسم تشخیص، پیشگیری و کاهش، تسکین و اداره به انجام میرسانند. |
حمایت اجتماعی |
12 |
ناتوانی به هر شرایطی گفته میشود که انجام برخی فعالیتها یا تعامل مؤثر با دنیای اطراف خود (اجتماعی یا مادی) را برای فرد دشوارتر میکند. این شرایط یا اختلالات ممکن است شناختی، رشدی، عقلانی، ذهنی، فیزیکی، حسی یا ترکیبی از عوامل متعدد باشد. اختلالاتی که باعث ناتوانی میشود ممکن است از بدو تولد وجود داشته باشد یا در طول زندگی فرد بهدست آید. غالباً افراد ناتوان «بیجهت منزوی و از مشارکت کامل در جامعه طرد میشوند». درنتیجه اختلالات ناتوانی، افراد دارای معلولیت و ناتوانی میتوانند از بدو تولد دچار ناتوانی شوند یا ممکن است در طول زندگی خود برچسب اجتماعی ناتوانی و معلولیت را داشته باشند. |
ناتوانی اجتماعی |
13 |
منظور از فضای کسبوکار، عوامل مؤثر بر عملکرد واحدهای اقتصادی مانند کیفیت دستگاههای حاکمیت، ثبات قوانین و مقررات، کیفیت زیرساختها و ... است که تغییر دادن آنها فراتر از اختیارات و قدرت مدیران بنگاههای اقتصادی است. |
کیفیت فضای کسبوکار |
14 |
برخی از اقتصاددانان معتقدند که فعالیتهای غیرمولد به فعالیتهایی اطلاق میشود که بر بستر رانت ایجاد شود. براساس این تعریف، چنانچه حتی یک کارخانه بهواسطه رانت فعالیت کند، فعالیت آن غیرمولد خواهد بود. چراکه در بلندمدت و میانمدت رفاه عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد. این گروه از اقتصاددانان اعتقاد دارند که فعالیتهای اقتصادی در ذات خود نه مولد هستند و نه غیرمولد. آنچه نوع یک فعالیت اقتصادی را مشخص میکند، بستری است که آن فعالیت را ایجاد میکند. چنانچه آن بستر بهواسطه رانت ایجاد شود، فعالیت نیز نامولد خواهد بود. اما اگر بستر رقابت مهیا باشد، آن فعالیت میتواند مولد باشد. بهطورکلی فعالیتهای نامولد در سه دسته کلی تقسیمبندی میشوند. به فعالیتهایی نام ولد اطلاق میشود که سود حاصل از آن یا ناشی از عایدی از محل افزایش قیمت واقعی سرمایه (بلندمدت) باشد، یا ناشی از عایدی از محل خریدوفروشهای مکرر و سفتهبازی (کوتاهمدت) باشد یا ناشی از عایدی از محل تخلف، فساد، انواع رانت و انحصار باشد. |
جذابیت نامولدها |
15 |
اطمینان از حفاظت مالی در برابر هزینههای سلامت، یکی از مؤلفههای اصلی اهداف توسعه پایدار محسوب میشود که هدف آن، رسیدن به پوشش همگانی سلامت یا UHC است. یکی از روشهای ارزیابی حفاظت مالی، میزان پرداخت مستقیم از جیب مردم برای هزینههای سلامت و روش دیگر، نسبت خانوارهای مواجه با هزینههای فقرزای سلامت است. |
هزینه سلامت |
16 |
گردآوری اعانه یا جذب و جمعآوری کمکهای مالی به روند جمعآوری کمکهای داوطلبانه نقدی یا غیرنقدی گفته میشود. این کار با درخواست از افراد، شرکتها و مشاغل، مؤسسات خیریه یا حتی سازمانها و ادارات دولتی بهجهت اعطای کمکهای مالی انجام میپذیرد. اگر چه جمعآوری کمکهای مردمی بهطور معمول اشاره به تلاش برای جمعآوری پول برای سازمانهای غیرانتفاعی دارد، گاهی از این کار برای شناسایی و درخواست کمک از سرمایهگذاران یا سایر منابع تأمین سرمایه بهمنظور تأمین مالی شرکتهای انتفاعی نیز استفاده میشود. |
کمکهای مردمی |
17 |
مشارکت در جامعه محلی یعنی فرایند بهکارگیری توانمندیهای فردی یا گروهی ذینفعان برای دستیابی به یک هدف گروهی. در این فرایند، رفتار آگاهانه، خواست جمعی، پذیرش جمعی، انتخاب و وجود نیازهای مشترک اهمیت دارند. آنچه در یک فرایند مشارکت موفق مهم است احساس نیاز برای حل یک مشکل، شناخت آن مشکل و احساس نیاز به همکاری گروهی با توجه به میزان دانش و توانمندی افراد و شناخت آنان از تواناییها و امکانات موجود و حداکثر استفاده از آنهاست. |
مشارکت مردمی |
18 |
یک شاخص آماری است که نشان میدهد اعضای یک جامعه بهطور میانگین چقدر عمر میکنند، یا بهعبارتدیگر، انتظار میرود چقدر عمر کنند. |
امید به زندگی |
19 |
رشد اقتصادی را میتوان بهمعنای افزایش ارزش کالاها و خدمات تنظیم شده با تورم در طول زمان تعریف کرد. آمارشناسان بهطور متعارف چنین رشدی را بهصورت درصد افزایش تولید ناخالص داخلی حقیقی یا GDP تعریف میکنند |
رشد اقتصادی |
20 |
رقابتپذیری بهمعنای توانایی و عملکرد یک شرکت، یک بخش اقتصادی یا یک کشور در فروش و عرضه کالا و خدمات در یک بازار در مقایسه با دیگر شرکتها، زیربخشها، و کشورهای حاضر در همان بازار است. این اصطلاح همچنین برای بازارها نیز استفاده میشود که اشاره به میزان رقابتپذیر بودن ساختار بازار دارد. |
رقابتپذیری تولیدات داخلی |
21 |
زمانبندی اجتماعی انتظارات درجهبندی شده سنی برای رویدادهای مهم زندگی مانند شروع کردن اولین شغل، ازدواج کردن، تولد اولین فرزند، خریدن خانه و بازنشستگی است. منبع مهم تغییر شخصیت در بزرگسالی، تبعیت از زمانبندی اجتماعی یا انحراف از آن است. زمانبندی اجتماعی زنانه مانند ازدواج و مادری کردن است همچنین زمانبندی اجتماعی مردانه شغل عالی داشتن و پیشرفت کردن است. بهنظر میرسد پیروی از ساعت اجتماعی در اوایل بزرگسالی (20 سالگی تا 40 سالگی) موجب اطمینانخاطر میشود. زیرا تضمین میکند که جوانان به فعالیت اجتماعی میپردازند. مهارتهایی را پرورش میدهند و آگاهی از خود و دیگران را بالا میبرند. به عقیده نوگارتن (روانشناس) ثبات جامعه بستگی به داشتن افرادی دارد که خود را به الگوهای زمانبندی اجتماعی یا انتظارات اجتماعی جامعه از بزرگسالان متعهد بدانند. |
انتظارات اجتماعی |
22 |
محرومیت نسبی هنگامی پیش میآید که در راه دستیابی افراد به اهداف و خواستههایشان مانعی ایجاد شود. محرومیت نسبی نتیجه تفاوت بین خواستهها و داشتههای افراد است. محرومیت نسبی میتواند سه نوع متفاوت داشته باشد: محرومیت نزولی که در آن انتظارات افراد ثابت اما تواناییهایشان بهطور مداوم کاهش مییابد، محرومیت ناشی از بلندپروازی، یعنی درحالیکه تواناییهای افراد ثابت است انتظاراتشان افزایش مییابد، محرومیت صعودی که پس از یک دوره رشد همزمان انتظارات و تواناییها، تواناییها از رشد صعودی بازایستاده یا کاهش شدیدی مییابد و انتظارات همچنان حالتی صعودی دارند. هرچه محرومیت نسبی ایجاد شده براساس تفاوت میان انتظارات و تواناییها شدیدتر باشد، آنگاه نارضایتی شدیدتر و احتمال و شدت خشونت هم بیشتر خواهد بود. |
احساس محرومیت نسبی |
23 |
مفهوم پایداری در دهه 1960، در پاسخ به نگرانیهای زیستمحیطی و درنتیجه مدیریت ضعیف منابع شکل گرفت. در ابتدا این مفهوم مسائلی همچون کارایی انرژی، بازیافت، حفاظت از منابع طبیعی، توجه به نسلهای آینده و ... را در برمیگرفت. اگرچه مسائل اقتصادی نیز بهتدریج در این مفهوم مورد توجه قرار گرفت، اما میتوان اذعان کرد که بُعد اجتماعی توسعه پایدار از دهه 1990 مورد توجه جدی قرار گرفته است. بااینحال پایداری اجتماعی بهعنوان یک مؤلفه اساسی توسعه پایدار شمرده میشود که بهطور فزایندهای با مباحثات مربوط به اجتماع پایدار و پایداری شهری گره خورده است |
پایداری اجتماعی |
24 |
آسیبهای اجتماعی به دستهای از نابسامانیها و ناهنجاریهای رفتاری افراد یک جامعه چه بهصورت فردی و یا جمعی اطلاق میشوند که ریشه در بینظمیها، کژکارکردیهای پدیدههای اجتماعی و پیامدهای نامطلوب آنها دارد. این آسیبها غالباً باعث رنجش روانی، جسمی و مادی اقشار خاص و آسیبپذیر جامعه میشوند و همچنین میتوان گفت که به هر نوع عمل فردی یا جمعی گفته میشود که در راستای اصول اخلاقی و قواعد عام عمل جمعی یا غیررسمی جامعه محل فعالیت کنشگران قرار نمیگیرد و درنتیجه با منع قانونی و یا قبح اخلاقی و اجتماعی روبهرو میگردد. |
آسیبهای اجتماعی |
25 |
حاشیهنشینان کسانی هستند که در سکونتگاههای غیرمتعارف با ساکنین بافت اصلی شهر زندگی میکنند. گروههای مزبور بر اثر نیروی دافعه خاستگاه چون فقر و بیکاری و همچنین عوامل جاذب شهری از زادگاه خود رانده شده و به شهرها روی آوردهاند و ازآنجاکه اکثریت این گروهها بیسواد بوده و مهارت لازم جهت جذب در بازار کار شهر را ندارند. عامل پس راندن شهری نیز آنها را از شهر رانده و به حاشیه کشانده است. |
حاشیهنشینی |
26 |
طی دهههای اخیر افزایش جمعیت و رشد بیرویه شهرنشینی در کشورهای درحالتوسعه سبب بروز مسائل و مشکلات بیشماری نظیر تمرکز جمعیت، فعالیت و خدمات در شهرهای بزرگ شده و روستاها و شهرهای کوچک نیز از خدمات مناسب بیبهره ماندهاند. این امر سبب بروز عدم تعادلهای منطقهای و نوعی گسیختگی فضایی شده است. در ایران نیز بخش عمدهای از جمعیت، فعالیت و خدمات در کلانشهرهایی نظیر تهران، مشهد، کرج، شیراز، اصفهان، تبریز و ... متمرکز شدهاند و عدم توازن و تعادل را در سطح کشور به وجود آوردهاند. |
تعادل منطقهای جمعیت |
27 |
از نظر علم اقتصاد اشاره به افزایش سطح عمومی تولید پول، درآمدهای پولی یا قیمت است. تورم عموماً به معنی افزایش غیرمتناسب سطح عمومی قیمت در نظر گرفته میشود. تورم، روند افزاینده و نامنظم افزایش قیمتها در اقتصاد است. هرچند برپایه نظریههای گوناگون، تعریفهای متفاوتی از تورم ارائه میشود، اما، تمامی آنها به روند فزاینده و نامنظم افزایش در قیمتها اشاره دارند. |
تورم |
28 |