نوع گزارش : گزارش های راهبردی
نویسندگان
کارشناس گروه آینده پژوهی دفتر مطالعات بنیادین حکمرانی، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
چکیده
یکی از شاخصه های تفکر یا رویکرد آینده نگری، توجه به موضوع های نوپدید است. دانش آینده پژوهی در تلاش است تفکر آینده نگری را روشمند کند و با استفاده از فنون کارشناسی و علمی، قبل از اینکه مسائل نوظهور بروز جدی پیدا کرده یا آسیب های وسیع تری را تحمیل کند، هشدارهایی در این راستا ارائه دهد. این هشدارها با به تصویر کشیدن داستان هایی از آینده (سیاه، سفید و خاکستری) دنبال می شود؛ در این راستا پیامدهای درک شده از این تصاویر، ذهنیت خط مشی گذاران و تصمیم گیران (و به طور کل ذی نفعان) را نسبت به موضوع های بدیع حساس می کند و این آغاز آینده سازی است. حساسیت ایجاد شده ناشی از درک تغییرات است و به طور قطع، خودآگاهی را در پی دارد و سپس پرداختن به نوپدیدها را با اهمیت جلوه می دهد.
بایستی افزود همیشه نوپدیدها، چالش های منفی نیستند و در بسیاری مواقع، حامل فرصت های جدید هستند؛ بنابراین باید برای حکمرانی پیش نگرانه، زودتر از میانگین فهم ذی نفعان به فرصت های نوپدید اشراف پیدا کنیم و برنامه ای برای بهره مندی از آنها طراحی کنیم (ضرورت این موضوع برای حاکمان سلامت مستمراً تشدید می شود). در این سند سعی شده است با مرور گزارش های بین المللی موثق، ایده های رویداد ملی نوآیند مرکز پژوهش های مجلس، مراجعه به خبرگان و تشکیل پنل در فرهنگستان علوم پزشکی، مهم ترین نوپدیدهای سلامت ایران به تفکیک کارکردهای نظام سلامت گردآوری شود و به صورت خلاصه و نمادین، در یک رادار ارائه شود. در بخش تشریحی گزارش نیز به صورت مختصر به جنبه های ریسک و فرصت این نوپدیدها اشاره شده است.
گزیده سیاستی
معماری فعلی نظام سلامت در مقابل روشهای نوین حوزه بهداشت و درمان آسیبپذیر است. این روشها بیشتر برپایه فعالیتهای بینرشتهای و فناوریهای اطلاعات، زیستی، نانو و هستهای شکل گرفتهاند. گزارش نوپدیدهای سلامت، گوشههایی از فرصتها و تهدیدهای آینده نظام سلامت کشور را به تصویر میکشد. ایجاد حساسیت و آگاهی درباره مسائل نوظهور سلامت، آغاز راه طولانی برای تقویت توان فعلی نظام سلامت کشور در ابعاد «دانشی»، «تأمین مالی»، «تجهیزات» و «مدیریت و روشها» خواهد بود.
کلیدواژهها
موضوعات
بیان / شرح مسئله
حیطههای نوپدید بهطورقطع در جنبههای مختلف بهداشت عمومی، پیشگیری، درمان و تجهیزات اثرگذار است و با نگاهی به آینده، احتیاجات نوینی از آموزشها و بهرهمندیها و منابع انسانی و ... را بهوجود میآورد. هرچند آینده، امری منعطف و جاری است اما تصویری از نوظهورها، هشداری برای بنیانهای فکری است و تصمیمگیران را قانع میکند که نمیتوانند نسبت به آینده خنثی باشند و بدون بررسیهای محیطی (رصد تغییرات محیط فعالیت و محیط کلان و درک فرصتها و تهدیدهای نوظهور)، تصمیمهای کارآمد و اثربخشی اخذ کنند.
نقطهنظرات / یافتههای کلیدی
با بررسی مطالعات خارجی، مصاحبههای خبرگان و جلسات کارشناسی بهطور مشترک میان گروه آیندهپژوهی مرکز پژوهشهای مجلس و گروه آیندهنگری و نظریهپردازی و رصد کلان سلامت فرهنگستان علوم پزشکی ایران، نظام سلامت ایران با فرصتها و تهدیدهای نوظهوری پیشرو است که از هماکنون نیاز به آمادگی و انعطافپذیری ویژه را لاجرم میکند.
برآیند رادار نوپدیدهای سلامت حاصل از این گزارش، این نکات را برجسته میکند که ابر روند دیجیتالی شدن، آینده را به یک دنیای بههم متصل تبدیل خواهد کرد. درنتیجه نظام سلامت و زیرنظامهای آن، رفتارهای دیجیتالی بیشتری در آینده خواهند داشت و اتصال آنها بههم، پتانسیلی جدی برای کارآمدی (هدایت، نظارت، رصد و پایش در لحظه) ایجاد میکند. همچنین، در دنیای کنونی دادهها و الگوریتمها از هر نوعی که باشند در حوزههای پیشگیری، تشخیص و درمان نقش بسیار حیاتی دارند. بهطوریکه روند توسعه پزشکی شخصیسازی شده، جامعنگر، یادگیری و بهینهسازی سیستمها، هوش مصنوعی و غیره به مقدار زیادی وابسته به دادهها و کیفیت آنهاست. البته گردآوری و اشتراکگذاری این دادهها ممکن است بهراحتی میسر نباشد. همچنین ممکن است هماهنگ کردن فرایندها و استانداردهای اشتراکگذاری داده در محیطها و زمینههای مختلف مراقبتهای بهداشتی و درمانی چالشبرانگیز باشد. نکته حائز اهمیت دیگر اینکه، بخش زیادی از هویت آینده را مهارت و فناوری میسازد و کارکردهای آموزش، پژوهش و ارائه خدمت در حوزه سلامت را بهشدت تحت تأثیر قرار خواهد داد.
پیشنهاد راهکارهای تقنینی، نظارتی یا سیاستی
۱- خروج از دیدگاه بخشی در حوزه قانونگذاری سلامت: با توجه به اینکه بخش زیادی از متغیرهای سلامت عمومی از سایر حوزهها تأثیر میپذیرد (مثل قواعد محرمانگی اطلاعات، پدافند غیرعامل، مالیات، بیمه و ...)، ضروری است که تصمیمهای تقنینی در حوزه سلامت با نگاه فرابخشی تنظیم گردد و آثار سایر حوزهها در متغیرهای سلامت، به طور دقیق بررسی و اعمال شوند. در این رهیافت، ضروری است که زیرساختهای قانونی مثل بیمه، مالیات، عوارض و ... به منزله ابزارهای کنترل رفتار سلامت جامعه تلفی شود و برای تنبیه و تشویق رفتارهای غلط و صحیح سلامت، مورد استفاده قرار گیرند.
۲- استقرار نظام پایش یا رصد ملی در حوزه امنیت و ایمنی سلامت: رویکرد فعالانه در حوزه سیاستگذاری و قانونگذاری سلامت نیازمند بررسی تحرکات و تغییرات شاخصهای سلامت است تا شوکهای وارده به مرزهای سلامت کشور، کمترین آسیب را به نظام سلامت وارد نماید. به طور مثال سیستمهای تشخیصی مستقر در مرز برخی از کشورهای توسعه یافته، ضامن امنیت و ایمنی سلامت اجتماعی هستند و در شرایط خاص، قرنطینگی را خیلی زود از مرزها آغاز مینمایند. البته که مرزهای سلامت فقط به مرزهای جغرافیایی محدود نمیشوند و غربالگریهای طبقات اجتماعی، اصناف، بازههای سنی و ... را نیز شامل میشود. به طور قطع این رویه میتواند به عنوان یک سیستم هشدادهنده برای جنگافزارهای بیوسایبر نیز تلقی شود (چه در مرحله ابتلا و چه در مرحله شیوع).
۳- تدوین پروتکلهای فعالیت در حوزه فناوریهای پیشگیری، تشخیص و درمان: ذات فناوریهای حوزه سلامت گران است و پیشبینی میشود درآینده، چالشهای اجتماعی و برابری فراوانی بهوجود آورد. عمق کارکرد این فناوریها به بدن بسیار نزدیک شده است و ممکن است عدم اصالت آنها خطرات جدیدی را بهوجود آورد (مثل کپسول کاشتنی در بدن که جایگزین تزریق انسولین میشود). تنوع و تعدد فناوریهای حوزه سلامت و شرکتهای فناور از یک سو و احتمال تشدید بازارمحوری کالاهای مرتبط با سلامت از سوی دیگر، فرایند تشخیص اصالت و ضرورت را برای سیاستگذاران و قانونگذاران سخت خواهد کرد. لذا پیشنهاد میشود پروتکلهای قانونی در سطح عرضه برای فعالیت و ممیزی فناوریها (اعم از فناوری، تجهیزات، دارو، سیستمها، تخصصهای جدید و ...) و شرکتها (تشخیص صلاحیت شرکتها برای فعالیت در حوزه فناوریهای سلامت) و همچنین قوانین سختگیرانه برای ورود و نفوذ و نحوه استفاده از آنها تدوین شوند.
نوپدیدها موضوعها و عمدتاً چالشهایی هستند که میتوانند ازیکسو به تهدیدهای حکمرانی و ازسویدیگر به فرصتهای حکمرانی تبدیل شوند. سه دسته نوپدید قابل تعریف است:
الف) دیدهنشده: چالشهایی که در وضعیت کنونی به آن دچار هستیم، اما در نقطه کور تصمیمسازان و تصمیمگیران قرار دارد و تاکنون به آن پرداخته نشده است. این موضوعها ممکن است بهدلیل عدم شناخت کافی، تشخیص اشتباه، نبود ابزار رصد، نبود اراده مدیریتی، وجود مشغلهها و ازدیاد مسائل جاری و غیره در نقطه کور حکمرانان قرار گرفته باشند.
ب) نوظهور: مسائلی که در آینده بهوجود میآیند و اکنون فقط نشانههای اولیهای از آنها را میبینیم. آنها شاید هماکنون مسئله نباشند؛ چراکه هنوز متولد نشده و اسباب و علل آن بهوجود نیامده است اما لازم است از هماکنون به اولویت خطمشیگذار تبدیل شود و تبیین آن، روی میزش قرار گیرد.
ج) با صورت جدید: مسائلی که امروز نیز با آن مواجهیم اما ممکن است در فرایند فراگیر شدنشان، جلوه جدیدی پیدا کنند و شکل و ساختار آنها متفاوت از حالت امروز شود. در این حالت، بهطورقطع پیامدهای جدیدی در انتظار ماست. گاهی نیز ممکن است یک مسئله بهخصوص با مسئلهها، روندها، رخدادها یا مؤلفههای دیگری از آینده تلاقی پیدا کرده و مدل چالشآفرینی متفاوتی پیدا کند.
پیشرفتهای علم و فناوری نویدبخش راههای جدید و بهبودیافته برای رسیدگی به سلامت جهانی و تضمین جمعیت سالمتر در سراسر جهان است. آنها بهطور بالقوه میتوانند سلامت جهانی را متحول کنند و ازسویدیگر ممکن است آن را با چالشهای نوینی نیز همراه سازند. این گزارش که به همت گروه آیندهپژوهی مرکز پژوهشهای مجلس و گروه آیندهنگری و نظریهپردازی و رصد کلان سلامت فرهنگستان علوم پزشکی ایران تدوین شده، به پویش مسئلههای اولویتدار آینده سلامت ایران پرداخته و سعی داشته فرصتها و خطرات آنها را که نیاز به توجه دقیقتری دارند، ارائه نماید. نوشتار حاضر حاکی از این است که علائم، زمینهها، موضوعها، ابزارها و فنون نوپدید؛ حوزه سلامت را دربرگرفته و لازم است با آمادگی قبلی (و افزون بر آن نظارتهای دقیق و علمی)، تحولات آنها را پیشنگری کرد. این گزارش در سطح حکمرانی میتواند به پیشبینی بهتر جنبههای فرصت و تهدید، آماده شدن برای سلامتِ در حال تغییر و تسریع در بهرهبرداری کامل از محصولات و خدمات جدید کمک کند.
منابع اصلی مورد استفاده این گزارش شامل مستندات افقیابی سازمان بهداشت جهانی تحت عناوین «روندها و فناوریهای نوپدید: افقیابی برای سلامت عمومی جهانی» [1] و «فناوریهای نوپدید و نگرانی از استفاده دوگانه از آنها: افقیابی برای سلامت عمومی جهانی» [2]، چندین مصاحبه با خبرگان فرهنگستان علوم پزشکی، ایدههای بخش مسابقهای دومین رویداد ملی نوآیند در سال ۱۴۰۱ و محتوای نشست تخصصی مشترک با عنوان «نوپدیدهای سلامت؛ آینده نظام سلامت ایران با چه مسائل نوظهوری روبهرو میشود؟» است.
2. رادار مسائل نوپدید سلامت ایران
باید اذعان داشت که نگاه قدیمی به مسائل، راهحلهای فعلی را تثبیت میکند و نیاز به طراحی نو و بدیع را ساقط میکند. استفاده از عنصر خلاقیت در تدوین راهحلهای سیاستی، در ابتدا نیازمند رصد واقعبینانه و بدون سوگیریِ علائم تغییر است. مقاومت حکمرانان در برابر ندیدن سیگنالها و شواهد نوپدید، انسداد آینده را در پی دارد. رادار مسائل نوپدید و بهروزرسانی آن، گام بزرگی برای شکسته شدن مقاومت در برابر آینده است و آشوب حاصل از مسائل جدید و تصمیمهای کهنه را مدیریت میکند. نوآوران، رصدکنندگان و دانشمندان؛ پنجرهای رو به حکمرانی باز میکنند و مراحل اولیه بروز مسئله را هشدار میدهند. پنجرهای که به مزیت زمانی برای واکنش سیاستی (برای پیشدستی حکمرانی) منجر شود (شکل 1).
شکل1. منحنی روند با توجه به کنش افراد [3]
در توضیح نمودار ۱، اگر نتوانیم عواقب و پیامدهای «دستیار هوش مصنوعی» یا «فناوری جعل عمیق» یا «اینترنت اشیا بیمارستانی» و غیره را کمی زودتر (چند ماهه یا چند ساله) تشخیص دهیم، نظام سلامت را به دریایی از ابهامات اساسی سپردهایم. فرصت واکنش، زمانی بهدست میآید که رصدگر باشیم و روندهای نوزاد را قبل از اینکه بر همگان عیان شده باشد، درک کرده باشیم (پذیرندگان اولیه باشیم). در همین راستا، رصد و دیدهبانی، یکی از مهمترین اقدامهای مدیریتی و سیاستی است که میتواند از طریق ابزارهای مناسب گردآوری یا پیمایش یا پویش، هشدارهایی را برای آینده جمعآوری کند. در این میان، رادار نوپدیدها ابزاری جالب توجه برای این هدف است.
منظور از رادار، مدلی برای «دستهبندی موضوعی» و همچنین «تعیین محدوده زمانی محتمل» برای تحقق موضوهای نوپدید است که رو به آینده، بسط مییابد (تفسیر میشود). رادار تلاش میکند در یک تصویر کلی به مسائل نوپدید اشاره شود تا مخاطبان بدانند چه اتفاقاتی رو به آینده محتمل، پیشبینی میشود و باید برای تبعات مثبت و منفی یا اصطلاحاً فرصتها و تهدیدهای جدید آنها آماده بود. رادار مسائل نوپدید سلامت ایران (که تدوین آن برای اولین بار در کشور رخ میدهد) نیز در دو بعد متمایز تصویر شده است تا تلنگری برای همه سیاستپژوهان، تصمیمسازان و تصمیمگیران نظام سلامت کشور باشد:
۱. دستهبندی موضوعی منطبق بر کارکردهای نظام سلامت شامل ارائه خدمات؛ فناوری و محصولات پزشکی؛ نیروی انسانی؛ تأمین مالی؛ حکمرانی و رهبری و فناوری اطلاعات و پژوهش است [4].
۲. زمانبندی تقریبی برای وقوع مسائل (زیر پنج سال و بیشتر از پنج سال آینده) که درواقع بر میزان نوظهور بودن و شدت بروز علائم تکیه دارد.
در جدول متنی و نمودار راداری بعد، مسائل نوپدید سلامت ایران برپایه دو گزارش بینالمللی اشاره شده، پنل خبرگی فرهنگستان علوم پزشکی، مصاحبه با برخی از خبرگان حوزه سلامت و نهایتاً نوپدیدهای ارسال شده به رویداد ملی نوآیند دو گردآوری شده است و سپس هرکدام از آنها، توضیح (فرصتها، تهدیدها، راهکارهای احتمالی) داده میشود. گفتنی است رادار مسائل نوپدید سلامت ایران مانند هر خروجی دیگر در حوزه آیندهپژوهی میتواند از نتایج تحقیقات جاری و مستمر در این حوزه، متأثر باشد و نسخههای جدید و بهروزی داشته باشد. همچنین مسائل نوپدید اشاره شده در این تحقیق، صرفاً بخش مهمی از این مسائل است و نمیتوان بهطور قطع بر تعداد و کیفیت آنها صحه گذاشت؛ خصوصاً اینکه متناسب با شرایط کشور، متغیرهای مداخلهگر بسیاری وجود دارد که پیشبینیها را دستخوش تغییر خواهد کرد.
جدول 1. مسائل نوپدید سلامت ایران براساس کارکردهای نظام سلامت
ردیف |
کارکردهای نظام سلامت |
مسائل نوپدید تا پنج سال آینده |
مسائل نوپدید بیش از پنج سال آینده |
۱ |
ارائه خدمات |
|
|
۲ |
فناوری و محصولات پزشکی |
|
|
۳ |
نیروی انسانی |
|
|
۴ |
تأمین مالی |
|
|
۵ |
حکمرانی و رهبری |
|
|
۶ |
فناوری اطلاعات و پژوهش |
|
|
شکل ۲. رادار مسائل نوپدید سلامت ایران
3.شرح مسائل نوپدید سلامت ایران (پیامدها و ضروریات)
مسائل نوپدید تا پنج سال آینده
3-1-1. بروز بیماریهای عفونی مقاوم به درمان
بروز بیماریهای عفونی مقاوم به درمان یک تهدید جهانی برای سلامت و توسعه است. سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده است که این مسئله یکی از ۱۰ تهدید بزرگ بهداشت عمومی سراسری است که بشریت با آن مواجه است. ازسویی استفاده نادرست و بیش از حد از داروهای ضدمیکروبی، محرکهای اصلی در توسعه پاتوژنهای مقاوم به درمان هستند و ازسویدیگر کمبود آب سالم و بهداشتی، پیشگیری و کنترل ضعیف عفونت و بیماری در مراکز مراقبت بهداشتی، دسترسی ضعیف به داروهای باکیفیت، مقرونبهصرفه، واکسنها و دستگاههای تشخیصی، عدمآگاهی و دانش و عدم اجرای قانون باعث گسترش میکروبها میشود که برخی از آنها میتوانند به درمان مقاوم شوند [5].
هزینه بیماریهای عفونی مقاوم به درمان برای اقتصاد قابلتوجه است. علاوه بر مرگ و ناتوانی؛ بیماری طولانیمدت و اقامت طولانیتر در بیمارستان، نیاز به داروهای گرانتر و چالشهای مالی نیز برای افراد آسیبدیده افزوده میشود. بدون ابزارهای مؤثر برای پیشگیری و درمان کافی عفونتهای مقاوم به دارو و دسترسی بهتر به داروهای ضدمیکروبی موجود یا جدید باکیفیت و تضمین شده، تعداد افرادی که درمان برای آنها ناموفق بوده یا براثر عفونت جان خود را از دست میدهند، افزایش خواهد یافت و اقدامهای پزشکی مانند جراحی، ازجمله سزارین یا تعویض مفصل ران، شیمی درمانی سرطان و پیوند عضو، خطرناکتر خواهند شد [5].
لذا مقاومت دارویی یک مسئله پیچیده و نوپدید بوده و به اقدامهای فوری با رویکردی چندبخشی نیاز است که در آن ذینفعان حوزه سلامت، تولید غذا و محیط زیست باید گرد هم آمده و در طراحی و اجرای برنامهها، سیاستها، قانونگذاری و تحقیقات با یکدیگر همکاری کنند. نوآوری و سرمایهگذاری بیشتر در تحقیق و توسعه داروهای ضدمیکروبی جدید، واکسنها و ابزارهای تشخیصی با مشارکت جهانی؛ مورد نیاز است. گفتنی است درصورتیکه برای مصرف داروهای ضدمیکروبی جدید تدبیر درستی اندیشه نشود، داروهای جدید نیز به سرنوشت داروهای ضدمیکروبی فعلی دچار میشوند و بیاثر خواهند شد [5].
3-1-2. بیماریهای واگیردار نوپدید و بازپدید
در سالهای متمادی، همهگیری بیماریهای واگیردار ناشناخته، نهتنها باعث تلفات جانی قابلتوجهی شدهاند [6،7]، بلکه میلیاردها دلار ضرر اقتصادی (اختلال در خدمات ضروری، بسته شدن مرزها، تشدید ناامنی غذایی، قرنطینه و آثار آن بر آموزش و معیشت و نهایتاً عقب انداختن پیشرفتها در زمینههای کلیدی توسعه اقتصادی) نیز برای کشورها بهبار آوردهاند [8]. در سه دهه گذشته، با ظهور عوامل بیماریزای جدید، توجه بیشتری متوجه تهدیدهای ناشی از بیماریهای همهگیر شده است [9]. در جدیدترین همهگیری یعنی کوید ۱۹، مهمترین چالشهای پیش روی خطمشیگذاران، تأمین منابع مالی جهت آمادگی، واکنش بهموقع در برابر شیوع بیماری در یک محیط سیاسی پیچیده با منابع محدود، هماهنگی تلاشها در میان طیف روبهرشد و متنوعی از بازیگران ملی و بینالمللی، ارزیابی دقیق آمادگی ملی برای مقابله با شیوع بیماری، پرداختن به کمبود نیروی انسانی، ایجاد توازن بین سرمایهگذاریها در بخش بهداشت عمومی و خدمات درمانی، ایجاد ظرفیت برای تحقیق و توسعه مرتبط با شیوع و تقویت اقدامهایی برای پیشگیری و کنترل عفونت بوده است [7].
تجارب کسب شده از همهگیری کوید ۱۹ برای واکنش به همهگیریهای آینده کمککننده است. این تجارب در دنیای تغییریافته پس از کووید که سلامت افراد و جوامع آسیبپذیر بهطور نامتناسبی تحت تأثیر اقدامهای ناکافی در بخش سلامت و تغییرات آب و هوایی قرار گرفتهاند، میتواند مورد استفاده قرار گیرد [10]. در چنین شرایطی است که اهمیت رویکرد سلامت یکپارچه برای اقدام جهانی، بیش از هر زمان دیگری معقول بهنظر میرسد [8]. این رویکرد را سازمان بهداشت جهانی و با هدف تعادل پایدار و بهینهسازی سلامت انسان، حیوانات و اکوسیستم معرفی کرده است، مستلزم همکاری جهانی است. رویکرد مذکور، در سطح ملی و محلی و با هدف دستیابی به نتایج بهداشت عمومی بهتر، از پرداختن به تأثیرات تغییرات آب و هوایی گرفته تا اجرای سیستمهای هشداردهنده برای شناسایی انواع پاتوژنهای در حال ظهور و پتانسیلهای ایجاد بیماریهای همهگیر در آینده قابلیت اجرایی دارد [10].
ایجاد و افزایش ظرفیت سیستمهای هشداردهنده براساس دادههای بهداشتی و درمانی محلی جهت شناسایی بیماریهای عفونی نوظهور در سطوح منطقهای و جهانی، اهمیت ویژهای را در اجرای پاسخهای مشترک به تهدیدهای بهداشتی دارد. درحالیکه قبل از شناسایی SARS-CoV-2، برخی از دولتها بهسمت کاهش بودجه آمادگی همهگیری گرایش داشتند [10].
در آینده بهمنظور تشخیص انتقال عوامل بیماریزا در سطح جامعه و تشخیص انواعِ در حال ظهور آنها (در میان جمعیتهای انسانی و حیوانی) و همچنین پیشبینی گستردگی شیوع بیماریها، آنچه که در اولویت جدی قرار میگیرد همان تقویت روشهای نظارتی است. همچنین برای آماده شدن برای انواع کووید 19 در آینده و زئونوزهای در حال ظهور، توالییابی ژنومی در جمعیت انسان و حیوان نیز باید در اولویت قرار گیرد. مدلهای فضایی و زمانی نقش کلیدی در درک عوامل اجتماعی و محیطی بیماریهای عفونی داشتهاند. این مدلها میتوانند برای توسعه سیستمهای هشداردهنده اولیه دقیقتر، قابلدوامتر و نوآورانهتر مورد استفاده قرار گیرند [10].
بهمنظور ایجاد تابآوری سیستمهای بهداشتی در برابر بیماریهای عفونی نوپدید و بازپدید (مجموعه اقدامهای لازم برای مواجهه مناسب با آنها)، نقش بسزای سرمایهگذاری (داخلی و خارجی) برای آمادگی زیرساختها ازیکسو و ظرفیت اجرای تعهدات و برنامههای ملی ازسویدیگر، اثبات شده است [8]. همچنین مشارکت رسانهها در گسترش آگاهی و مشارکت دادن جامعه بهویژه در کاهش هراس، اهمیت زیادی خواهد داشت و بخش خصوصی نیز نقش مهمی در گزارشدهی و پیروی از دستورالعملهای دولت ایفا میکند. بهنظر میرسد آموزش جامع پزشکان در زمینه بهداشت عمومی، اپیدمیولوژی و میکروبیولوژی پایه، از نیازهای ضروری آینده باشد [6،8،9].
درحالیکه ظرفیتهای پیشگیری، شناسایی و پاسخ به تهدیدهای عفونی در سالهای اخیر بهطور چشمگیری بهبود یافته است، همهگیری کوید ۱۹ نشان داد که سرمایهگذاری در آمادگی باید جایگاه خود را در برنامه توسعه ملی و امنیت ملی در همه کشورها پیدا کند. تقویت سیستمهای مدیریت حادثه، شیوههای پیشگیری و کنترل عفونت، نظارتهای کارآمد و بهنگام برای واکنش سریع، ساماندهی ظرفیتهای آزمایشگاهی و بسیج جامعه ازجمله سایر زمینههای حیاتی در حیطه آمادگی است. مزایای این سرمایهگذاریها نیز نجات زندگیها و ایجاد انعطافپذیری در سیستمهای بهداشتی و درمانی، اقتصاد و جوامع مختلف آینده خواهد بود [8].
در پایان بیان میشود که بیماریهای مسری و عفونی نوپدید و بازپدید از چالشبرانگیزترین مسائل بهداشتی و امنیتی پیشروی جامعه جهانی خواهد بود. مشکلات ناشی از این بیماریها، اغلب با وجود شبکههای آسیبپذیر بهداشتی و ظرفیتهای ضعیف یا شکننده نظارت و شناسایی بیماریها دوچندان میشود [6]. تأثیرات بیماریهای عفونی دامنه وسیعی از آسیبهای نوپدید و بازپدید اجتماعی-اقتصادی داشته و به واکنش چند بخشی نیاز دارد که همهگیری کوید ۱۹ این را بهوضوح نشان داده است. همهگیری کووید 19 و قبل از آن شیوع بیماریهای متعدد ازجمله ابولا، بدون شک ثابت کردهاند که سرمایهگذاری در آمادگی برای همهگیری و شیوع بیماریهای نوپدید و بازپدید مزایای بسیار و چندوجهی داشته و بازگشت سرمایه بسیار قابلتوجهی دارد [8].
3-1-3. تعامل طب مکمل و طب مدرن
امروزه میل به استفاده از طب مکمل در درمان بیماریها، توجهی جهانی را به خود جلب کرده است (بهطور نمونه در زمان همهگیری کوید ۱۹ مشاهده شد). طب مکمل، بخشی از سیستم بهداشت و درمان متعارف نیست، اما ازسوی بیماران، تقاضا برای آن در کنار بهرهگیری از طب مدرن وجود دارد [11]. طب مدرن و مکمل هریک مزایا و معایبی دارند که باید در سیر درمان در نظر گرفته شوند و برای هر فرد نیز متفاوت است. طبق تحقیقات انجام شده، بسیاری از درمانهای مکمل ازجمله طب سوزنی بیخطر هستند و ازطرفی میتوانند مؤثر نیز باشند. تسکین درد، کاهش اضطراب، بهبود زخم و یا افزایش گردش خون از مزایای برخی از روشهای طب مکمل است. ازجمله معایب احتمالی طب مدرن میتوان به مقاومت آنتی بیوتیک اشاره کرد که پیشگیری و کنترل عفونت را محدود میکند. از معایب احتمالی طب مکمل نیز میتوان به عدم کمک در درمان برخی از بیماریها مانند سرطان اشاره داشت. همچنین، درمانهای مکمل ممکن است با درمانهای طب مدرن تداخل داشته باشند و بهطور بالقوه، باعث اثربخشی کمتر درمان شوند (و یا عوارض جانبی شدیدتری ایجاد کنند). به همین دلیل، مهم است که قبل از بهکارگیری آنها در کنار درمانهای معمولی، در مورد هرگونه درمان مکمل با یک متخصص مراقبتهای بهداشتی و درمانی مشورت شود [12] (این موضوع هم نیاز به آموزش همگانی دارد و هم نیاز به استقرار زیرساختها و زیرسامانههای ملی) [13].
استراتژیهای بهروز شده (2023-2014) سازمان بهداشت جهانی درخصوص طب مکمل به مدیران سازمانهای بهداشتی و درمانی پیشنهاد میدهد تا در این مسیر، راهحلهای بهبود سلامت و استقلال بیمار را بهکار گیرند. در این میان، دو هدف کلیدی نیز اشاره شده است: ۱. حمایت از کشورهای عضو برای بهکارگیری طب مدرن و طب مکمل در مراقبتهای بهداشتی و درمانی مردممحور و ۲. ترویج بهرهگیری ایمن و مؤثر از طب مدرن و طب مکمل در کنار هم از طریق تنظیم شیوههای تعامل و تربیت متخصصان مربوطه. این اهداف با اجرای سه استراتژی: الف) ایجاد پایگاه دانش و تدوین سیاستهای ملی، ب) تقویت ایمنی، کیفیت و اثربخشی از طریق تنظیم مقررات و ج) ارتقای پوشش همگانی سلامت با ادغام خدمات طب مکمل و طب مدرن و مراقبت از خود در نظام سلامت محقق میشوند [14].
در آینده سیستم بانکهای زیستی و نظام مراقبت بهطور فزایندهای با آسیبپذیری بیشتر در برابر تهدیدهای همهگیری، مواجه خواهند بود. همهگیری زئونوزها در کشورهای با درآمد کم و متوسط بهاحتمالزیاد ظاهر میشوند که ممکن است از تعاملات بیشتر بین انسان و حیاتوحش، نشئت گرفته باشند. شهرنشینی و تغییرات آب و هوایی نیز هر دو احتمالاً این وضعیت را تشدید خواهند کرد. پاسخهای اضطراری به بیماریهای همهگیر برای نظارت، مراقبت، آزمایش و تشخیص به بانکهای زیستی متکی است و بانکهای زیستی بهطور گسترده در پاسخ به ویروس زیکا و شیوع SARS-CoV-2 مورد استفاده قرار گرفتند. لذا در آینده پیشبینی میشود اطلاعات ارائه شده بیوبانکها برای شناسایی و تهیه بهموقع واکسنها و درمانها حیاتی است؛ اما یکی از مسائل کلیدی، ایجاد و مجوز یکپارچگی میان آنها است [1].
در حال حاضر، شاخصهای قابلاعتماد بسیار کمی از کیفیت نمونهها در بانکهای زیستی وجود دارد و استانداردها بیشتر از تجربیات محققان تنظیم میشوند تا یافتههای تحقیقاتی محکم! هیچ استاندارد بینالمللی مبتنیبر مطالعات بررسی شده وجود ندارد و این خود دارای جنبه تهدیدی است. در همین امتداد در نوامبر 2020، سازمان بهداشت جهانی و کنفدراسیون سوئیس یادداشت تفاهمی امضا کردند. آنها اولین زیست هاب سازمان بهداشت جهانی را راهاندازی کردند تا از اشتراک بهموقع دادههای اپیدمیولوژیک و بالینی و مواد بیولوژیکی بین آزمایشگاهها و شرکا در سطح جهانی اطمینان حاصل کنند. زیست هاب به کشورهای عضو سازمان جهانی بهداشت اجازه میدهد تا به روشی بهتر و سریعتر تحقیقات را پیش ببرند و برای شرایط اضطراری آمادگی بیشتری داشتهباشند [1].
مسائل نوپدید بیش از پنج سال آینده
تکامل توسط انتخاب طبیعی طی یک قرن گذشته، اصل سازماندهی زیستشناسی بوده است، اما تنها در چند دهه اخیر بوده که در علوم اجتماعی و پزشکی اعمال شده و تحت عنوان پزشکی تکاملی یا پزشکی داروینی شناخته میشود. دیدگاه تکاملی در مورد درک «چگونگی طراحی بدن و اینکه چرا بیماریها وجود دارند؟» بحث میکند [15]. از نقطهنظر بیولوژیکی، پزشکی مدرن از پزشکی P0 به P5 در حال تکامل است. پزشکی مدرن P0 یا رویکرد سنتی بر تجزیه و تحلیل فردی (یک سلول یا یک پروتئین) متمرکز بود، درحالیکه دادههای در دسترس مرتبط با بیماریها و بیماران، به محققان و ارائهدهندگان سلامت این اجازه را میدهد تا بر یک سیستم جامع متمرکز شوند [16]؛ چراکه سلامت فردی و جمعی ما تحت تأثیر عوامل بسیاری شکل میگیرد. این عوامل بیشتر شامل محیط، انواع ژنتیک ارثی، قرار گرفتن در معرض عوامل بیماریزا، رژیم غذایی و سبک زندگی، سیستمهای اجتماعی و فرهنگی است. هیچیک از این عوامل ثابت نیستند و همه آنها با یکدیگر تعامل دارند. سازگاریهای ژنتیکی انسان با محیطهای گذشته، بار بیماریها و شیوههای فرهنگی میتواند بر خطرات بیماریهای امروزی تأثیر گذارد، بهویژه اگر هریک از عوامل محیطی، بیماریها یا فرهنگ زمینهای در این مدت تغییر کرده باشد. در همین حال، پاتوژنها و انگلهای انسانی پیوسته با بیولوژی ما ازیکسو و با پیشرفتهای پزشکی، داروهای جدید و بهبود زیرساختها ازسویدیگر سازگار میشوند [17].
براساس نظریه پزشکی تکاملی، پزشکی در آینده بیشتر پیشبینیکننده، شخصیسازی شده، پیشگیرانه و مشارکتی خواهد بود. پزشکی P5 تکامل پزشکی P4 است و به جنبه روانی-شناختی بیمار نیز توجه دارد؛ یعنی اینکه یک بیمار نهتنها در عوامل بیولوژیکی و ژنتیکی بلکه در نگرشها، عواطف و عملکردهای شناختی خود نیز منحصربهفرد است. هدف در پزشکی تکاملی با در نظر گرفتن تمایز هر فرد در جنبههای ذکر شده، تعیین بهترین درمان مناسب برای هر بیمار است [16]. پزشکی تکاملی بهجای اینکه بیماری را نقصی در دستگاهی که قبلاً سالم و کامل بوده ببیند؛ بدن را محصول انتخاب طبیعی میبیند [15،16].
درحالیکه پزشکی تکاملی هنوز جایگاهی در برنامههای درسی آموزش پزشکی سنتی ندارد، اما ضروری است تا سیاستگذاران حوزه سلامت از چگونگی تأثیر تفکر پزشکی تکاملی بر حوزههای آموزش پزشکی، عملکرد بالینی و بهداشت عمومی بهصورت عمیق، مطلع شوند؛ چراکه نوآوریهای علوم زیستی در دهههای آینده به میزان چشمگیری بر رویکردهایی که اکنون با پزشکی تکاملی توسعه مییابند، تکیه خواهند داشت. همچنین، همکاری بینرشتهای بیشتری مورد نیاز است تا از قدرت و بینش طب تکاملی استفاده حداکثری شود (خصوصاً در فرایندهای تشخیص، پیشگیری و درمان تهدیدهای موجود و در حال ظهور و مخلِ سلامت) [18].
3-1-6. پزشکی شخصیسازی شده یا دقیق
پزشکی شخصی یا اصطلاحاً پزشکی دقیق مبتنیبر این مفهوم است که تفاوتهای فردی در موفقیت درمان دارویی، مؤثر است. این مفهوم جدید نیست و بقراط در قرن پنجم قبل از میلاد نیز بدان اشاره کرده است. بااینحال، توانایی پیشبینی اینکه چهکسی به یک داروی معین پاسخ میدهد، یک چالش پایدار بوده است. با ظهور فناوریهای مدرن ژنومی و توانایی تشخیص ترکیب ژنتیکی هر بیمار، ایده پزشکی شخصیسازی شده به واقعیت نزدیک شده است و ابعاد جدید و نوظهوری را در پی خواهد داشت [19،20].
تنوع بینفردی از نظر بالینی معنیدار است؛ ازسویدیگر در دسترس بودن فناوریهای زیست پزشکی مدرن مانند توالییابی DNA، پروتئومیکس و دستگاههای مانیتورینگ بیسیم، شناسایی این تنوع را امکانپذیر کرده و نیاز به شخصیسازی پزشکی را در سطوح مختلف آشکار میکند. چالشهای آینده مرتبط با این واقعیت، نهتنها بهبود کارایی در شیوه شناسایی بلکه روشهایی است که داروهای شخصیسازی شده ساخته و آزمایش میشوند. چند مشکل دیگر درخصوص پزشکی شخصیسازی شده وجود دارد که غلبه بر آنها در کوتاهمدت ممکن است دشوار باشد. بهطور مثال، نیاز به مجموعههای کلانداده بهمنظور شناساییِ تمایز عوامل و بهینه کردن مداخلات پزشکی، میتواند نگرانیهایی در مورد حریم خصوصی و سوء استفاده از دادههای مربوط به این افراد ایجاد کند. خوشبختانه، این موضوع در حال حاضر یا آینده، تنها منحصر به سیستم بهداشتی و درمانی نیست، چراکه بسیاری از صنایع دیگر ازجمله بانکداری، بازاریابی و رسانههای اجتماعی نیز با این مشکل مواجهاند و میتوان از استراتژیهای مورد استفاده این صنایع در سیستم بهداشت و درمان نیز استفاده کرد. علاوه بر این، توسعه روشهای کارآمدتر برای داروهای شخصیسازی شده و برآورده کردن خواستههای همه بیماران، بسیار مهم است. البته توسعه، اجرا و پرداخت هزینههای پزشکی شخصیسازی شده در ابتدا بسیار گران خواهد بود و در آینده نیز بهدلیل عوامل مداخلهگر بسیار، ممکن است پیچیدهتر شود [20].
پزشکی سلولی شاخهای از علم پزشکی است که به قرار دادن سلولهای جدید و سالم در بدن برای جایگزینی سلولهای بیمار یا آسیبدیده، تعدیل عملکرد سلولهای بیمار از طریق بیان عوامل و تعامل مستقیم، یا حذف سلولهای عامل بیماری یا ناکارآمد با استفاده از سلولهای ایمنی اشاره دارد [21]. کاربردهای بالقوه سلولدرمانی شامل درمان سرطانها، بیماریهای خودایمنی، مشکلات ادراری و بیماریهای عفونی، بازسازی غضروف آسیبدیده در مفاصل، ترمیم آسیبهای نخاعی، بهبود سیستم ایمنی ضعیف و کمک به بیماران مبتلا به اختلالات عصبی است [24-22] و این پتانسیل را دارد که بیماری بدون درمان شناخته شده را درمان کند [25]. پیشرفتهای مهم در درک بیولوژی بیماری و نوآوریهای عمده در ویرایش ژن، مهندسی پروتئین و فناوری کشت سلولی، یک محیط علمی بسیار غنی را برای سلولدرمانی ایجاد کرده که بهسرعت در حال پیشرفت است [21].
بااینحال، هنوز مواردی وجود دارد که مانع از استفاده گسترده از آن میشود. در سلولدرمانی، گلوگاههایی در زمینه تأمین و رشد منابع و انتقال سلولها برای محققان و شرکتهای بیوتکنولوژی وجود دارد که البته این وضعیت، فرصتی را برای شرکتهای نوآور در این زمینه ایجاد میکند تا این شکاف را پر کنند. نحوه تنظیم و استانداردسازی بخشهای مختلف فرایند توسعه، مانند تولید و زنجیره تأمین نیز از دیگر بخشهای چالشبرانگیز در حوزه سلولدرمانی است. یک نگرانی کلیدی دیگر در سلولدرمانی، اطمینان از ایمن و مؤثر بودن آن است. اینکه چگونه میتوان این روش درمان جدید را در عین ایمن بودن در سریعترین زمان ممکن به بازار عرضه کرد؛ موضوعی که در این سالها برای مراکزی مانند FDA چالشبرانگیز بوده است [26]. ازطرفی، استفاده از سلولهای بنیادی از گذشته در تحقیقات پزشکی از نظر اخلاقی بحثبرانگیز بوده اما در سالهای اخیر محققان توانستهاند سلولهای بنیادی پرتوان القایی را جایگزین سلولهای بنیادی کرده و درنتیجه، دغدغه اخلاقی درخصوص اخذ سلولهای بنیادی جنینی را تا حدود زیادی رفع کنند. بااینحال، هنوز نگرانیهای دیگری مربوط به اخذ رضایت از اهداکنندگان مواد بیولوژیکی برای استخراج سلولها و طراحی دقیق مطالعات بالینی وجود دارد [24].
بدینترتیب بهنظر میرسد قبل از اینکه درمان با سلولهای بنیادی یا سلولهای بنیادی پرتوان القایی، بخشی از فعالیتهای عادی پزشکی شود، باید تحقیقات بیشتری در این زمینه صورت گیرد. درنهایت این امر میتواند منجر به درمانهای شخصیسازی شده برای بسیاری از شرایط و توانایی بازسازی بخشهایی از بدن انسان شود که از هماکنون نیاز به توسعه و انتشار دانش آن در حوزههای دانشگاهی را تشدید میکند [24].
3-1-8. شناسایی ساختارهای زیستی جدید با کمک الگوریتمهای یادگیری عمیق
الگوریتمهای یادگیری عمیق طیف وسیعی از کاربردها از استخراج ژنومی گرفته تا شناسایی درمانها و داروهای جدید در زیستشناسی و پزشکی را دارا هستند. هنگامی که چنین کاربردهای یادگیری عمیق به مولکولهای بیولوژیکی پیچیده گسترش مییابد، انتظار میرود که شناسایی دادهها تا پیشبینی عملکردهای ژن و عملکردهای مولکولی، به یافتن و ایجاد ترکیبات جدید کمک کند. این تکنیکها همچنین میتوانند برای تولید مواد بیولوژیکی جدید یا ایجاد پاتوژنهایی با ویژگیهای پاتولوژیک منحصربهفرد مورد استفاده قرار گیرند [1].
3-1-9. فراگیری پزشکی از راه دور و بدون مرز
پزشکی از راه دور اصطلاحی گسترده است که شامل مشاوره از راه دور (مراقبت بالینی از راه دور)، نظارت از راه دور (سیستمهای دیجیتالی که دادههای زیست پزشکی و سایر اطلاعات را از بیماران به پزشکان منتقل میکند)، همکاری از راه دور (بین پزشکان در محل و پزشکان از راه دور) و پشتیبانی بیماران از راه دور (مانند یادآوری الکترونیکی قرار ملاقات) است. درحالیکه ما در اینجا از اصطلاح گسترده و فراگیر استفاده میکنیم، توجه داریم که هر برنامه دارای مشکلات و فرصتهای خاصی است و به بررسی عمیق رو به آینده نیاز دارد [1].
استفاده از سلامت از راه دور، فناوری مجازی و نظارت از راه دور در سالهای اخیر افزایش یافته و در طول همهگیری کوید ۱۹ شتاب بیشتری گرفته است. استفاده از پزشکی از راه دور برای حفظ دسترسی بیماران به مراقبتهای بهداشتی و تکمیل زیرساختهای مراقبتهای بهداشتی در حال گسترش است (برای جنبههای بسیاری از بیماریها). در درازمدت، پزشکی از راه دور میتواند به یک روش غالب مراقبتهای اولیه در بسیاری از کشورها تبدیل شود. پزشکی از راه دور، ازجمله استفاده گسترده از تلفنهای همراه، تجهیزات ساده پوشیدنی و تبادل الکترونیکی دادههای بیمار، مزایای زیادی ازجمله دسترسی بهتر برای بیماران در مناطق روستایی و دورافتاده، با هزینه کمتر و کارایی بیشتر ارائه میدهد. بااینحال، این تحولات باید با سیاستها و اقدامهای مربوطه نظام سلامت همراه باشد. اشکالهای احتمالی شامل مقررات فرامرزی، نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی و نظارت بیومتریک، سوء استفاده از دادهها، نحوه اتصال با سایر سامانههای سلامت (مثلاً دفترچه سلامت الکترونیک، بانکها یا حسگرهای زیستی) و غیرسلامت (مثلاً مالیات پزشکان)، حذف جمعیتهایی با دسترسی محدود فناوری و مسئله انحصار است. پذیرش گسترده پزشکی از راه دور در مقایسه با مراقبتهای حضوری، احتمالاً دارای محدودیتهای مختلفی است که بعد تنظیمگری آن را در سطح کلان مهم میکند. [1].
3-1-10. روشهای تشخیصی مبتنیبر حسگرهای زیستی
بیماریهای عفونی عامل اصلی مرگومیر در کشورهای با درآمد کم و متوسط هستند، جایی که اکثر مرگومیرها به تشخیص و درمان نادرست، ازجمله عدم دسترسی به زیرساختهای مراقبتهای بهداشتی مربوط میشود. پلتفرمهای تشخیصی مبتنیبر حسگرهای زیستی با روشهای شیمیایی، مغناطیسی، نوری یا نانوتکنولوژی، جایگزینهای ارزانتر، در دسترستر و مؤثرتری برای روشهای فعلی تشخیصی واکنش زنجیرهای پلیمر از (PCR) هستند. تشخیص مبتنیبر حسگرهای زیستی امکان تشخیص، نظارت و مدیریت بهتر و زودتر را فراهم میکند و پیامدهای بیماری را بهبود میبخشد [1].
3-1-11. درمانهای مبتنیبر میکروبیوم
تحقیقات اخیر نشان میدهد که میکروبیوم انسان برای سلامت بسیار مهم است. مطالعات متاژنومیک روی میکروبیوم انسان، ارتباط احتمالی بین میکروبیوم روده و بیماریهایی مانند افسردگی، آرتریت روماتوئید و دیابت را نشان داده است. مطالعات اپیدمیولوژیک حاکی از روابط واضحی بین عوامل مختلکننده میکروبیوتا در دوران نوزادی و شرایط ایمنی و متابولیک بعدی مانند چاقی، شرایط آلرژیک و بیماریهای روده بوده است. درک بهتر میکروبیوم میتواند راه را برای اقدامهای پیشگیرانه و مداخلات درمانی گسترده بهویژه برای شرایط مزمن و همچنین برای بیماریهای قابلانتقال (از تغییر در رژیم غذایی و ورزش گرفته تا محصولات دارویی)، هموار کند. بسیاری از این اقدامها و مداخلات ممکن است کمهزینه و بهویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط مفید باشند [1].
بااینحال، تا به امروز، شواهدی مبنیبر اینکه مدولاسیون میکروبیوم میتواند تأثیر درمانی در انسان داشته باشد، محدود است. قویترین شواهد در حال حاضر برای عفونت مکرر کلستریدیوم دیفیسیل است که نتیجه مثبت آن در یک کارآزمایی فاز III از کپسول میکروبیوتای روده مشتق از مدفوع گزارش شده است. شواهد بالینی اولیه نشان میدهد درمانهای مبتنیبر میکروبیوم میتوانند بر پاسخ به ایمونوتراپی سرطان تأثیر گذارند. همکاری بینالمللی برای ادغام و ایجاد کار اولیه برای هدایت مطالعات بالینی و مطالعات ترجمهای در این زمینه ضروری است. با این وجود، بحثهای بسیاری در مورد اینکه چه چیزی یک میکروبیوم سالم روده را تشکیل میدهد و نقش آن در سلامت و علت بیماریها چیست، وجود دارد [1].
سازمان بهداشت جهانی، کمبود آنتیبیوتیکهای جدید برای غلبه بر مقاومت آنتیبیوتیکی را بهعنوان یک مشکل حاد شناسایی کرده است. تخمین زده شده است که مقاومت ضدمیکروبی میتواند به 10 میلیون مرگ اضافی با هزینه اقتصادی 100 تریلیون دلار آمریکا منجر شود. اصلاح ژنتیکی باکتریوفاژها اساس یک عامل ضدمیکروبی امیدوارکننده است. درحالیکه فاژ درمانی از سال 1919 مورد استفاده قرار گرفته است، استفاده از آن در دو دهه گذشته با در دسترس بودن ابزارهای ویرایش ژنومی پیچیدهتر، احیا شده است. اولین گزارش استفاده بالینی موفق از فاژهای دستکاریشده ژنتیکی در سال 2019 منتشر شد [1].
فاژ درمانی یک درمان جدید و مؤثر برای عفونتهای مقاوم به داروهای ضدمیکروبی است. بااینحال، بهدلیل هزینههای بالا و محدود بودن به یک عفونت خاص (بهجای یک طیف گسترده) موانع دائمی برای استفاده گسترده از فاژ درمانی وجود دارد. برای استفاده منطقی از فاژ درمانی، مجموعههای مهندسی شده فاژی مقرونبهصرفه، پایدار، با دسترسی سریع، ترکیبی و هماهنگ و همراه با تشخیصهای دقیق و سریع ضروری است. اثربخشی داروها در مبارزه با مقاومت ضدمیکروبی ارتباط نزدیکی با ابزارهای تشخیصی دقیق و سریع دارد [1].
سازمان بهداشت جهانی هنوز فاژ درمانی را بهطور رسمی در برنامه اقدام خود علیه مقاومت آنتیبیوتیکی قرار نداده است. فاژدرمانی در کاربردهای موضعی و با اشتراکگذاری بینالمللی اطلاعات، جهت تسهیل تطابق فاژها با استانداردهای جهانی، بسیار سودمند خواهد بود [۱۱]. در این راستا، سازمان بهداشت جهانی در موقعیت منحصربهفردی برای ایفای نقش هماهنگی محلی، ملی و جهانی قرار دارد [1].
3-2. کارکرد فناوری و محصولات پزشکی
مسائل نوپدید تا پنج سال آینده
3-2-1. مواد مخدر جدید و انواع روانگردانها
امروزه پدیده سوء مصرف مواد مخدر یکی از مشکلات شایع روبهرشد در اکثر جوامع بهشمار میرود و طی دهه گذشته، مواد مخدر و روانگردان نوپدید و غیرمتعارفتری پدید آمده است. همیشه این خطر وجود دارد یک ماده روانگردان نوپدید بهدلیل اینکه تحت کنترل کنوانسیونهای بینالمللی سازمان ملل متحد (پروتکل مبارزه با مواد مخدر) نیست، تهدیدی جدی برای سلامت عمومی باشد. ارائه اطلاعات جامع و بهروز در مورد این مخدرهای جدید، با توجه به عدم گزارشهای کمی و کیفی، نظارتهای معمول و همچنین مشکلات موجود در بررسی میزان ماده مؤثره در یافتههای آزمایشگاهی معمول خون و ادرار، مسئله مهمی برای نظامهای بهداشتی و درمانی است. مرکز نظارت بر مواد مخدر و اعتیاد اروپا، بهمنظور ایجاد، حفظ و تقویت فعالیتهای آگاهیبخشی، آمادگی و واکنش در سطح ملی و اتحادیه اروپا، سیستم هشدار زودهنگام را بنا نهاده است. این سیستم در چارچوب قانونی به اتحادیه اروپا این اجازه را میدهد تا بهسرعت به شناسایی، ارزیابی و پاسخ به تهدیدهای بهداشتی و اجتماعی ناشی از مواد روانگردان جدید بپردازد [27].
زیربنای یک سیستم هشداردهنده اولیه ملی، تبادل اطلاعات در مورد شناسایی مواد شیمیایی روانگردان جدید از آزمایشگاههای پزشکی قانونی و سمشناسی است. فرایند اطلاعرسانی رسمی نیز یکی از پایههای مهم سیستم هشدار اولیه موفق است؛ چراکه در مورد شناسایی یک ماده روانگردان جدید، هشدار زودهنگام را برای اعضای شبکه فراهم میآورد. بنابراین گردآوری و ارائه اطلاعات مبتنیبر شواهد در مورد تمام جنبههای نوپدید مواد مخدر جدید و پیامدهای آن برای نظامهای سلامت و خطمشیگذاران آن مسئلهای بسیار جدی است (حال فرض کنید تعدد روانگردانهای نوپدید، بسیار بیشتر از حالت فعلی شود). درنهایت باید افزود که برای داشتن جامعهای سالمتر و امنتر، سیستمهای هشداردهنده در این خصوص نقش بسیار مهمی خواهند داشت که شناسایی هرگونه تهدید بالقوه ناشی از مواد مخدر نوپدید را نهتنها برای نظامهای سلامت بلکه برای نهادهای انتظامی تسهیل کند. گفتنی است که مرکز نظارت بر مواد مخدر و اعتیاد اروپا در همین راستا از طریق سیستم هشداردهنده خود، از سال 2005 تا سال 2021، بیش از 860 مواد روانگردان نوپدید را بهطور رسمی مورد شناسایی و نظارت قرار داده و شواهد لازم را برای خطمشیگذاران مربوطه فراهم آورده است [27].
داروهای بیولوژیک یا زیستدارو (داروهای زیستی) نشاندهنده برخی از بهترین دستاوردهای علم مدرن هستند. این داروها بهطور فزایندهای در عمل در تمام شاخههای پزشکی مورد استفاده قرار میگیرند و به یکی از مؤثرترین روشهای درمان بالینی برای طیف گستردهای از بیماریها، ازجمله سرطانها و اختلالات متابولیک تبدیل شدهاند. اصطلاح بیوداروها در دهه 1980 ابداع شد و به داروهای تولید شده در فرایندهای بیوتکنولوژیکی با استفاده از روشهای بیولوژی مولکولی اشاره دارد. بیوداروها مزایای زیادی دارند؛ ازجمله اینکه فقط مولکولهای خاص را هدف قرار میدهند و بهندرت باعث عوارض جانبی مرتبط با داروها میشوند. با این وجود مشکلات مربوط به زنجیره تأمین منبعیابی پایدار و کمبود نیروی کار ماهر در صنعت بیوداروها چالش بزرگی بهوجود آورده است [28].
در سالهای اخیر، بازار داروهای بیولوژیک با سرعت بیشتری نسبت به سایر بازارهای دارو در حال توسعه بوده است. به گفته تحلیلگران، این بازار همچنان به رشد خود ادامه خواهد داد و این افزایش قابلتوجه در فروش داروهای بیولوژیک، با رشد جمعیت سالمندان و بهدنبال آن، افزایش تعداد بیماریهای مزمن، افزایش تعداد بیماران دیابتی و سرطانی در ارتباط بوده است. اثربخشی تأیید شده داروهای بیولوژیکی و پذیرش آنها توسط پزشکان و بیماران، همگی به افزایش تقاضا برای داروهای بیولوژیک جدید کمک کرده است. ایران نیز توانسته در این حوزه، پیشرفتهای برجستهای داشته باشد [28].
بیوبترها که حاوی ترکیبات دارویی فعال تغییریافته با اثربخشی بیشتر هستند، نقش مهمی در توسعه بیوداروها داشتهاند. گروه قابلتوجه دیگری از بیوداروها، بیوسیملارها هستند که معرفی آنها در بازارهای جهانی، هزینههای درمان بیودارویی را کاهش داده است. داروهای بیولوژیک بهدلیل ایجاد مشکلات مربوط به جذب و حساسیت مواد فعال به تخریب در دستگاه گوارش که سطحی از آزردگی را برای بیماران ایجاد میکنند، بهصورت تزریقی استفاده میشوند. بااینحال، پیشرفتهای اخیر، این امکان را فراهم آورده است تا برخی از داروهای بیولوژیک مانند انسولین برای تجویز خوراکی ساخته شوند [29].
توسعهدهندگان دارو هنوز در هنگام فرموله کردن درمانهای بیولوژیکی خوراکی با چالشهای قابل توجهی روبهرو هستند. یکی دیگر از زمینههای بالقوه رشد بیوداروها، توسعه واکسن است. اگر از روشهای زیستشناسی مولکولی در توسعه آن استفاده شود، هر واکسن توسعه داده شده ممکن است در دسته بیوداروها طبقهبندی شود. موضوع مهم دیگر در توسعه بیوداروها، ظهور فناوریهای جدید است که پتانسیل ایجاد انقلاب در زمینه تولید واکسن را دارند. این فناوریها شامل واکسینولوژی معکوس و واکسینولوژی ساختاری است [28]. با استفاده از روش واکسینولوژی معکوس میتوان تمام آنتیژنهای بالقوه کدگذاری شده توسط ژنوم را صرفنظر از فراوانی، مرحله بیان و ایمنیزایی آنها شناسایی کرد. علاوه بر این، میتوان آن را در مورد همه عوامل بیماریزا، ازجمله مواردی که در شرایط آزمایشگاهی رشد نمیکنند اعمال کرد. واکسینولوژی معکوس و واکسینولوژی ساختاری تکنیکهای پیشرفته برای پیشبینی کاندیدهای واکسن از ژنوم (های) پاتوژن میباشند [30].
غذاهای اصلاح شده ژنتیکی از ارگانیسمهایی تولید میشوند که ژنوم آنها بهمنظور بهبود برخی ویژگیهای کمی یا کیفی در محصول، دستخوش دستکاریها و تغییرات ژنتیکی واقع میشوند. افزایش تولید مواد غذایی یکی از مهمترین دلایل معرفی غذاهای تراریخته برای جمعیت بیشتر بوده است. برخی از مخالفان بر این باورند که اقتصاد ضعیف کشاورزی در کشورهای در حال توسعه باعث محدودیتهای جدی خرید سموم دفع آفات برای محافظت از محصولات در برابر آفات و آلودگیهای میکروبی شده و اقبال به این محصولات را بیشتر کرده است [31].
غذاهای تراریخته پیشرفت عمدهای در فناوریهای کشاورزی ازجمله تولید بیشتر محصولات در زمان کمتر، عدم نیاز بیشتر به استفاده از آفتکشها با اثرات سرطانزا، امکان رشد گیاهان در هر منطقه جغرافیایی با هر ترکیب خاک، کمک به صرفهجویی در سوختهای فسیلی و انتشار کمتر CO2 داشته است. مزیتهای کشاورزی و زیستمحیطی ذکر شده، بهطور غیرمستقیم سلامت انسان و همچنین واکسنهای خوراکی را بهبود بخشیده که میتواند بهطور قابلتوجهی بر بروز و پیشگیری از بیماریها بهویژه در کشورهای در حال توسعه تأثیر گذارد. با وجود این مزایا، نگرانیهایی در مورد مصرف غذاهای تراریخته وجود دارد که در مطالعات مختلف به آن اشاره شده است [31]. این نگرانیها را میتوان به دو صورت تأثیر بر اکوسیستم و تأثیر بر سلامت انسان مورد بحث قرار داد [32]. یکی از جنبههای اصلی مورد مطالعه اکوسیستم تحتتأثیر غذاهای تراریخته، تغییر شبکه غذایی برخی از حیوانات و همچنین بندپایان است [31]. جنبه دیگری که میتواند تحتتأثیر غذاهای تراریخته قرار گیرد، جریان ژن از طریق اصلاح بین گیاهان تراریخته و غیرتراریخته است که بهخودیخود میتواند تحت تأثیر عوامل مختلف بیوتکنولوژیکی و محیطی قرار گیرد. در این مورد، جریانهای ژنی نهتنها به آلودگی ناخواسته گیاهان غیرتراریخته منجر میشود، بلکه گیاهان هیبریدی تولید شده نیز معمولاً در مقایسه با گیاهان وحشی سازگاری کمتری دارند [32]. اگرچه بهنظر میرسد که انتخاب طبیعی تعیینکننده نهایی فراوانی ژن مضر یا مورد علاقه در زمینهای کشاورزی است، اما تولید گیاهان مهاجم یا غیرعادی گذرا ممکن است تأثیرات حیاتی بر اقتصاد منطقه داشته باشد. همچنین، مشخص شده که شیمی خاک شامل PH، فسفر، پتاسیم و مواد آلی در مناطق کشت شده با گیاهان تراریخته در مقابل گیاهان غیرتراریخته تغییر میکند [31].
در مورد تأثیرات غذاهای تراریخته با هدف پیشگیری یا درمان بیماریها بر سلامت انسان باید در نظر داشته باشیم که هر دارویی با تأیید سازمان غذا و دارو عوارض خاص خود را دارد و مصرف بیرویه هر دارو، ماده غذایی یا گیاهان طبیعی قطعاً دارای عوارضی است که ممکن است وضعیت سلامت مردم را تهدید کند. با وجود اینکه بسیاری از تحقیقات انجام شده در مطالعات حیوانی، گزارشی مبنیبر وجود عوارض جانبی هیستوپاتولوژیک یا بالینی دیده نشده است؛ اما بااینحال میتوان گفت که هر اصلاح ژنتیکی شانس این را دارد که با جهشهای مفید یا مضر، ناخواسته ژنوم هدف را حذف، تغییر و یا جابهجا کند [31].
در مورد غذاهای اصلاح شده ژنتیکی اغلب ازسوی افراد و منابعی که دارای تعصب قوی هستند توصیههایی صورت میگیرد. بسیاری از نشریات با تأکید بر ایمنی غذاهای اصلاح شده ژنتیکی ازسوی شرکتهایی که این محصولات را میفروشند یا از دانشمندانی که تعارض منافع دارند منتشر میشود. اما ازسویدیگر، تحقیقاتی که حاکی از خطرناک بودن غذاهای اصلاح شده ژنتیکی است اغلب در سازمانهایی اجرا میشود که بهشدت مخالف غذاهای اصلاح شده ژنتیکی هستند [33].
بدینترتیب، اطلاعات عینی و بیطرفانه کمی در مورد نکات مثبت و منفی غذاهای اصلاح شده ژنتیکی وجود دارد که نتیجهگیری روشن در مورد اینکه چهچیزی ایمن است و چهچیزی ایمن نیست را دشوار میکند و همین به نوپدیدبودگیِ مستمرِ این مسئله، منجر شده است [34]. در حال حاضر، تمام غذاهای اصلاح شده ژنتیکی که برای فروش عرضه میشوند دارای حداقل استانداردهای ایمنی خاص هستند. برای برخی از مصرفکنندگان، این استانداردهای ایمنی ممکن است اطمینان کافی را ایجاد نکند یا نتوانند همه مسائل احتمالی مرتبط با غذاهای اصلاح شده ژنتیکی را تصدیق کنند. ازسویدیگر، تراریختهها ممکن است مزایایی مانند دسترسی بیشتر به غذای مقرونبهصرفه و سالم، امنیت غذایی، عدالت اجتماعی، بازده محصول بالاتر و سود بهبودیافته برای کشاورزان داشته باشند. در این مرحله، هیچ پاسخ قطعی برای مصرفکنندگان این نوع غذاها وجود ندارد (البته که تراریخته همیشه در محصولات نهایی رخ نشان نمیدهند و ممکن است در بسیاری از مواد اولیه غذایی مثل ترکیبات روغنها جا خوش کرده باشند). اگرچه شواهدی مبنیبر اینکه غذاهای اصلاح شده ژنتیکی تهدیدی فوری برای سلامت انسان ندارد، اما باید در نظر داشت که محققان هنوز همه مسائل قابلتصور در مورد هر محصول اصلاح شده ژنتیکی را مورد بررسی قرار ندادهاند و ناآگاهی نسبتاً عمیقی در مورد تأثیر بالقوه و بلندمدت این محصولات وجود دارد [33].
3-2-4. کشف آنتی بیوتیک با استفاده از یادگیری ماشینی
یادگیری ماشین، میتواند به ابزار مهمی در برابر تهدید روبهرشد میکروبهای مقاوم به آنتیبیوتیک تبدیل شود. کاربردهای یادگیری ماشین در زمینه کشف «داروهای شبیهسازیشده» و «آزمایشهای مجازی» قبلاً به پیشرفتهای مهمی منجر شده است. برای مثال، ابزارهای محاسباتی مبتنی بر یادگیری ماشینی بهترین ترکیبات دارویی را برای اثربخشی آنتیبیوتیک در «ریزمحیطهای» پاتوژنهای مختلف پیشبینی کردهاند. اینها ابزارهایی را برای شناسایی سریعتر آنتیبیوتیکهای کاندید و شبیهسازی عملکرد آنها در محیطهای مختلف پاتوژن ارائه میدهند [1].
بااینحال، استفاده از یادگیری ماشین برای کشف آنتیبیوتیک، نوشدارو نیست. در مدل فعلی تولید دارو یعنی مدل فشاری، شکستهای بازار بسیاری مشاهده شده که به عرضه کم آنتیبیوتیکهای جدید منجر شده است. علاوه بر این، تولید آنتیبیوتیک یک فرایند طولانی است و کشف دارو تنها یک مرحله از آن است و مراحل پیچیده و گرانقیمت بهینهسازی ترکیبات در داروها و انجام آزمایشهای بالینی را بهدنبال دارد. درحالیکه این کاربرد یادگیری ماشین درمان همهچیز نیست، با این وجود دلگرمکننده است و احتمالاً بهطور گسترده مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در پایان افزوده میشود که انجام تحقیقات بنیادی در زمینه ایجاد پلتفرمهای اکتشافی درخصوص مقاومتهای ضدمیکروبی یا سایر بیماریهای همهگیر ضروری است [1].
3-2-5. بازسازی، تکامل و مهندسی ویروسها و باکتریها با استفاده از پلتفرمهای ژنومیک مصنوعی
اخیراً پلتفرمهای ژنومیک مصنوعی مبتنیبر مخمر، بازسازی سریع ویروسها و باکتریهای بزرگ را از قطعات ژنومی کوچک، تسهیل کرده است. در سال 2020، SARS-CoV-2 با این تکنیک ظرف مدت یک هفته بازسازی شد. یکی از مزیتهای مهم این روش، استفاده بیشتر از قطعات DNA و RNA بزرگتر نسبت به گذشته است. این پلتفرمهای جدید میتوانند توسعه درمانها و واکسنها را تسریع کنند و همچنین درک عملکرد ژنومی را بهسرعت افزایش دهند. آنها همچنین ممکن است امکان ترکیب مجدد و انتخاب صفات و دسترسی گستردهتر به پاتوژنهای قوی را فراهم کنند. البته، بازسازی سریع ویروسها و باکتریها، پیامدهای مرتبط با امنیت زیستی را نیز بهدنبال خواهد داشت [2].
تنظیمکنندههای زیستی ترکیبات بیوشیمیایی مانند پپتیدها هستند که بر فرایندهای سلولی تأثیر میگذارند. برخی تحقیقات، تعدادی تنظیمکننده زیستی و آنالوگهای مصنوعی را شناسایی کرده است که میتوانند فرایندهای زندگی ازجمله شناخت، تولیدمثل و رشد را تغییر دهند. تنظیمکنندههای زیستی را میتوان بهصورت درمانی و برای اهداف تشخیصی استفاده کرد. آنها همچنین میتوانند مورد سوء استفاده قرار گیرند و چنین ترکیباتی میتوانند در عرض چند دقیقه پس از مواجهه، اثرات عمیقی برجای گذارند. استفاده نادرست از تنظیمکنندههای زیستی برای دههها شناخته شده است و توسعه علوم اعصاب و شیمی اعصاب، این تهدید را به اثبات رسانده که از تنظیمکنندههای زیستی برای اهداف هدفمندتر، ازجمله آسیب به سیستم عصبی مرکزی، سرباز ارتقا یافته، سرکوب جمعیت و دستکاری رفتار میتواند استفاده شود. استفاده نادرست از تنظیمکنندههای زیستی، چه بهصورت طبیعی و چه مصنوعی، میتواند شامل پراکندگی یا دستکاری عملکرد افراد در یک هدف مورد نظر باشد [2].
آزمایشگاههای ابری نمادی از مجموعهای از ارائهدهندگان خدمات پیشرفته هستند که هزینهها و موانع دسترسی به بیوتکنولوژی را از طریق اتوماسیون، روباتیک و اینترنت کاهش میدهند. در سال 2017، بررسی 1628 مقاله علمی نشان داد که 86 تا 89 درصد از آنها، یک یا چند روش را گزارش کردهاند که میتوان آن را در آزمایشگاه ابری انجام داد. تأثیر بالقوه دسترسی گستردهتر به خدمات بیوتکنولوژی بسیار گسترده است. آزمایشگاههای ابری مزایای اساسی ازجمله تکرارپذیری در زیستشناسی مصنوعی و گسترش دسترسی به بیوتکنولوژی پیشرفته (برای کشورهای با درآمد کم و متوسط) خواهد داشت. دسترسی بهبودیافته، مسائل مربوط به امنیت زیستی را نیز بههمراه دارد. ازطرفدیگر، آزمایشگاههای ابری با کاهش مداخلات دانش انسانی برای انجام پروتکلهای تحقیقاتی پیچیده، هرچند با دقت افزوده و کاهش خطای انسانی روبهرو است اما نهایتاً به مهارتزدایی از پژوهشگر منجر خواهد شد [2].
مسائل نوپدید بیش از پنج سال آینده
3-2-8. تولید کششی دارو (نیاز از سمت جامعه)
سیستم فعلی توسعه دارو یک مدل فشاری است که عمدتاً منعکسکننده منافع تجاری است. نیازهای جهانی مانند فهرست بیماریهای گرمسیری تهیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی، بیماریهای عفونی نوظهور در فهرست سازمان بهداشت جهانی برای تحقیق و توسعه، سل، مالاریا و الزامات خاص برای درمان سرطان، فشار خون بالا، سوء تغذیه، چاقی و دیابت در کشورهای کمدرآمد و متوسط، بهاندازه کافی ازسوی این سیستم مورد توجه قرار نمیگیرد. شاید بهنوعی بتوان گفت که در این سیستم، فروش دارو براساس برند، غلبه جدی پیدا کرده است [1].
توسعه دارو یک تلاش پیچیده و چندرشتهای است و توسعه داروهای نوآورانه بهدلیل ویژگیهای خاص و چالشهای متعدد بازار در این حوزه، مستعد شکست هستند. در دهه گذشته، تنها ۱۵ آنتیبیوتیک را سازمان غذا و داروی آمریکا تأیید کرده است و هفت مورد از آنها را شرکتهایی که بعد از آن ورشکست شدهاند یا دارای کسری سرمایه برای تحقیق و توسعه بودهاند، به بازار ارائه کردهاند[1].
تغییر نحوه مدیریت دارویی در صنعت داروسازی و حرکت بهسمت سیستم تولید کششی دارو موجب میشود تا توسعهدهندگان دارو بهعنوان پیمانکاران عمل کنند و طبق سفارش داده شده ازسوی سطوح مختلف سیستم سلامت، داروهایی با بالاترین منافع اجتماعی را تولید کنند. یکی از ابتکارات امیدوارکننده برای خلق کشش مناسب برای تولید دارو، قراردادهای خرید دولتی برای داروهای جدید بهصورت اشتراکی است. سیستم تولید کششی دارو توسط سیستم بهداشت ملی در انگلستان پذیرفته شده است و برای خریداری دو آنتیبیوتیک جدید تا 10 میلیون پوند در سال بهمدت ۱۰ سال متعهد شده است. بزرگترین پتانسیل برای یک سیستم تولید کششی دارو، مشارکت بیشتر دولت و مدلهای مبتنیبر اشتراک مربوط به داروهای ضدمیکروبی، واکسنها و بیماریهایی است که عمدتاً کشورهای کمدرآمد و متوسط را تحت تأثیر قرار میدهند و درنتیجه بار جهانی بیماری بالایی را بههمراه دارند. در این راستا میتوان تجربههای موفقی با مشارکت خیرین حوزه سلامت خلق کرد [1].
علم پزشکی با مکانیسمها و سیستمهای جدیدی از دارورسانیهای هدفمند روبهرو شده است. تحقیقات و کاربرد محرکهای ژنی هنوز بهطور قابلتوجهی از نظر اثرات زیستمحیطی نامشخص هستند. جدای از تأثیر غیرعمدی آن، این فناوری میتواند برای اهداف خصمانه مختلف، از خرابکاری کشاورزی و جنگ حشرهشناختی گرفته تا تخریب محیط زیست مورد استفاده قرار گیرد. بهعنوان مثال، استفاده از محرکهای ژنی در کشاورزی میتواند به دستکاری گسترده آفات محصولات کشاورزی منجر شود. چنین تحقیقاتی میتواند برای رساندن عوامل بیولوژیکی متخاصم به سیستمهای کشاورزی یا پیامدهایی برای بیماریهای قابل انتقال از طریق ناقل، همانطور که قبلاً مورد بحث قرار گرفت، مورد سوء استفاده قرار گیرد [2].
نانوفناوری طیف وسیعی از فناوریها را با طیف وسیعی از کاربردها در بسیاری از صنایع پوشش میدهد. نگرانی استفاده دوگانه شامل کاربرد آنها در ترکیب و کپسوله کردن دارو و همچنین هدفگیری مستقیم و انتشار داروی خاص است. این پیشرفتها مزایای سلامتی واضحی دارند، زیرا تحویل و هدفگیری داروها را بهبود میبخشند. چندین برنامه کاربردی مانند ارسال هدفمند ترکیبات فعال دارویی (که بر سیستم عصبی مرکزی عمل میکنند) که از خواص نانو مقیاس سود میبرند در حال حاضر مورد استفاده قرار میگیرند [2].
بااینحال، خطرات آسیب تصادفی و عمدی وجود دارد. شواهد نشان میدهد که نانوذرات میتوانند اثرات نوروتوکسیک داشته باشند و نانو مواد میتوانند بهعنوان آلایندههای زیستمحیطی، زیستانباشته شده و خطراتی ایجاد کنند. علاوه بر این، فناوری نانو در هر دو فناوری نظامی ـ دفاعی و تهاجمی کاربرد مستقیم دارد [2].
بیماریهای منتقله از طریق ناقل، بار قابلتوجهی را بر بخش بزرگی از جمعیت جهان تحمیل میکند. تحقیقات روی ناقلها، بهویژه بندپایان، میتواند به کنترل این بیماریها کمک کند. جنبههایی که کمتر مورد مطالعه قرار گرفتهاند عبارتند از: چرخه زندگی، انتقال بیننسلی و تکثیر ویروسی. دستکاری ناقلها ممکن است خطرات ناشی از بیماریهای ناقل را کاهش دهد. قبلاً از محرکهای ژنی برای کنترل جمعیتهای ناقل استفاده شده است و از همین رو، سایر تغییرات در سطح جمعیت قابلتصور است [2].
استفاده از حشرات ناقل در گذشته برای گسترش عمدی بیماری، تجربه شده است. بااینحال، تحقیقات درخصوص فیزیولوژی ناقل، ازجمله پاسخهای ایمونولوژیک و اتوفاژیک به عفونت، بهطور بالقوه میتواند برای خطرناکتر کردن بیماریهای منتقله از طریق ناقل مورد سوء استفاده قرار گیرد [2].
مسائل نوپدید تا پنج سال آینده
3-3-1. مهاجرت نیروی انسانی متخصص
در سالهای اخیر مسئله مهاجرت نیروی انسانی متخصص یا بهعبارتی فرار مغزها، بهتدریج در حال تبدیل شدن به یک بحران اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در کشور شده است [35]. آمارها و گزارشهای رسمی و غیررسمی در ایران حاکی از شیوع نسبتاً بالای این مشکل در چند سال اخیر در کشور بوده است [36]. کوچ نخبگان یا مهاجرت سرمایههای انسانی از مسائل و دشواریهای مدیریتی کشورهای توسعهنیافته، در حال توسعه و حتی برخی از کشورهای صنعتی و پیشرفته است [35]. ایران نیز بهعنوان کشوری در حال توسعه، نیاز فراوانی به نیروی انسانی متخصص دارد. سرمایه انسانی ثروت اصلی کشور ماست که توانمندی آن آهنگ و قابلیت توسعه کشور را افزایش میدهد و ضعف آن در برنامهها و اهداف توسعه، خلل وارد میکند [37].
محرکهای مهاجرت نیروی کار بهداشتی بسیار پیچیده هستند. جریانهای مهاجرت به طیف وسیعی از عوامل ساختاری، شغلی، شخصی، اجتماعی-سیاسی و اقتصادی پاسخ میدهند که بر همه اشکال مهاجرت تأثیر میگذارند. کمبود مزمن کارکنان بهداشتی امروزه در کشور، عواقب جدی برای جمعیت مورد نظر دارد (همانند کمبود پزشک در ابتدای انقلاب). بدون تعداد کافی کارکنان بهداشتی باانگیزه، ماهر، آموزشدیده سیستمهای بهداشت ملی نمیتوانند کار کنند و اهداف پیشرفتهای جهانی در سلامت و پوشش همگانی آن بهطور جدی در معرض خطر است [35]. پیامدهای منفی شامل کاهش دسترسی سریع و کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی بهویژه در مناطق روستایی و بخشهای عمومی، کاهش تعداد پرسنل بهداشتی، اختلال در خدمات، نارضایتی بیشتر، امکان استعفای سایر کارکنان، افزایش زمان انتظار برای بیمارانی که بهدنبال مراقبت هستند، افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی، از دست دادن اساتید باتجربه، از دست دادن جمعیت فعال و همچنین کاهش تعلقات میشود [38].
برای حفظ نیروی کار سلامت و اطمینان از تابآوری آنها، بهویژه در پیشبینی شیوع بیماری در آینده و یا عواقب پیری جمعیت، لازم است اقدامهای فوری صورت گیرد. تقویت شبکه بهداشت و درمان منطقه بهعنوان نماد مداخله سیاستی ایران در چهار دهه گذشته، ارتقای خدمات مراقبت در منزل، سرمایهگذاری در توسعه پزشکی از راه دور، کاهش حجم کار کارکنان بخش سلامت، توسعه فناوریهای مرتبط با سلامت که دسترسیهای بهداشت و درمان را بهوضوح ارتقا میدهد. برای این منظور، سطوح مختلف نظام سلامت در وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران باید در سطوح ارائه خدمات و خطمشیگذاری با یکدیگر هماهنگ شوند [36].
3-3-2. کاهش جدی جذابیت برخی رشتههای پزشکی
کمبود متخصصان سلامت در حال تبدیل شدن به یک مشکل جدی جهانی است ولی هر کشور دلایل زمینهای خاص سیستم اجتماعی-اقتصادی و مراقبتهای بهداشتی و درمانی خود را دارد. نظام سلامت در ایران برای نخستینبار در سال تحصیلی 1401-1400، با عدم تکمیل ظرفیت بهصورت گسترده در بسیاری از رشتههای تخصصی مواجه شده است. البته این مسئله در برخی از کشورهای دیگر هم تجربه شده است. برای مثال تایوان، در دهه ابتدایی سال 2000، با وجود تعداد مناسب پزشک، با مشکل عدم تکمیل ظرفیت متخصصان زنان، بیهوشی و جراحی مواجه شد که فرصتهای شغلی بهتر و ترجیحات شخصی مرتبط با توانمندی و هوش از علتهای اصلی جهت انتخاب تخصصهای خاص ازسوی دانشجویان این کشور عنوان شده بود [39].
بهنظر میرسد دلایل عدم ورود دستیار به دوره تخصصی در ایران باید در قالب مشکلات نظاممند در تربیت و نگهداشت نیروی انسانی دنبال شود که یکی از آثار آن، روند مهاجرت استعدادها به خارج از کشور است. آثار دیگر این روند، فقدان تمایل برای تحصیل در رشتههایی است که نظام سلامت به آنها احتیاج مبرم دارد و در درازمدت، کیفیت پایین کادر سلامت را بهدنبال خواهد داشت. امروزه مشخص شده که علاوه بر ترجیحات شخصی و دستاوردهای شغلی (اقتصادی و غیراقتصادی)، ویژگیهای رشته تخصصی و پس از آن فرایند آموزشی دوره تخصص، عوامل تأثیرگذاری در انتخاب تخصص هستند. طولانی بودن دوره آموزشی از شروع تا رسیدن به استقلال نسبی مالی و ناکافی بودن حمایتهای لازم در طول دوره تحصیلی دستیاران و فقدان حمایت از آنها در این دوره، بر تمایل به ادامه دوره تخصصی تأثیرگذار است. جایگاه شغلی متخصص و عدم اطمینان از پایداری آن همراه با درآمد مناسب از دیگر دغدغههایی است که به این عدم تمایل دامن زده است [39].
بنابراین، کاهش تمایل ورود به رشتههای تخصصی باید بهعنوان هشداری فوری برای اصلاح در نظام سلامت کشور تلقی شود. اصلاحاتی که باید همهجانبه بوده و از روند پذیرش تا بهبود کیفیت آموزش، بازنگری در نظام بورس رشتهها، ارتقای روند جذب استادان و نگهداشت آنها و سپس اصلاح روش پذیرش دستیاری و درنهایت اصلاح نظام ارائه خدمات و نظام پرداخت را دربرگیرد [39]. لازم به توضیح است که رویدادی مثل همهگیری کووید 19، با تقویت شکافهای قدیمی (ازجمله تأکید بیش از حد بر شیوههای آموزش سنتی، فراهم نبودن زیرساختها و توزیع نابرابر امکانات آموزشی و درمانی، محبوبیت فناوریهای هوشمند و تعاملی در نسل جدید، سختی کار کادر درمان، فشارهای روانی فزاینده و غیره) بر شدت روندهای مذکور افزوده است.
محل کار امروزی شباهت کمی به محل کار 50 سال پیش دارد. برخی از این تغییرات به آرامی تکاملیافتهاند و برخی دیگر بهسرعت ظاهر شدهاند. اختلالات ناگهانی طی چند سال گذشته، دیدگاه ما را نسبت به محل کار برای همیشه تغییر داده است. مدیران آینده انتظارات متغیر و فراتری از محیطهای کاری خواهند داشت [40]. محل کار آینده دیگر تنها بهعنوان مجموعهای از رایانههای رومیزی، مانیتورها، پشتیبانی فناوری اطلاعات، ابزارهای همکاری، نرمافزارها و گوشیهای هوشمند تعریف نمیشود؛ بلکه یک ترکیب کاری قدرتمندتر متشکل از محیط کار دیجیتال، محیط فیزیکی و انسان خواهد بود. مشخصه محل کار آینده، کارکنان انسانی خواهد بود که احتمالاً در کنار کارمندان دیجیتالی کار میکنند. کسب موفقیت در این مدل جدید، مستلزم رویکردی جامع و چابک برای توانمندسازی دیجیتال است که به سازمان این اجازه را میدهد تا فرایندها و خدمات را به روشی استراتژیک برای افزایش عملکرد و کاهش هزینهها تغییر دهد [41].
ازآنجاکه محل کار در آینده، در بسترهای مختلفی شکل میگیرد؛ لذا برای پشتیبانی از این محیط به شخصیتها، سیستمها، فرایندها و نقشهای جدیدی در سازمان نیاز است. همچنین قابلیتهای کارکنان نیز نیازمند تغییر است و این کار مستلزم آن است که مدیران سازمانها بهطور مداوم شکافهای موجود را شناسایی کرده و کارکنان را با مهارتهای لازم آشنا کنند تا آنها برای انجام وظایف شغلی جدید آماده شوند [41]. بدینترتیب میتوان گفت محل کار آینده افراد را برای انجام بهتر کار خود، برقراری ارتباط، همکاری و حل مشکلات، توانمند کرده و این تعامل را عمیقتر میکند، بهرهوری را افزایش میدهد و کارایی ایجاد میکند [42و41]. با تغییرات محیط کار و ایجاد شرایط جدید، احساس نیاز بیشتری به روزآمد شدن طب شغلی و ایمنی کار خواهیم داشت.
اگر بیمارستان را نیز یک محیط شغلی در نظر بگیریم، تغییرات وسیعی برای آن قابلتصور است. بسیاری از کارکردهای بیمارستانی در حال تغییراتی دیجیتالی است و حجم زیادی از فرایندهای سنتی و کاغذی (چه تشخیص، تجویز، درمان و پایش) تحت تأثیر آن قرار میگیرند. در این حالت، آموزشهای حرفهای برای صلاحیت و همچنین ارتقای کارکنان بیمارستان (اعم از کادر مراقبت، اداری، درمان و غیره) نیز با تغییراتی اساسی روبهرو میشود که ممکن است بخشی از آن در دانشگاهها و بخشی از آن در آموزشهای حین عمل محقق شوند.
نقطه آغازگر مفهوم مهارتهای آینده این بینش است که مفاهیم فعلی آموزش عالی نیازهای آینده جوامع ما را برآورده نمیکند. مهارتهای فعلی نه برای کمک به حفظ محیط زیست و نه چالشهای اقتصادی یا اجتماعی که با روند پرشتاب جهانیسازی و پیشرفت دیجیتال، هنوز مناسبسازی نشدهاند. مهارتهای آینده، نیروهایی هستند که گزینههای جدیدی را برای توسعه انسانی ممکن میسازند. بهبیان واضحتر، مراکز آموزشی ما باید مهارتهایی را به کودکان و نوجوانان امروز آموزش دهند که آنها را برای مشاغلی که هنوز وجود ندارند، برای فناوریها و کاربردهایی که هنوز اختراع نشدهاند، برای زندگی در جامعهای که ساختارهای اجتماعی آن را امروز نمیتوانیم پیشبینی کنیم و برای مقابله با چالشهایی که هنوز قابل تشخیص نیستند، آماده کنند [43] (نسل چهارم آموزش در پی این تحولات است) [44]. مهارتهایی که به افراد اجازه میدهند مشکلات پیچیده را در زمینههای بسیار نوظهور به شیوهای خودسازماندهی حل کنند و آنها را قادر سازند تا در این مسیر با موفقیت عمل نمایند. مهارتهای آینده، مهارتهای مبتنیبر منابع شناختی، انگیزشی، ارادی، اجتماعی و ارزشی هستند و میتوانند در یک فرایند یادگیری متفاوت از امروز، بهدست آیند. سالیانه مجامع بینالمللی گزارشهای تحلیلی جذابی درخصوص آینده کار و آموزش به جهانیان عرضه میکنند و سعی دارند با سیاستهای اطلاعرسانی، زمینهساز ارتقای مشارکتی و نظاممند در سطح جهانی باشند [43].
در دنیای مجازی امروزی که برقراری ارتباطات، تعامل و همکاری در سازمانها (مراکز دانشگاهی و غیردانشگاهی) از طریق ابزارهای دیجیتال تقویت میشود؛ اطلاعات مهم و حیاتی سازمانها، همواره در بین تیمها و تغییرات نیروی کار پراکنده است و این امر، تداوم فعالیتها را تهدید میکند. دانشگاه ابری استعارهای است که برای اطمینان از تداوم فعالیتها و حل مشکل چگونگی توسعه، اشتراکگذاری و نگهداری دانش در سازمانها بهکار میرود. دانشگاه ابری یک هاب مرکزی و امن برای داراییهای دانشی یک سازمان بوده که فراتر از رسیدگی به نگرانیهایی از قبیل امنیت اطلاعات، یک سیستم کشف دانش غنی است و با استفاده از ابزارهای خاص خود، محتوای دیجیتالی را برای کاربران خود به یک تجربه منسجم تبدیل میکند [45].
بهطور مثال در مراکز پژوهشی و دانشگاهی با گذشت زمان، نیازهای پژوهشی و آموزشی آنها نیز تغییر میکند و ناچار هستند که هرساله از نسخههای جدید اپلیکیشنها و برنامهها برای دورههای آموزشی خود استفادهکنند و نتیجه این پیشرفتها، ایجاد هزینههای سختافزاری و نرمافزاری جدید برای نظام دانشگاهی است. اکثریت عمده بودجه دانشگاه نیز به رفع این نیازها و مسائلی همچون راهاندازی، پیکربندی و نگهداری نرمافزارهای جدید اختصاص مییابد. بنابراین راهحلی که برای مدیریت مؤثر این گونه نیازهای دانشگاهها بهکار برده میشود؛ بهرهگیری از پلتفرم دانشگاه ابری است [46]. استفاده از پلتفرم دانشگاه ابری در مراکز پژوهشی و دانشگاهی مزایای فراوان دیگری مانند دسترسی به ذخیرهسازی فایلها، ایمیلها، پایگاههای اطلاعاتی، منابع آموزشی، برنامهها و ابزارهای کاربردی تحقیقاتی برای اساتید، مدیران، کارکنان، دانشجویان و سایر کاربران دانشگاه فراهم میآورد [46]. با این وجود نباید از خطراتی مانند از دست دادن دادهها در فضای ابری و تغییرات بدون نگهداری نسخه پشتیبان با تغییر یا حذف اطلاعات اصلی که تهدیدی جدی برای امنیت رایانش ابری بهشمار میروند، غافل شد. همچنین ذخیره دادهها در رسانههای ابری از قابلیت اطمینان کمتری برخوردار است، زیرا افراد داخلی و اشخاص ثالث میتوانند به دادهها دسترسی داشته باشند. بنابراین مسئله امنیت نقش مهمی در پذیرش گسترده این مسئله خواهد داشت [47].
3-3-6. فراگیری یادگیری مادامالعمر
یادگیری مادامالعمر، فرایند کسب دانش و مهارتهای ارزشمند در زندگی یک شخص است یعنی از تولد تا مرگ (هر زمان) و داخل و خارج از سیستم آموزشی (در هر مکانی) ادامه مییابد. یادگیری افراد در هر سنی (هرکسی) انجام میشود، از طریق طیف وسیعی از روشها، ازجمله چهرهبهچهره، از راه دور و آنلاین انجام میشود و به تمام حوزههای دانش (هر چیزی) مربوط میشود. یادگیری مادامالعمر ظرفیت افراد را برای مقابله با تغییرات (اختلالات و عدم قطعیتهای ناشی از تهدیدها و فرصتهای تغییرات جمعیتی، بحران آب و هوا، پیشرفت سریع فناوری و اخیراً همهگیری کوید ۱۹) و ساختن آینده مرجح، تقویت میکند. این مفهوم با توسعه مستمر مهارتها و خلاقیت، اشتغالزایی و کارآفرینی را بهبود میبخشد، سلامت و رفاه عمومی را افزایش میدهد، جوامع منسجم و انعطافپذیرتری را ایجاد میکند و بهطور خلاصه، نقش مهمی در توسعه پایدار در سطح جهانی، ملی و محلی ایفا میکند [48].
با نگاهی به آینده، سیستمهای آموزشی در کشورها در همه سطوح توسعه، بهطور فزایندهای با جوامع پیر، مهاجرت فزاینده، پیشرفتهای سریع فناوری و تغییر بازار کار مواجه خواهند شد. انتظار میرود که انقلاب صنعتی چهارم با ظهور مشاغل جدید درحالیکه سایر مشاغل منسوخ میشوند، تغییرات اشتغال را سرعت بخشد. این تحولات، تغییرات اجتماعی عمدهای را در پی خواهد داشت که مفهوم جدیدی از آموزش و یادگیری را میطلبد (حتی در سنین میانسالی). ازآنجاکه یادگیری به تمام حوزههای زندگی انسان مربوط میشود، چنین مفهومی نمیتواند صرفاً در حوزه آموزش بهدست آید [48].
اگرچه یادگیری مادامالعمر مفهومی بسیار گسترده است، اما عموماً به روشی محدود درک میشود و اغلب با اصطلاحات محدودتری مانند آموزش بزرگسالان، آموزش سالمندان، آموزش مداوم یا مهارتهای کار جایگزین میشود. هنوز بسیاری از چالشها ازجمله نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و نابرابری فرصتهای دیجیتالی وجود دارند. لذا تلاشهای مؤثر و اقدامهای هدفمند برای مقابله با نابرابریهای مداوم، بهویژه برای گروههای آسیبپذیر که از فرصتهای یادگیری محروم شدهاند، ضروری است. بهبیاندیگر، گروههای آسیبپذیر، محروم و به حاشیه رانده شده، برای تقویت جامعهای فراگیر و عادلانه، باید در مرکز سیاستهای یادگیری مادامالعمر قرار گیرند [48].
3-۳-7. آموزش شخصیسازی شده
در طول تاریخ رویکرد آموزش یکسان برای همه در آموزش رواج داشته است، اما اکنون در دنیای آموزش، رویکرد دیگری تحت عنوان آموزش شخصیسازی شده بهتدریج در حال کنار زدن رویکرد قبلی و فراگیر شدن در دنیای آموزش است. اکنون علاقه فزایندهای به روشهای آموزش فردی مؤثر و اختصاصی بهوجود آمده است [50 و 49]. آموزش شخصیسازی شده هنوز در مراحل ابتدایی خود است و بسیاری از جنبههای مختلف آن هنوز قابل بررسی و آزمایش است [50].
یادگیری شخصیسازی شده با درک نیازهای هر فراگیرنده، میتواند بر حوزههای اصلی متمرکز شده و باعث افزایش بهرهوری شود. به این صورت که مطالبی را که قبلاً فراگیرنده آموخته را میتوان نادیده گرفت و زمان بیشتری را صرف موضوعها و زمینههایی کرد که نشان میدهد برای فراگیرنده چالشبرانگیز و جدید هستند. یادگیری شخصیسازی شده به فراگیرندگان این امکان را میدهد تا کنجکاوی خود را بیان کنند و متناسب آن بهره گیرند [51]. اثبات شده که در آموزش شخصیسازی شده، فراگیرندگان انگیزه بیشتری دارند، بیشتر در یادگیری خود درگیر میشوند و مسئولیت یادگیری خود را برعهده میگیرند [50].
استفاده روزافزون از فناوری نیز یکی از جنبههای کلیدی در آموزش شخصیسازی شده است. آینده آموزش شخصیسازی شده، با وجود فناوریها و رویکردهای جدید که دائماً در حال ظهور هستند، زمینهای هیجانانگیز و بهسرعت در حال تحول خواهد بود. پیشرفت در هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی، (Web3) و تجزیه و تحلیل دادهها این امکان را برای فرادهندگان بهوجود میآورد تا نیازها و تواناییهای فراگیرندگان را بهطور دقیق مورد ارزیابی قرار دهند و نسبت به آن طراحیهای بعدی را داشته باشند. این کار میتواند به کسب تجارب یادگیری هدفمند و مؤثرتر و درنتیجه، آموزش شخصیسازی شده و کارآمدتر منجر شود [52]. باید این را در نظر داشت که آموزشهای شخصیسازی شده به حوزه علوم پزشکی و پیراپزشکی نیز تسری یافته است و بهدلیل جذابیت بیشتر، این احتمال میرود که قواعد سنتی دانشگاهها را بر هم زند.
مسائل نوپدید تا پنج سال آینده
3-۴-1. آسیبپذیرتر شدن منابع اعتباری سلامت
پایداری تأمین مالی سلامت، یکی از ویژگیهای اصلی است که همواره مورد توجه خطمشیگذاران، مدیران و اقتصاددانان سلامت بوده است. این پایداری تنها زمانی میتواند رخ دهد که منابع محدودی که در اختیار نظام سلامت قرار میگیرد با تعهدات این سیستم برای تأمین سلامت جامعه در یک ترتیب هماهنگ، منطقی و ثابت باشد. عواملی مانند تغییر ترکیب جمعیت و حرکت بهسمت سالمندی، بیتوجهی به بخش پیشگیری و سلامت عمومی، افزایش انتظارات اجتماعی، توسعه فناوریهای جدید و گرانقیمت و افزایش تعرفه خدمات سلامت از چالشهای جدی هستند که افزایش قابلتوجه هزینهها و ناپایداری منابع مالی سلامت را در کشور بهدنبال دارد. وجود این عوامل در کنار کسری بودجه نظام سلامت و تغییرات ایجاد شده ناشی از طرح تحول سلامت باعث میشود تا از منابع محدود نظام سلامت در جهت ارتقای وضعیت سلامت جامعه بهدرستی استفاده نشود و با توجه به تغییرات آینده، اعتبارات آسیبپذیرتر شوند [53].
کشورهای توسعهیافته و پیشرو، همراه با توسعه زیرساختهای بهداشت عمومی در جامعه و حرکت بهسمت گسترش عدالت در بخش سلامت، مالیات، عوارض بر مصرف کالاهای مضر سلامتی و سایر برنامههای تأمین مالی عمومی را مهمترین منبع تأمین مالی سلامت خود قرار دادهاند. دستیابی به این اهداف در کشورهای در حال توسعه مانند ایران به عوامل متعددی از جمله تحریمها و تنگناهای اقتصادی، اولویتبندی سلامت در رأس برنامهها و مداخلات، همکاری سازمانهای مختلف، اصلاح زیرساختهای بهداشتی و اقتصادی، حل تضاد منافع درون و بین سازمانها و پایداری منابع بستگی دارد و ممکن است وضعیت آینده را در حالت خاص محدودی قرار دهد. سیاستها و برنامههای مرتبط با سلامت در بلندمدت، یا بهعبارتدیگر برنامههای سلامت مبتنیبر شواهد و توافقهای انجام شده بین نظام سلامت و سایر سیستمها نباید در آینده تحت تأثیر منافع فردی یا سازمانی قرار گیرد. ازسویدیگر، حتی پس از تغییر مدیران در سطوح مختلف مدیریتی، از سطوح بالا تا عملیاتی، این اقدامها باید ادامه یابد [53].
لازم به ذکر است که نظامهای سلامت تنها با منابع مالی کافی و پایدار میتوانند مسئولیت سلامت جامعه را بهاندازه کافی برعهده گیرند. آنگاه با در نظر گرفتن این منابع، مصرف صحیح آنها و برنامهریزی کوتاهمدت، میانمدت، بلندمدت و راهبردی میتوانند جامعه را در آینده پرتلاطم بهسمت سلامتی همهجانبه سوق دهند [53].
هوشمند شدن و تولید مستمر داده (و انباشت در پایگاههای داده بزرگ) فرصتهای جدیدی را پدید میآورد که میتواند بسیاری از ناآگاهیهای خطمشیگذاری حوزه بهداشت و سلامت را کاهش دهد. در یک مثال فرضی، تصور کنید خطمشیگذار بهصورت دقیق بتواند خانوادههای دارای فرزند بیشتر (زیر ۱۰ سال) را شناسایی کند و یارانه بیشتری با هدف کاهش هزینههای مصرف لبنیات آنها اعطا کند. یا در مثالی دیگر، افرادی که مبالغ بیشتری برای بهداشت دهان و دندان خود صرف میکنند از تخفیف هزینههای درمانی مرتبط با دندانپزشکی بهرهمند باشند؛ یا خانوادههایی که مصارف هزینهای آنها در تغذیه سالم (لبنیات، پروتئین و غیره نه غذاهای فستفود) بیشتر باشد بتوانند از تخفیفهای ویژه در تعرفه بیمه درمان، عمر و ... (یا هرگونه محاسبات اکچوئری) برخوردار باشند. درصدی از مبالغ سیگارهای فروشرفته، صرف حوزه بهداشت عمومی شود. این مثالها (که برای وقوع آنها، هماکنون سیگنالهایی عینی در سطح جهانی آن وجود دارد) نشان میدهد که هوشمند شدن نهتنها نحوه استفاده از خدمات و کالاهای بهداشتی و درمانی را تسهیل میکند بلکه ازدیگرسو، خطمشیگذاری حوزه بهداشت را دقیق، نقطهزن و هدفمند میسازد [54].
سیستمهای مالیاتی در دنیا، تحت تأثیر فرایندهای اجتماعی و اقتصادی، در حال گذارند. درنتیجه، نحوه برنامهریزی و طراحی ساختار و کانالهای جمعآوری مالیات (یا عوارض قابل هزینه در بخش بهداشت و درمان) از اهمیت زیادی برخوردار شده است. بهطورکل سیستمهای مالیاتی هوشمند از رشد اقتصادی و سرمایهگذاری حمایت میکنند، ایجاد شغل را تشویق و تقویت میکنند، رفتارهای مخرب و مولد اجتماعی-اقتصادی-سلامت را شناسایی میکنند، رقابت اقتصادی را افزایش میدهند و نهایتاً عدالت اجتماعی و حتی سلامت را بهبود میبخشند [54].
مسائل نوپدید بیش از پنج سال آینده
3-4-3. تأمین مالی نوین برای تحقیق و توسعه
طی سالهای گذشته، اینگونه تصور شده است که بودجه عمومی، موتور اصلی کشف درمانهای جدید و نوآورانه است. درصورتیکه شواهد نشان میدهد، بخش زیادی از بودجه اختصاص داده شده به تحقیق و توسعه در کشورهای پیشرو در این زمینه، عمدتاً با بخش خصوصی تأمین میشود [55]. مشارکت بخش خصوصی با دانشگاهها و مراکز دولتی در کشف و توسعه درمانهای جدید، درحالیکه ازیکسو، نیازهای پزشکی و پیچیدگی علمی روزبهروز افزایش یافته و ازسویدیگر، بودجه دولتی روندی کاهشی داشته است، بهطور فزایندهای نقشی کلیدی و بهنوعی مکمل داشته است [56 و 55].
علاوه بر این، سرمایهگذاری در تحقیقات علوم پایه و بالینی ازسوی هر دو بخش دولتی و خصوصی صورت میگیرد، اما تمرکز و منابع مالی اختصاص داده شده به تحقیقات علوم پایه و بالینی در این بخشها متفاوت است [55]. معمولاً دولت تأمینکننده اعتبار اولیه تحقیقات علوم پایه و اکتشافی دارو است و بهندرت در توسعه دارو فعالیت میکند [56 و 55]. اما بخش خصوصی در توسعه زیرساختها و فرایند توسعه دارو متمرکز است [55]. بنابراین میتوان گفت که بدون سرمایهگذاری بخش خصوصی در توسعه دارو، هیچ بازگشتی در سرمایهگذاری بخش دولتی در تحقیقات علوم پایه وجود نخواهد داشت [56]. ظرفیت وقف علم و فناوری، جمعسپاری، تأمین مالی از بورس و ... ازجمله سایر روشهای جدید در تأمین مالی تحقیق و توسعه است.
مسائل نوپدید تا پنج سال آینده
3-5-1. تأمین، حفظ و ارتقای سلامت اجتماعی
سلامت ابعاد مختلفی دارد که بیشتر بر ابعاد فردی آن تأکید میشود اما آنچه سلامت یک جامعه را تعیین میکند شاخصهایی است که بهعنوان سلامت اجتماعی شناخته میشوند [57]. سلامت اجتماعی از دو بعد جسمی و روانی تأثیر میپذیرد و بر آنها نیز اثر متقابل دارد. نتیجه نهایی این تعامل ارتقای سرمایه اجتماعی، امنیت اجتماعی، کاهش فقر و بیعدالتی است و نقطه مقابل آن افزایش آسیبهای اجتماعی میباشد [58]. بنابراین، تلاش در جهت ارتقای سلامت اجتماعی بسیار ارزشمندتر از درمان بیماریهایی است که براثر کاهش یا فقدان آن ایجاد میشود [59].
با توجه به اینکه سلامت اجتماعی از گستردگی زیادی برخوردار است، درنتیجه تأمین و ارتقای آن در جامعه تنها از عهده یک بخش برنیامده و لازم است بین بخشهای مختلف جامعه تقسیم کار صورت گرفته و با مشارکت همه خبرگان و رشتههای دانشگاهی و حوزوی مرتبط، مداخلات مؤثر و مبتنیبر شواهد آن طراحی شود [57 و60]. در این میان وزارت بهداشت که خطمشیگذاری و ناظر عالی سلامت کشور است باید بهعنوان مدعی و حامی سلامت اجتماعی عمل کرده و برای افزایش حساسیت مقامات ارشد نسبت به پیامدهای روند موجود و اثر آن بر شیوع و بروز بیماریهای جسمی و روانی هشدار کافی دهد [58].
در طی شیوع کووید-19، نابرابری گستردهای از «ملیگرایی واکسن» (زمانی که کشورها جمعیت خود را بر منافع جهانی در اولویت قرار میدهند)، تا «دیپلماسی واکسن»، (زمانی که کشورها بهطور استراتژیک برای اهداف ژئوپلیتیکی خود، واکسن را در اختیار دیگران قرار میدهند) در توزیع واکسیناسیون نمایان شد. بهدنبال گسترش برنامه واکسیناسیون کووید-۱۹، آمادگی برای مقابله با شیوع بیماریها در آینده، جدیتر شد و سیستمها احساس نیاز بیشتری به هماهنگی و تأثیر بر تولید و توزیع جهانی واکسن پیدا کردند. توزیع هدفمند، عادلانه و کارآمد واکسنها میتواند همهگیری را زودتر مهار کند و میزان مرگومیر و عوارض جهانی و احتمال ایجاد گونههای جدید را کاهش دهد. بهبود دسترسی به واکسن مستلزم هماهنگی و تغییرات بسیاری در رویکردهای فعلی است، نهتنها تولید واکسن باید افزایش یابد؛ بلکه واکسنها نیز باید در دسترس، مقرونبهصرفه، قابلاعتماد و کارآمد باشند. دستیابی به هریک از این معیارها نیازمند یک رویکرد همکاری جهانی است [1].
3-5-3. روند روبهرشد هزینههای سلامت بهدلیل تغییرات فناورانه و افزایش مطالبه سبک زندگی سالم
تحلیلگران اغلب پیشرفت فناوریهای سلامت و انتشار آنها در سیستمهای بهداشتی و درمانی را محرک اصلی افزایش هزینهها معرفی میکنند. پیشرفتهای عمده فناوری در علم پزشکی، به ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی این امکان را داده است که بیماریها را به روشهایی که قبلاً غیرممکن بود، تشخیص داده و درمان کنند. بهطورکلی، چنین تحولاتی به افزایش هزینههای مراقبتهای بهداشتی و درمانی منجر میشود که با توجه به بودجههای همیشه محدود مراقبتهای سلامت، یک نگرانی مهم سیاستی بهشمار میآید [61]. تعیین نقش رشد تغییرات فناورانه در هزینههای سلامت، جهت تحلیل مسیر آینده هزینههای پزشکی بسیار مهم است. این موضوع از دو جنبه قابل بررسی است: الف) پیشرفت فناوریهای سلامت ازسویی میتوانند با کاهش یا رهایی از نیاز به درمان بیشتر، نتایج سلامتی را بهبود بخشند؛ بهطور مثال پیشرفتهایی مانند سلامت الکترونیک، کارایی را بهبود میبخشد و خطاها را کاهش میدهد یا اینکه بسیاری از برنامههای نوآورانه، درمان بیمارستانی را ارزانتر میکنند، زیرا میانگین طول عمر اقامت را به حداقل میرسانند [62]. ب) اما ازسویدیگر، برخی از پیشرفتهای فناوری بهدلیل اینکه مرزهای کاملاً جدیدی را آشکار میکنند یا اینکه برای افزایش ایمنی بیمار یا کیفیت مراقبت مورد استفاده قرار گرفتهاند، عمدتاً هزینه را افزایش میدهند [62] (هزینه طراحی، ساخت و استقرار زیرساختهای فناورانه نیز خود منابع مالی بسیاری را طلب میکند). علاوه بر این، برخی از اثرات افزایش هزینه ناشی از استفاده نامناسب از فناوریها در جایی است که درمانهای جدید برای بیماران هیچ منفعت بالینی ندارد و تنها هزینههای درمان را افزایش میدهد. بهعبارتدیگر میتوان گفت بهمنظور درک بهتر پویایی بین نوآوری و هزینهها، ارزیابی اینکه سرمایهگذاری در فناوریهای سلامت تحت چه شرایطی به ارزش بهتر در مراقبتهای بهداشتی و درمانی منجر میشود، بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه با احتمال فراوانی رشد فناوری باعث ازدیاد هزینههای بخش سلامت و پرداخت از جیب خدمتگیرندگان نظام سلامت خواهد شد [61].
سبک زندگی سالم منبعی ارزشمند برای کاهش شیوع و تأثیر مشکلات بهداشتی، ارتقای سلامت، تطابق با عوامل استرسزا و بهبود کیفیت زندگی است که در دنیای مدرن، خدشههای جدی به بخشهایی از آن وارد شده است [63]. در پی افزایش سن امید به زندگی (میانگین جهانی) و ارتقای سواد سلامت، بهنظر میرسد خواست جامعه برای زندگی سالم و انتظاراتشان در مورد سلامتی چندجانبه، تعمیق یافته و روند رشد هزینههای سلامت تشدید شود. دلیل این اتفاق، در دسترس بودن اطلاعات بیشتر و همچنین حساسیت جوامع به رفاه ناشی از سلامت است. سبک زندگی سلامتمحور بهعنوان یک پدیده چندعلتی و چندبعدی به الگوهای رفتار جمعی مربوط میشود. این سبک از ابعاد متنوع و منسجمی چون ورزش، تغذیه مناسب، خودکنترلی، رفتارهای پیشگیرانه و غیره تشکیل شده است و گفتنی است با رویکرد طب ایرانی («ششگانه نگاهداشت تندرستی» و یا «اصول حفظ الصحه» در حیطههای هوا و محیط زندگی، تغذیه، فعالیت فیزیکی، خواب و بیداری، روان و تعادل مواد در بدن) در تجانس جدی است [64].
3-5-4. سبکها و اقتضائات جدید زندگی
سبک زندگی الگوهای مشخص و قابل تعریف رفتاری است که از تعامل بین ویژگیهای شخصی، روابط اجتماعی، شرایط محیطی و موقعیتهای اجتماعی- اقتصادی حاصل میشود؛ سبک زندگی، تنها به جلوههای عینی رفتار، مانند الگوی مصرف یا شیوه گذراندن اوقات فراغت محدود نیست، بلکه باورها و نگرشهای افراد (نوع مصرف اندیشه و اطلاعات) و علایق اجتماعی و ارتباطاتی آنها را نیز دربرمیگیرد. ازآنجاکه ارزشها و هنجارها میتوانند سلیقه افراد و ترجیحات آنان را در بسیاری از شئون (مثل انتخاب غذا، انتخاب دوست، انتخاب کتاب، انتخاب شغل و ...) جهتدهی کنند [65]، لذا پیشبینی میشود تقاطع اندیشههای قدیمی و جدید و همچنین برساخت بین ذهنی آنها، الگوهای خاصی را از مصرف (و به تعبیر کلانتر سبک زندگی) پدید میآورد. نیاز به شریک فضای مجازی، نیاز به خوشگذرانیهای خاص، تفریحات جدید، مسافرتهای جدید، شبکههای اجتماعی جدید، بازیهای جدید، رژیمهای غذایی جدید (مثلاً گوشت مصنوعی یا غذاهای تراریخته یا ...)، شغلها و حرف جدید ازجمله محرکهایی است که میتواند زمینهساز مشاهده سبکهای جدید و حتی نامتعارفی از زندگی انسانی (در ادوار مختلف کودکی، نوجوانی، جوانی و سالمندی) باشد. تکثر این گوناگونیها و خرده سبکها، تأثیرات شگفتانگیزی در حوزه بهداشت (جسمی و روانی) و درمان دارد که نباید از آن غافل بود [66].
کلان روندهای دیجیتالی شدن، زنانگی، فردگرایی، تغییرات اقلیمی، سالخوردگی و ... موجب تفکرات جدیدی خواهند بود و معناهای نوظهوری را برای اعمال سبک زندگی جدید برجای خواهد گذاشت. در این میان نظامهای سلامت نمیتوانند نسبت به راهحلهای بدیع برای پیشگیری از بروز بیماریهای مختلف در انسان (و حتی درمان آلامشان) بیتفاوت باشند. متغیرهای مهم سبک زندگی که بر سلامت تأثیر جدی دارند شامل رژیم غذایی و شاخص توده بدنی، ورزش، خواب، رفتارهای جنسی، سوء مصرف مواد، سوء مصرف دارو، بهکارگیری تکنولوژیهای روز، تفریح و مطالعه میباشند [66].
3-5-5. مالکیت و امنیت کلانداده
در صنعت مراقبتهای بهداشتی، منابع مختلفی برای تولید دادههای کلان ازجمله سوابق پزشکی بیماران، نتایج معاینات پزشکی و نتایج تحقیقات زیستپزشکی وجود دارد که در بسیاری از کشورها، این دادهها به پایگاههای مهم تبدیل شدهاند. تجزیه و تحلیل دادههای کلان در مراقبتهای بهداشتی دارای مزایای بسیاری است و پتانسیل زیادی را برای تغییر مراقبتهای بهداشتی ازجمله مراقبت با کیفیت بالاتر و مداخله زودهنگام ارائه میدهد [67]، اما در این مسیر، موانع و چالشهای متعددی همچون کنترل دسترسی، احراز هویت، مدیریت امن دادهها و اعتبارسنجی منبع وجود دارند. درواقع، نگرانیها درخصوص امنیت دادههای کلان مراقبتهای بهداشتی و درمانی و حفظ حریم خصوصی سال به سال در حال افزایش است [68 و 67].
امنیت و حفظ حریم خصوصی در دادههای کلان، اغلب بهعنوان توانایی محافظت از اطلاعات حساس در مورد مراقبتهای بهداشتی و درمانی تعریف میشود [69]. مالکیت دادهها نیز بخش مهمی از امنیت دادهها محسوب میشود. صاحبان داده این حق را دارند که کنترل کنند چهکسی به دادههایشان دسترسی دارد و نحوه استفاده از آنها توسط کارگزاران سلامت چگونه خواهد بود؟ هر شهروند باید بتواند از سوء استفاده احتمالی جلوگیری کند. اکنون بیش از هر زمان دیگری لازم است سازمانهای مراقبتهای بهداشتی و درمانی بر استفاده از دادههای شخصی مانند ایجاد خطمشیها و ایجاد الزامات قانونی برای اطمینان از جمعآوری، اشتراکگذاری و استفاده صحیح از اطلاعات شخصی بیماران متمرکز شده و نظارت فعال داشته باشند [71و70].
3-5-6. کاربردهای نادرست یا سودجویانه از سلامت الکترونیک
در آینده قابلپیشبینی، سلامت الکترونیک احتمالاً به ابزاری ثابت در مراقبتهای پزشکی تبدیل خواهد شد. مزایای بالقوه سلامت الکترونیک درعینحال که میتواند قابلتوجه باشد و امید به بهبود چشمگیر در نتایج مراقبتهای بهداشتی و درمانی را سبب شود، اما ممکن است خطرات و مسئولیتهای جدیدی را برای ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی و درمانی فراهم کند [72].
بهطور مثال، تصویربرداریهای نوین پزشکی ممکن است وضوح مناسبی نداشته باشند و یا خطاهای هوش مصنوعی بر آن مترتب باشد؛ بیماران نتوانند با ابزارهای شخصیسازی شده در خانه، بهطور منظم و کارآمد، تحت مراقبت باشند (درست مانند سوء مصرف داروها)؛ به مدد ویزیتهای برخط پزشکی، زمان ارتباطی میان بیمار و پزشک، کاهش یافته و این رابطه مصنوعی، موجب ریسکهای دیگری شود؛ پرونده پزشکی باید حاوی اسنادی باشد که تفاوتها و نیازهای بیمار را در هر ویزیت نشان دهد و صرفاً تغییر تاریخ در پرونده الکترونیک، بدون انعکاس آنچه در طول ویزیت واقعی رخ داده است قابل قبول نیست. همچنین، سوابق ویرایش یک پرونده الکترونیک نیز ممکن است همیشه مشخص نباشد، لذا ارائهدهندگان باید حفاظتهایی را در برابر تقلب، سوء استفاده و خطای انسانی ایجاد کنند [73].
در واکنش به بحران اخیر همهگیری کوید ۱۹، با وجود اینکه سلامت الکترونیک نقش مهمی ایفا کرد اما کارشناسان اذعان دارند که فرایند کلی ناقص پیاده شده است. پس باید این را در نظر داشت که در شرایط بحران، جمعآوری شواهد برای سلامت دیجیتال میتواند بهشدت چالشبرانگیز باشد. با وجود احتمال نقص در سیستمهای سلامت الکترونیک فعلی و همچنین بروز ناکارآمدیها و خطاهای ناشی از انتشار سریع آنها، ممکن است شاهد باشیم که اعتماد عمومی نسبت به سلامت الکترونیک بهطورکلی ضعیف شده است [74].
ابزارهایی مانند سیستمهای پشتیبانی تصمیمگیری بالینی، تلاشی برای کاهش خطای انسانی بودهاند اما تجربه ثابت میکند که باید در نحوه ارزیابی این ابزارها، معیار و استانداردهای بیشتری را بهکار بریم. ارزیابیهای اولیه این سیستمها برای تثبیت دستاوردها و همچنین محافظت و تداوم برنامههای کاربردی آن بسیار مهم است. در این حالت اطمینان کسب میکنیم که کارآمدی ناشی از نظامات سلامت الکترونیک، درعینحال که خطری را کاهش میدهند، خطر دیگری را افزایش نمیدهند [73]. در دوران پس از همهگیری، خطرات سلامت الکترونیک بهخوبی درک شده و حرکت بهسمت اکوسیستم سلامت الکترونیک چابک و کارآمد، ممکن شده است [74].
ایده اصلی بیمه سلامت، جمعآوری حق بیمه از افراد و تأمین هزینههای درمانی آنها براساس اصل همبستگی است. هنگامی که خطرات سلامت فردی بهطور قابلتوجهی متفاوت است، سهم بیمه را میتوان براساس ارزیابی ریسک فردی و سبک زندگی سالم آنها سفارشی کرد. افرادی که خطرات سلامتی بالاتری دارند، مانند شرایط از قبل موجود یا رفتارهای ناسالم، حق بیمه پرداخت میکنند و برخی که رفتار سالم دارند با کاهش مشارکت پاداش میگیرند. تجهیزات پوشیدنی پزشکی، بهعنوان سیستمهای رایانهای قابل حمل کوچک، میتوانند اطلاعات سلامت کاربران را دقیقتر از گذشته ردیابی کنند و برای سفارشیسازی مشارکتهای بیمه سلامت بهصورت جداگانه مورد استفاده قرار گیرند (دادههای این تجهیزات به محاسبات اکچوئری کمک شایانی خواهد کرد) [75].
راهحلهای مقرونبهصرفه مراقبتهای بهداشتی با استفاده از پوشیدنیهای هوشمند این پتانسیل را دارند که با تقویت رفتار سالم و امکان جمعآوری دادههای مرتبط (که برای ارزیابی خطرات سلامت فردی استفاده میشوند)، سهم بیمه را برای کاربران فردی کاهش دهد یا تخفیفهای خاص افراد را به ایشان پیشنهاد دهد. با وجود این مزایا، استفاده واقعی از ابزارهای پوشیدنی برای ارزیابی امتیازهای ریسک فردی برای بیمه سلامت در حال حاضر محدود است. مقررات مهمترین مانع در این مسیر است. مشکلات عمده دیگر اندازهگیریهای نادرست و خطاهای برنامه است که کاربران ایجاد میدهند. بنابراین، بهنظر میرسد تدوین یک چارچوب قانونی درخصوص مسائل بیمه سلامت و استفاده از ابزارهای پوشیدنی باید برای کاربران، بیمههای سلامت، تولیدکنندگان تجهیزات پوشیدنی و ارائهدهندگان اپلیکیشنهای بهداشتی ضرورت داشته باشد. خصوصاً آنکه نحوه صحتسنجی دادهها (چه بهصورت مستمر و چه بهصورت تصادفی) باید به طریقی قانونپسند و فناورانه، طراحی شده باشد [75].
مسائل نوپدید بیش از پنج سال آینده
3-5-8. تهدیدهای زیستی جدید حاصل از تغییرات اقلیمی
تا به امروز، تغییرات آب و هوا در مقایسه با اقدامهای مستقیم انسانی مانند برداشت بیش از حد منابع و تغییر کاربری زمین، تأثیر نسبتاً متوسطی بر اکوسیستمها و تنوع زیستی داشته است. بهدنبال روندهای تغییرات اقلیمی جدید، تأثیرات اکولوژیکی بیشتری آشکار شده و بهاحتمالزیاد در دهههای آینده تشدید میشود. تغییرات آب و هوایی در خشکی، افزایش تنوع بارش و وقوع رخدادهای شدید خشک و مرطوب را بهدنبال دارد. لذا پیشبینی میشود گرم شدن طولانیمدت و افزایش کمبود آب اتمسفر باعث افزایش تنشهای فیزیولوژیکی و هیدرولوژیکی اکوسیستم شود و بیماریهای نوپدید را برای موجودات زنده، حادث شود. در اقیانوس، افزایش وقوع امواج گرما و روند طولانیمدت اسیدی شدن، استرس فیزیولوژیکی را بر بسیاری از ارگانیسمها و اکوسیستمها افزایش میدهد. اثر متقابل سایر عوامل استرسزای انسانی مانند صید بیش از حد، به رشد گونههای مهاجم و روند تخریب مستقیم زیستگاهها منجر میشود. احتمال شکلگیری الگوهای جدید مبنیبر از دست دادن تنوع زیستی، بهطورقطع میتواند گونههای منفرد در اکوسیستمها را تحت تأثیر منفی قرار دهد و تخریب ناگهانی اکوسیستم را محتمل کند [76].
علاوه بر تأثیر منفی تغییرات آب و هوایی، گفتنی است اکوسیستمها نقش فعالی در چرخه کربن، چرخه آب و سایر چرخههای بیوژئوشیمیایی و درنتیجه سیستم آب و هوایی دارند. اکوسیستمها اگر مبتنیبر علم اکوسیستم و تنوع زیستی، بهگونهای پایدار مدیریت شوند، میتوانند منبع اصلی تابآوری انسان تلقی شده و از سازگاری جوامع انسانی با تغییرات سریع محیطی حمایت کنند. بهعبارتدیگر، اکوسیستمها صرفاً در برابر تغییرات آب و هوایی آسیبپذیر نیستند، بلکه میتوانند متحدان مهمی در چالشهای سازگاری و کاهش تغییرات آب و هوایی باشند [76].
بدینترتیب، تغییرات اقلیمی ادامه دارد و طی چند دهه آینده، جوامع و اکوسیستمها، یا متعهد به جهانی گرمتر خواهند بود و یا اقدامهای عمدهای برای محدود کردن گرمایش انجام خواهند داد. اکوسیستمها نقش عمدهای در هر دوی این سناریوها دارند. مدیریت و بازسازی اکوسیستمها میتواند تأثیر تغییرات آب و هوایی را مهار کند و نقش مهمی در کاهش تغییرات آب و هوا و سازگاری اجتماعی ایفا کند. در این میان نمیتوان از اهمیت انتشار آلاینده سوختهای فسیلی، چشم پوشید و باید برای کاهش جدی آن، برنامه عملیاتی داشت [76].
بنابراین پیشبینی میشود ترکیبهای جدید دما و رطوبت در برخی از مناطق کشور (مثل سواحل خلیج فارس)، کاهش آب شیرین، تأثیر پذیرفتن غذا بهجهت کاهش حاصلخیزی زمین (ناشی از بیابانزایی و فرسایش خاک)، مهاجرت به شهرها و بهتبع آن کمبود منابع و معضلات حاشیهنشینی و بسیاری از پیامدهای منفیِ حاصل از تغییرات اقلیمی گسترده، آثار برجستهای بر نظام سلامت کشور داشته باشد.
3-۵-9. اکوسیستم نوآوری و شرکتهای دانشبنیان حوزه سلامت
نوآوری از زمانی که فقط بهعنوان یک ایده جدید تعریف شده بود، تا به الان راه طولانی را پیموده است. امروزه، فعالیتهای نوآوری از توسعه محصولات یا خدمات جدید گرفته تا بهبود در مدلهای کسبوکار سازمانی را شامل میشود. بخش بهداشت و درمان نیز از این قاعده مستثنی نیست. این امر باعث میشود مقامات دولتی سرمایهگذاری خود را در نوآوری، تحقیق و توسعه مراقبتهای بهداشتی و خدمات درمانی افزایش دهند. سهم نوآوری در این بخش با گذشت زمان رو به افزایش است و در سالهای اخیر جایگاه برجستهای را در کشورهای مختلف به خود اختصاص داده است. توانایی نوآوری اغلب بهعنوان عاملی کلیدی برای دستیابی به رشد پایدار در نظر گرفته میشود، بهویژه در جامعهای که بهطور فزایندهای در حال حرکت بهسمت سالمندی است و به رفاه و سلامتی اهمیت میدهد. این امر باعث میشود مقامات دولتی تمرکز بیشتری بر هدایت این جریان داشته و تجزیه و تحلیل خاصی از نحوه رفتار محیطهای نوآوری مراقبتهای بهداشتی و نحوه مدیریت جریان دانش آنها خواستار باشند [77].
بهمنظور اطمینان از نوآوری، باید اکوسیستم نوآوری (متشکل از شتابدهندهها، مراکز رشد، پارکهای علم و فناوری، صندوقهای خطرپذیر و غیره) ایجاد شود که به ایدههای نوظهور اجازه رشد دهد [78]. اکوسیستم مجموعهای از قابلیتها و خدمات تعریف میشود که مشارکتکنندگان زنجیره ارزش (مشتریان، تأمینکنندگان، پلتفرم و ارائهدهندگان خدمات) را از طریق یک مدل تجاری مشترک یکپارچه میکند [79]. ساختن چنین اکوسیستمی مستلزم توسعه استراتژیهایی برای کشف ایدههای جدید، پذیرش شکستها، آزمایش، سرمایهگذاریهای مقطعی و هدفمند و احتمالاً همکاری با شرکای خارجی است [78]. اکوسیستمها نیروهای قدرتمندی ایجاد میکنند که میتوانند صنایع مرتبط با نظام سلامت را تغییر شکل دهند [79].
همواره ایجاد یک اکوسیستم نوآوری، با سؤالهای زیادی روبهرو است: چگونگی مشارکت کارآفرینان، چگونگی رهبری زیرنظامهای مالی-اقتصادی-دانشی-اداری و...، چگونگی خلق بازارهای جدید و یا صنایع نوظهور، چگونگی حفظ روابط بین بازیگران ناپایدار و نحوه استحکامبخشی و ارزشآفرینی به همکاریهای آنها و بسیاری از پرسشهای دیگر! بنابراین بهدلیل فرایند پویا و غیرقابل پیشبینی نوآوری، خطمشیگذاری در این حوزه قبل از هرچیز به شناخت مؤلفهها، بازیگران و ارتباط بین آنها بستگی دارد. حل مسئله نوآوری و خطمشیگذاری در حوزه سلامت، بهطورقطع مستلزم درک اکوسیستم نوآوری و ظرفیت جذب آن است [78]. پیادهسازی قانون «جهش تولید دانشبنیان» و ایجاد زمینه ظهور و رشد شرکتهای دانشبنیان در حوزه دارو، غذا، تجهیزات پزشکی، تجهیزات بیمارستانی و غیره نهتنها میتواند به بهرهوری و فناورانهتر شدن ارائه خدمات پیشگیری و درمانی و مراقبتهای بهداشتی منجر شود بلکه مزیتهای فراوانی را در محرومیتزدایی، کاهش وابستگی به واردات، رونق صادرات و تعامل بینالمللی (دیپلماسی علم و فناوری حوزه سلامت) بهوجود خواهد آورد.
3-5-10. بهرهبرداری هدفمند از نوروبیولوژی
تحقیقات در شیمی اعصاب، زیستشناسی عصبی و علوم اعصاب برای یافتن درمانهایی برای انواع اختلالات عصبی و روانی حیاتی است. حافظه و یادگیری، درد، مطالعات رفتاری و شناختی، سالمندی، ژنتیک- فارماکوژنتیک و اپیژنتیک در سیستم عصبی، بیوتکنولوژی در سیستم عصبی و مواردی از این دست، از اولویتهای پژوهشی این حوزه است. در بخش مهمی از تحقیقات این حوزه، تمرکز بر بررسی گیاهان دارویی و مواد شیمیایی مؤثر بر سیستم عصبی است. بنابراین این حوزه، بودجه چشمگیری را بهویژه در دهه گذشته جذب کرده است. چارچوبهای تحقیقاتی بزرگ مانند پروژه مغز انسان با بودجه اتحادیه اروپا و ابتکار مغز مؤسسه ملی سلامت آمریکا نمونههایی از این تحقیقات هستند. بااینحال، بینشهای جدید در مورد عصبشناسی انسان میتواند مبنایی برای کاربردهای مشکلساز باشد [2].
یکی از نگرانیهای ویژه تحقیقات علوم اعصاب برای ارزیابی یا اصلاح افکار، احساسات و اعمال انسان و ابزارهایی برای تأثیرگذاری بر سیستم عصبی و تغییر حالات شناختی، رفتار و عملکردها برای افزایش یا کاهش عملکرد است. همین اقدامها در حوزههای نظامی در حال پیشرفت است. انتقال فناوری نانو میتواند یکی از موانع اصلی که بر سیستم عصبی مرکزی اثر میگذارد را از بین ببرد. بهطور مشابه، درک عملکرد عصبی تنظیمکنندههای زیستی میتواند ابزار دیگری برای بهرهبرداری از پیشرفتهای عصبی برای اهداف خصمانه فراهم کند [2].
3-5-11. الگوهای جدید جابهجایی جمعیت و سلامت مهاجران
در آینده، مهاجرت بیشتر بهدلیل تغییرات آب و هوایی و تأثیر احتمالی آن بر ظهور و پویایی بیماریها، درگیری (یا روی دیگر آن سکه: رفاه و نظم اجتماعی)، سیاست و امنیت غذایی بیشتر، افزایش مییابد. یکسوم از جمعیت جهان تا سال 2070، در مناطقی با میانگین دمای سالیانه 29 درجه سانتیگراد زندگی خواهند کرد، سطحی که در حال حاضر تنها 0/8 درصد از سطح زمین است. تخمین جریانهای مهاجر با استفاده از مدلسازیها متفاوت بوده و پیشبینی این امر، ذاتاً دشوار است. بااینحال، شواهدی وجود دارد مبنیبر اینکه تغییرات محیطی بهطور قابلتوجه بر مهاجرت، بهویژه در کشورهای با درآمد کم و متوسط تأثیر میگذارد [1].
در حال حاضر، جمعیت مهاجر، بهاندازه کافی توسط مراکز بهداشتی موجود خدماترسانی نمیشوند. علاوه بر این، سیستمهای مراقبت بهداشتی برای مهاجران از نظر زبان، دسترسی، دادههای ژنومی و حیطههای تخصص، بهینه نشدهاند. بیماریهای غیرواگیر و مشکلات سلامت روان (آسیبهای روانی)، نرخ پایین واکسیناسیون یا عدم دسترسی به مراقبتهای دوران بارداری برای زنان باردار مهاجر، نگرانیهای خاصی هستند. همیشه مشکلات در جوامع پناهنده تشدید میشود که اغلب امکانات و بهداشت ضعیفتر و تراکم جمعیت بالاتری دارند [1].
3-5-12. اهمیت یافتن سلامت همهجانبه
اغلب، ارائهدهندگان خدمات پزشکی، درمان علائم و کاهش درد را بر درک اینکه چگونه کل زندگی بیمار به سلامت و یا بیماری آن کمک میکند، اولویت میدهند [80]. پزشکی کلنگر یک رویکرد نگرشی جدیدی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی است که در این رویکرد به ابعاد روانشناختی، خانوادگی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی و همچنین بیولوژیکی سلامت و بیماری پرداخته میشود. رویکرد کلنگر بر منحصربهفرد بودن هر بیمار، متقابل بودن رابطه پزشک و بیمار، مسئولیت هر فرد در قبال مراقبتهای بهداشتی خود و مسئولیت جامعه برای ارتقای سلامت تأکید میکند [81]. در پزشکی کلنگر اینگونه بیان میشود که بازگشت به حالت طبیعی وجود، زمانی امکانپذیر است که فرد منابع مورد نیاز برای درمان وجودی را بهدست آورد. منابع مورد نیاز براساس این رویکرد، آگاهی، احترام، مراقبت، تصدیق و پذیرش همراه با پشتیبانی، احساس، درک و رها کردن نگرشها و باورهای منفی است [82].
آیندهاندیشی در هریک از ابعاد چهارگانه سلامت که به زیربخشهای سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و نهایتاً سلامت معنوی تقسیم شده است، بهصورت نظاممند قابل توسعه است و کارکردهای مفید خود را خواهد داشت. البته دستهبندیهای فراوانی در تجزیه سلامت به ابعاد آن صورت گرفته تا جاییکه در آثار و متون علمی، آن را از سه تا شش نوع برشمردهاند (سلامت روحی و سلامت محیطی نیز اضافه شده است) [83].
3-6. کارکرد فناوری اطلاعات و پژوهش
مسائل نوپدید تا پنج سال آینده
هوش مصنوعی به توانایی یک ماشین برای تقلید از هوش انسانی اطلاق میشود و هدف از آن، ایجاد ماشینهایی است که بتوانند از ویژگیهای هوش انسانی برای حل مشکلات و سازگاری با محیط در حال تغییر استفادهکنند [84]. هوش مصنوعی در حال حاضر نقش مهمی در زمینه تولید محتوا ایفا و به سادهسازی فرایندها کمک میکند. محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی به الگوریتمهایی اشاره دارد که میتوانند بهطور خودکار محتوای جدید را در هر رسانه دیجیتالی ایجاد کنند. اما نکته کلیدی این است که محتوای تولید شده جدید بوده و بهطور خودکار تولید میشود. با رشد فناوری هوش مصنوعی، اعتقاد بر این است که علم و ترویج آن مانند بسیاری از زمینههای دیگر، میتواند از هوش مصنوعی بهترین استفاده را برد. رایجترین نمونه از مدلهای هوش مصنوعی چت جی پی تی، میتواند سؤالها و فرضیههای پژوهشی را ایجاد کند، روششناسی را توسعه دهد، پروتکلهای تحقیقاتی آزمایشها یا کدهای برنامهنویسی را تدوین کند، دادهها را تجزیه و تحلیل و تفسیر کند و متن و تصویر خلق کند [86 و 85]. از این منظر فضای دانشگاهی تأثیرات جذابی را با هوش مصنوعی نظیر روند دسترسی آزاد به محتوا در سطح بینالملل، تبدیل صوت به متن، سهولت یادگیری زبان، نمرهدهی خودکار، ارزشیابی استاد، تسهیلکننده مجازی، یادگیری تطبیقی و شخصیسازی شده تجربه خواهد کرد.
البته نگرانیهای متعددی نیز در مورد تأثیر چت جی پی تی بر آموزش و نوشتار آکادمیک وجود دارد. درحالیکه چت جی پی تی به تولید مقاله در مورد موضوعهای مختلف قادر است، نوشتههای علمی آن هنوز نیاز به بهبود دارد. با این وجود، ظهور هوش مصنوعی در آموزش ممکن است مربیان را تشویق کند تا با ارائه تکالیفی که به تفکر انتقادی و حل مسئله فراتر از قابلیتهای واقعی هوش مصنوعی نیاز دارند، در روشهای آموزشی خود تجدید نظر کنند [85]. نگرانی مهم دیگر، احتمال نفوذ محتوای تولید شده توسط هوش مصنوعی در مقالات علمی است [86]. این موضوع شامل مسائل مربوط به اصالت و اعتبار انتشارات تحقیقاتی میشود که امروزه یک فرایند بازبینی منحصراً مبتنیبر انسان پشتیبانی میشود. خانواده مجلات Science همیشه از نویسندگان خواسته مجوزی را امضا کنند که گواهی بر اصل بودن کار آنها باشد و برای اطمینان از رعایت این استاندارد، در سیاستهای بهروزشده مجلات، صراحتاً استفاده از متن، شکلها، تصاویر یا گرافیکهای تولید شده توسط هوش مصنوعی را در نشریات تحقیقاتی ممنوع کرده است [85]. بدینترتیب میتوان گفت ابزارهای هوش مصنوعی بدون شک میتوانند به روشهای مختلف به تحقیقات علمی کمک کنند، اما بسیار مهم است که بدانیم آنها باید بهعنوان یک کمکِ مکمل نه جایگزینی کامل برای خلاقیت و نبوغ انسان عمل کنند [86]. علاوه بر این، همه نویسندگان مقالات علمی پژوهشی مسئولیتهای خاصی را برعهده دارند که هیچ رایانه یا برنامهای نمیتواند آنها را برعهده گیرد. اگرچه هنوز تا حدودی از رسیدن به این سناریو فاصله وجود دارد، اما شکی نیست که فناوری هوش مصنوعی بهطور فزایندهای بر تمام مراحل فرایند انتشار علمی، توسعه دانش، آموزش و پژوهش تأثیر میگذارد [85].
پلتفرمهای Endurance (دستیاری برای بیماران مبتلا به آلزایمر)، Youper (دستیاری برای کنترل سلامت روانی)، Casper (دستیار مکالمه تخیلی برای کمک به رفع بیخوابی)، BabylonHealth (مشاوره پزشکی و ارائه خدمات پزشکی آنلاین) و OneRemission (دستیاری برای مبارزه با سرطان از طریق ارائه رژیمهای غذایی، تمرینها و ورزشهای پس از ابتلا) ازجمله بسترهایی است که به کمک هوش مصنوعی فرایند مدیریت سلامت را با تحولاتی روبهرو ساخته است.
مسائل نوپدید بیش از پنج سال آینده
3-6-2. انتشار اطلاعات نادرست (عمدی و غیرعمدی)
در چند سال اخیر، اطلاعات نادرستی که آگاهانه برای ایجاد آسیب به اشتراک گذاشته میشوند و همچنین اطلاعات نادرستی که بدون در نظر گرفتن هیچ آسیبی به اشتراک گذاشته میشوند بهشدت گسترش یافته است. اطلاعات تحریف شده، موجب مخدوش شدن مباحث و گفتمانها شده و پس از تضعیف انسجام اجتماعی میتواند اعتماد به نهادهای مسئول را از بین برد. استفاده هماهنگ و هدفمند از اطلاعات نادرست با تکیهبر شبکه اینترنت و رسانههای اجتماعی بهعنوان منابع خبر، با سرعت و مقیاس بیسابقهای تشدید میشود. بیشتر روشهای مقابله با اینگونه اطلاعات هنوز در مراحل اولیه خود هستند و اثربخشی آنها نامشخص است. بااینحال، چنین روشهایی بایستی بخش مهمی از سیاستهای بهداشت عمومی را به خود اختصاص دهند (خصوصاً اینکه روند توزیع اخبار غیرمستند و توصیههای پزشکی غیرعلمی، شدت بیشتری گرفته است).
سازمان بهداشت جهانی، شبکه اطلاعاتی برای اپیدمیها را پس از شیوع کوید ۱۹ راهاندازی کرده است. مأموریت این شبکه، مقابله با گسترش اطلاعات نادرست و ارائه اطلاعات ضروری در مورد خطرات، تقویت اطلاعات متناسب و بهموقع به بخشهای خاص، تشکیل گروههای تخصصی و ارائه شواهد علمی برای رد اطلاعات نادرست و مبارزه با اینفودمیکها است [1].
3-6-3. اپلیکیشنهای غربالگری بیماری
در دسترس بودن گسترده برنامههای تلفن هوشمند نشاندهنده منبع جدیدی از دادههای زیستپزشکی و تشخیص زودهنگام بیماری است. مزیت چنین برنامههایی در دسترس بودن آنها بهویژه در مناطق دورافتاده و تشخیص سریع و کمهزینه آنهاست. در حال حاضر چندین برنامه کاربردی در جهان وجود دارد؛ برای مثال با برنامهها و حسگرهای روی تلفن میتوان نوار قلب (را برای بررسی آریتمی خطرناک) یا فشار خون را اندازهگیری کرد [1].
این مزایای بالقوه با چالشهایی همچون حذف یا به حاشیه راندن گروههای با دسترسی ضعیف به فناوری، سوگیریهای الگوریتمی، عدم تأیید دادهها، مسائل مربوط به حریم خصوصی و تشخیص بیش از حد از طریق خودتشخیصی همراه خواهد شد که ضرورت استانداردسازی برنامههای غربالگری بیماریها را دوچندان میکند [1].
مسائل نوپدید بیش از پنج سال آینده
3-6-4. اینترنت اشیا در بخش سلامت
پیشرفتهای اخیر در اینترنت اشیا، محاسبات ابری و هوش مصنوعی سیستم مراقبتهای بهداشتی مرسوم را به مراقبتهای بهداشتی هوشمند تبدیل کرده است. با ترکیب فناوریهای کلیدی مانند اینترنت اشیا و هوش مصنوعی میتوان خدمات پزشکی را بهبود بخشید. همگرایی اینترنت اشیا و هوش مصنوعی فرصتهای مختلفی را در بخش مراقبتهای بهداشتی ارائه میدهد [87]. از مهمترین کاربردهای اینترنت اشیا در سلامت هوشمند میتوان به نظارت بر فعالیتهای فیزیکی افراد سالمند (مثلاً تشخیص سقوط این افراد)، یخچالهای پزشکی قابل استفاده برای برخی قطعههای ارگانیک و کنترل دمای درونی محافظتکنندهها، مراقبت از ورزشکاران حرفهای درخصوص اندازهگیری وزن و خواب و تمرین و فشار خون و...، نظارت بر بیماران درون بیمارستانی یا از راه دور، مدیریت بیماریهای مزمن از راه دور، اندازهگیری اشعه ماورای بنفش و اطلاعرسانیهای مرتبط، کنترل آلودگی محیطی یا بدن (اطلاعرسانی سطح بهداشت از طریق ادوات مانند برچسبهای شناسایی فرکانس رادیویی)، کنترل خواب، سلامت دندان از طریق مسواکهای مجهز، تخت هوشمند بیمارستانی (پایشهای برخط، تشخیص دیجیتالی، کنترل وضعیت بیمار یا رسیدگی به بیمار بدون مداخله پرستاران)، سرنگهای هوشمند، قرصها و کابینهای RFID برای کنترل عفونتهایی مانند سل و رادیولوژی و غیره اشاره کرد [88].
هوش مصنوعی بهطور گسترده در مراقبتهای بهداشتی برای تولید نتایج اولیه و دقیق استفاده میشود. پیشبینیهای اولیه بیماری به پزشکان کمک میکند تا تصمیمات بهتری را برای نجات جان بیماران اتخاذ کنند. بهنظر میرسد در آینده، اینترنت اشیا بهعنوان کاتالیزوری برای افزایش قدرت برنامههای کاربردی هوش مصنوعی در مراقبتهای بهداشتی عمل کند. دادههای بیماران توسط حسگرهای اینترنت اشیا جمعآوری شده و تجزیه و تحلیل دادههای بیمار با کمک تکنیکهای یادگیری ماشین انجام خواهد گرفت [89]. در این میان، استفاده از فناوری دستگاههای پوشیدنی، فرصتی را به ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی برای نظارت بر بیماران از راه دور اعطا میکند و نهایتاً به تعدد مداخله بهموقع منجر میشود. روشی مؤثر که بهطور بالقوه از بستری شدن مجدد و حوادث نامطلوب آتی جلوگیری خواهد کرد [90].
3-6-5. تغییر الگوهای تلفیق رشتگی
سلامت عمومی و پیچیدگیهای خاص آن، مستلزم بهکارگیری بازیگران بسیاری از بخشهای مختلف برای حل چالشهاست. شهرنشینی سریع، گسترش نابرابریها، تغییرات آب و هوایی و افزایش بار بیماریهای مزمن، همگی مشکلات پیچیده اجتماعی هستند که بر سلامت تأثیر میگذارند، اما بهتنهایی با محققان بهداشتی یا پزشکی حل نمیشوند [91]. رویکردهای تکرشتهای تاکنون در کشف ماهیت چندوجهی و پیچیده بیماری موفق نبودهاند و بنابراین توانایی محدودی برای اطلاعرسانی برای رفع نابرابریها در نتایج سلامت و دسترسی دارند. درک این موضوع نیاز به شیوههای جدید همکاری بین متخصصان از رشتههای مختلف و افزایش توانایی آنها برای همکاری با یکدیگر را روشن میکند [92]. همکاریهای میانرشتهای یا بهعبارتدیگر مطالعات میانرشتهای ماهیتی پژوهشی دارند و شکاف، خلأ، کمبود و فاصله بین علوم را از میان میبرند [93]. سه رویکرد اصلی برای همکاریهای میانرشتهای وجود دارد که شامل چندرشتهای، بینرشتهای و فرارشتهای است [91 و 94]. در رویکرد چندرشتهای، با اینکه چندرشته با هم ادغام میشوند و تلاش میشود که از دیدگاههای چندرشته مختلف برای حل مسئله استفاده شود، ولی محور اصلی یکرشته است. در رویکرد بینرشتهای نیز موضوع واحدی را از زوایای متفاوت و با تکیهبر چند رشته، مطالعه میکنند و در رویکرد فرارشتهای از سایر رشتهها و فراتر از تقسیمبندی سنتی، فقط در حد نیاز و ضرورت استفاده میشود. مطالعات میانرشتهای با تخصص مخالفتی ندارند، آنچه مدنظر است، اضافه کردن عنصر جدیدی است که این تخصصها را در ترکیبی جدید بهکار گیرد تا مکمل یکدیگر شوند و نسبت به یکدیگر بتوانند همافزایی داشته باشند و درنتیجه از ظرفیتهای رشتههای دیگر هم بهرهبرداری شود [93].
اتخاذ رویکردهای میانرشتهای مزایای زیادی دارد چراکه به محققان این اجازه میدهد تا مسائل را از منظرها و دیدگاههای مختلف بررسی کنند. چنین همکاری عمیق و روزانه بین افراد با تخصصهای مختلف از پارادوکسها، عدم همخوانیها و تضاد بین آنها جلوگیری میکند و ممکن است حوزههای دانش جدیدی را متولد سازد (البته که این رویاروییها میتوانند ناامیدکننده باشند و ممکن است سرعت تحقیقات را نیز کاهش دهند) [91،95]. یکی دیگر از مزایای تحقیقات میانرشتهای این است که تیمها دسترسی گستردهتری به نظریه، ادبیات تحقیق، روشهای جمعآوری دادهها و روشهای تجزیه و تحلیل دارند و بنابراین آنها را با ابزارهای بیشتری برای مطالعه یک پدیده خاص مجهز میکنند. ازطرفی همکاری نزدیک بین افراد با زمینههای تخصصی مختلف میتواند بهعنوان مکانیسم ذاتی کنترل کیفیت عمل کند و یک سیستم پشتیبانی برای اعضای تیم فراهم کند [95]. البته این ابتکارات و مزایای تحقیقات بینرشتهای با مشکلات و چالشهایی ازجمله مشکل در ردیابی تأثیرات اجتماعی، مسئولیت و پاسخگویی تیمها، تمایل به مبهم نگهداشتن دانش و نتایج حاصل از پروژههای تحقیقاتی بینرشتهای و همچنین عدم شفافیت در مورد نقش نتایج تحقیقات میانرشتهای در خصوص رویهها و فرایندهای سیاسی محدود میشوند [96]. بنابراین بهنظر میرسد که تدوین و پیشبرد استراتژیها در رویکرد میانرشتهای در سلامت نیازمند تلاشهای چندجانبه بهویژه اصلاحات آموزشی است. آموزش رویکردهای میانرشتهای، ابزاری برای ایجاد نیروی متخصص بینرشتهای است که میتواند یک تغییر پارادایم در آموزش متخصصان سلامت و در مراتب بعدی آن، پژوهشگران سلامت ایجاد کند. بهاینترتیب، برای پر کردن شکافها و رویارویی با چالشهای موجود و نوپدید سلامت، باید پاسخهای تلفیق رشتگی پیدا کنیم؛ پاسخهایی که برآنند پیچیدگی با منشأهای مختلف را مدل کنند. چندرشتگی و برخورداری از یک رویکرد میانرشتهای، وسیله مهمی در تربیت نیروهای جدید و متخصص سلامت خواهد بود [94].
3-6-6. پلتفرم آزمایشهای تطبیقی
محققان، پزشکان، خطمشیگذاران و بیماران بهطور فزایندهای با سؤال هایی در مورد مداخلات درمانی مواجه میشوند که پاسخگویی به آنها با استفاده از کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده سنتی دشوار یا پرهزینه است. در پاسخ به این مسئله، محققان طرح جدید پلتفرم آزمایشهای تطبیقی را پیشنهاد کردهاند. پلتفرم آزمایشهای تطبیقی یک مفهوم نوپدید است که بهدلیل قابلیت صرفهجویی در هزینهها از طریق طراحی آزمایشهای هوشمند، محبوبیت زیادی در بین محققان پیدا کرده است. پلتفرم آزمایشهای تطبیقی به مطالعه مداخلات چندگانه در یک بیماری (یا شرایط) به شیوهای همیشگی، با ورود و خروج مداخلات به پلتفرم براساس یک الگوریتم تصمیمگیری از پیش تعریف شده قادر است. کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده درحالیکه از نظر آماری دقیق بوده و هنوز بهعنوان استاندارد طلایی در تحقیقات بالینی در نظر گرفته میشوند اما از بسیاری جهات محدود هستند. کارآزماییهای بالینی تصادفیسازی شده زمانبر، پرهزینه و محدود به آزمایش فقط یک داروی جدید و در یک زمان معین میباشند؛ درحالیکه پلتفرم آزمایشهای تطبیقی، مطالعه همزمان چندین روش درمانی برای یک بیماری خاص را تسهیل میکنند و نویدبخش بهبود کارایی هستند [97].
پلتفرم آزمایشهای تطبیقی با زیرساخت مشترک خود، مزایای بیشماری را در زمینه توسعه دارویی ارائه میدهد و قطعاً در آینده، بیشتر میتواند به پر کردن شکاف دانش کمک کند. بااینحال، APT ها هنوز در مراحل اولیه تکامل خود هستند و به تلاشهای بسیار بیشتری جهت تسریع پذیرش آنها در تمام زمینههای کاربردی پزشکی نیاز خواهد بود [97].
هرچند آینده، امری منعطف و جاری است اما تصویری از نوپدیدهای آینده، هشداری برای خطمشیگذاران است که نمیتوانند نسبت به آینده خنثی بوده و بدون بررسیهای محیطی (رصد تغییرات محیط فعالیت و محیط کلان و درک فرصتها و تهدیدهای نوظهور)، سیاست و قوانین کارآمد و اثربخشی را وضع کنند. دیدهبانی و تهیه گزارشهای افقیابی در سطح مدیریت و حکمرانی، تلاشی در جهت شناسایی مسائل نوپدید است و خطمشیگذاران را نسبت به بروز و ظهور پیش از موقع آنها مطلع میسازند. رصد آینده، این امکان را برای خطمشیگذاران سلامت بهوجود میآورد تا پیشآگهی از حیطههای نوپدید سلامت بهدست آورد. حیطههای نوپدیدی که بهطورقطع در جنبههای مختلف بهداشت عمومی، پیشگیری، درمان و تجهیزات اثرگذارند و احتیاجات نوینی از ابتکارات سیاستی، آموزشهای تخصصی و اجتماعی، تجهیزات و منابع انسانی و غیره را بهوجود آورند.
خطمشیگذاران از رادار نوپدیدهای سلامت که رویکردی سیستماتیک برای پویش و تجزیه و تحلیل خطرات و فرصتهای آینده نظام سلامت است میتوانند برای هدایت برنامهها و درک بهتر ارتباط متقابل رویدادهای پیچیده و بهطورکلیتر محیط فعلی و آینده نظام سلامت استفاده کنند. همچنین، (۱) تصمیمگیری بهموقع و آگاهانه برای حفاظت از سلامت عمومی، (۲) اولویتبندی حوزههای تأثیرگذار بر آینده نظام سلامت و تخصیص مؤثر منابع، (۳) حمایت از نوآوریهای مراقبتهای بهداشتی و درمانی، (۴) طراحی سیاستها در جهت بالا بردن توان رقابتی کشور در بازارهای جهانی و توسعه فناوریهای جدید سلامت و فرصتهای شغلی مرتبط با آنها، (۵) ارزیابی خطرات و عدم قطعیتهای احتمالی که ممکن است در آینده ایجاد شوند و توسعه استراتژیهای کاهش خطرات احتمالی در نظام سلامت کشور، (۶) طراحی سیاستهای بهروز برای بهبود برابری و ارتقا دسترسی به مراقبتهای بهداشتی و درمانی باکیفیت، (۷) ارزیابی تابآوری سیستم بهداشت و درمان در برابر شوکها و بحرانهای آینده و تلاش برای تقویت سیستم مراقبتهای بهداشتی و درمانی و افزایش آمادگی و ایجاد ظرفیت برای پاسخگویی بهتر به بحرانهای آینده، از دیگر کاربردهای اختصاصی رادار نوپدیدهای سلامت برای خطمشیگذاران است و دقت و اثربخشی فرایندهای خطمشیگذاری سلامت را افزایش میدهد.
برآیند رادار نوپدیدهای سلامت حاصل از این گزارش، این نکات را برجسته میکند که:
۱- بیماریهای نوپدیدِ مقاوم و واگیردار در کمین هستند و احتمال آسیبهای چندبعدی (اقتصادی، اجتماعی، نهادی، خانواده و...) را بیشتر میکنند.
۲- دادهها (از هر نوعی خصوصاً زیستی) و الگوریتمها، بسیار مهم شده است بهطوری که بنای پیشگیری، تشخیص و درمان (پزشکی و دارو) ماهیتاً متفاوت خواهد شد. روندهای پزشکی شخصیسازیشده، جامعنگر تر و هوشمندانهتر شاهدی بر این ادعاست. داده، موجب یادگیری و بهینهسازی سیستمها و روشها خواهد شد و هوشمصنوعی به این روند سرعت میبخشد. سودمندی حاصل از تجزیه و تحلیل داده در فرایندهای تشخیص و درمان باعث میشود که توسعه حسگرها با کارکرد متفاوت و پیچیده موجهتر از گذشته باشد (توجیه اقتصادی برای گردآوری مستمر داده). البته گردآوری و اشتراکگذاری این دادهها ممکن است بنا به دلایل محرمانگی، بهراحتی میسر نباشد. همچنین ممکن است هماهنگ کردن فرایندها و استانداردهای اشتراکگذاری داده در محیطها و زمینههای مختلف مراقبتهای بهداشتی و درمانی چالشبرانگیز باشد.
۳- مهارت و فناوری، بخش زیادی از هویت آینده را میسازد و کارکردهای آموزش و پژوهش و ارائه خدمت در حوزه سلامت را بهشدت تحتتأثیر قرار میدهد. زمینه اجتماعی شدن و اقبال به مهارت و فناوری نیز نسبت به گذشته، شمولیت بیشتری یافتهاست.
۴- ابرروند دیجیتالی شدن، آینده را به یک دنیای بههم متصل تبدیل خواهد کرد. پس نظامهای سلامت و زیرنظامهای آن، رفتارهای دیجیتالی بیشتری خواهند داشت (هم فرصت و هم تهدید) و اتصال آنها بههم، یک پتانسیل جدی برای کارآمدی (هدایت، نظارت، رصد و پایش در لحظه) است. بهغیر از نظام بیمارستانی، نظام بیمه، نظام آموزش و پژوهش، نظام مراقبتهای بهداشتی، نظام پرستاری و...، زیرنظامهای جدیدی در سلامت تعریف میشوند که بانکهای زیستی، برنامههای قابل نصب در تلفن همراه، دستیارهای هوشمند، فناوریهای پوشیدنی و... از جمله آنها خواهند بود.
حال با کسب بینش لازم درخصوص مسائل نوپدید سلامت کشور، سؤالی که در ادامه برای خطمشیگذاران سلامت مطرح میشود این است که در صورت وقوع این مسائل، چه پیامدهایی برای قانون و مقررات فعلی بهوجود خواهد آمد یا اینکه به چه قوانین جدیدی در این حوزهها نیاز خواهد بود. در انتها سه توصیه در سطح قانونگذاری پیشنهاد میشود:
۱- خروج از دیدگاه بخشی در حوزه قانونگذاری سلامت: با توجه به اینکه بخش زیادی از متغیرهای سلامت عمومی از سایر حوزهها تأثیر میپذیرد (مثل قواعد محرمانگی اطلاعات، پدافند غیرعامل، مالیات، بیمه و ...)، ضروری است که تصمیمهای تقنینی در حوزه سلامت با نگاه فرابخشی تنظیم گردد و آثار سایر حوزهها در متغیرهای سلامت، به طور دقیق بررسی و اعمال شوند. در این رهیافت، ضروری است که زیرساختهای قانونی مثل بیمه، مالیات، عوارض و ... به منزله ابزارهای کنترل رفتار سلامت جامعه تلفی شود و برای تنبیه و تشویق رفتارهای غلط و صحیح سلامت، مورد استفاده قرار گیرند.
۲- استقرار نظام پایش یا رصد ملی در حوزه امنیت و ایمنی سلامت: رویکرد فعالانه در حوزه سیاستگذاری و قانونگذاری سلامت نیازمند بررسی تحرکات و تغییرات شاخصهای سلامت است تا شوکهای وارده به مرزهای سلامت کشور، کمترین آسیب را به نظام سلامت وارد نماید. به طور مثال سیستمهای تشخیصی مستقر در مرز برخی از کشورهای توسعه یافته، ضامن امنیت و ایمنی سلامت اجتماعی هستند و در شرایط خاص، قرنطینگی را خیلی زود از مرزها آغاز مینمایند. البته که مرزهای سلامت فقط به مرزهای جغرافیایی محدود نمیشوند و غربالگریهای طبقات اجتماعی، اصناف، بازههای سنی و ... را نیز شامل میشود. به طور قطع این رویه میتواند به عنوان یک سیستم هشدادهنده برای جنگافزارهای بیوسایبر نیز تلقی شود (چه در مرحله ابتلا و چه در مرحله شیوع).
۳- تدوین پروتکلهای فعالیت در حوزه فناوریهای پیشگیری، تشخیص و درمان: ذات فناوریهای حوزه سلامت گران است و پیشبینی میشود درآینده، چالشهای اجتماعی و برابری فراوانی بهوجود آورد. عمق کارکرد این فناوریها به بدن بسیار نزدیک شده است و ممکن است عدم اصالت آنها خطرات جدیدی را بهوجود آورد (مثل کپسول کاشتنی در بدن که جایگزین تزریق انسولین میشود). تنوع و تعدد فناوریهای حوزه سلامت و شرکتهای فناور از یک سو و احتمال تشدید بازارمحوری کالاهای مرتبط با سلامت از سوی دیگر، فرایند تشخیص اصالت و ضرورت را برای سیاستگذاران و قانونگذاران سخت خواهد کرد. لذا پیشنهاد میشود پروتکلهای قانونی در سطح عرضه برای فعالیت و ممیزی فناوریها (اعم از فناوری، تجهیزات، دارو، سیستمها، تخصصهای جدید و ...) و شرکتها (تشخیص صلاحیت شرکتها برای فعالیت در حوزه فناوریهای سلامت) و همچنین قوانین سختگیرانه برای ورود و نفوذ و نحوه استفاده از آنها تدوین شوند.