نوع گزارش : گزارش های راهبردی
نویسنده
سرپرست گروه آینده پژوهی دفتر مطالعات بنیادین حکمرانی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی
چکیده
نوجوانان که آینده سازان کشور هستند، در دوره اخیر به جهت ویژگی های تغییرات شتابان، تبدیل به قشری اثرگذار و محوری در تحولات اجتماعی به خصوص تحولات ناظر به آینده شده اند؛ به گونه ای که به آنها علاوه بر نسل مستقل، نسل آینده هم اطلاق شده است و یا نسل زد، بومیان دیجیتال و ... . ویژگی های متمایز این نسل (آنلاین از بدو تولد، کاملا و دائما متصل، عدم اطمینان در پی پاندمی فراگیر، در جستجوی تغییر به واسطه الگوی حل مسئله، معناگرایی) باعث می شود نیاز به قرارگرفتن آن ها در کانون توجه سیاستگذاری باشد. از این رو پیشنهاد می شود مقطع نوجوانی به شکل مستقل به رسمیت شمرده شده و ساختار مستقل داشته باشد؛ نوجوانان به واسطه اعطای مسئولیت اجتماعی، هویت یابی شوند؛ و در راستای مشارکت بیشتر این نسل در ساخت آینده و پیشرانی تحول در آینده حکمرانی، راهی برای عبور از محدودیت های سن قانونی اندیشیده شود. در این راستا، لازم است اقدامات اولیه ای در سیاستگذاری های جاری صورت پذیرد.
کلیدواژهها
موضوعات
به منظور برنامه ریزی برای آینده، شناخت ویژگی های نسلی که برای زمانه آن ها برنامه ریزی می شود از اهمیت بالایی برخوردار است. علاوه بر این نسل نوجوانان، نسل آینده هستند و آینده توسط آنان ساخته می شود. نسل نوجوان، آینده سازان این کشور هستند و پیشران مهم تحول آینده حکمرانی می باشند. ویژگی های جدیدی که این نسل از خود نشان می دهند، در حقیقت سازنده های اصلی سبک حکمرانی آینده است و شکل دهنده به چالش ها و مسئله های مهم آینده حکمرانی خواهد بود.
این در حالی است که تحولات و ویژگی هایی نظیر ارتباطات دیجیتال، هوش مصنوعی، واقعیت افزوده، پاندمی فراگیر کوئید 19، نااطمینانی های فراگیر و .. باعث شده است نسل جدید ویژگی های نویی داشته باشند و با تعابیری همچون نسل زد، نسل متصل، نسل بومیان دیجیتال از آنان یاد شود. همچنین نسل آلفا عنوانی است که برای متولدین 12 سال گذشته تا کنون اطلاق می شود. با این حال در ایران با عبارت نسل دهه 80 و یا 90 تمایزها نشان داده می شود.
مسئله نسل جدید نوجوانی، مسئله ای دارای ابعاد میان رشته ای گسترده است: مصرف رسانه های اینترنتی، اوقات فراغت، ورود به فضای درآمدزایی و اشتغال های آزادکاری، مهاجرت و بی وطنی، آموزش آنلاین و جهانی و سلامت. به همین خاطر نیاز است به این دوره فراتر از نگاه صرفا آموزشی و یا جامعه پذیری و یا فراتر از نگاه تهدید امنیتی و اغتشاشی، نگاه شود تا به کمک نوجوانی بیاید و ظرفیت آن را در جهت ساخت آینده ایران قرار دهد.
نوجوانان (سنین 12 تا 18 سال) که در دهه های آتی دارای نقش آفرینی جدی در کشور خواهند بود (متولدین 85 تا 90 و به تدریج تا 95)، دارای ویژگی های متمایزی می باشند:
نسل نوجوان که نسل آینده می باشند، در تقسیمات قانونی و وزارتخانه ای به دو گروه تقسیم شده و احاله شده اند؛ سنین 12 تا 15 سال به کودکی احاله شده اند و در قالب سند ملی کودک و نوجوان آورده شده و یا در قالب افراد نیازمند آموزش، به وزارت آموزش و پرورش سپرده شده اند و سنین 15 تا 19 سال به جوانان احاله شده اند و به سازمان ملی جوانان و در دوره اخیر به وزارت ورزش و جوانان سپرده شده اند. در تقسیمات وزارت ورزش و جوانان نیز دوره 15 تا 18 سال به عنوان دوره جوانی نگریسته شده است و نیازهای خاص دوره نوجوانی در آن لحاظ نمی شود و به عنوان یکی از دوره های زیرمجموعه جوانی به آن نگریسته می شود.
سیاست های کلی پیشنهادی در خطوط زیر ترسیم شده است:
در این راستا با عنایت به عدم توجه به نوجوان و نسل آینده در نظام سیاستگذاری کشور، پیشنهاد شده است یک نهاد تنظیم گر بین بخشی تاسیس شود که از حیث ساختاری زیر مجموعه وزارت آموزش و پرورش باشد و از نیروی این وزارت خانه و وزیر استفاده کند و وزارتخانه ها و دستگاه های دیگر را ذیل اهدافی که در شورای عالی نوجوانان بناگذاشته می شود، تنظیم گری کند. همچنین این نهاد در جهت تسهیل مشارکت سیاسی اجتماعی نوجوانان و افزایش کنشگری آنان در حکمرانی، مسائل اجتماعی و در امور فرهنگی و دینی، تنظیم گری درآمدزایی و مهارت افزایی نوجوانان، تخلیه بار هیجانی نوجوانان و رشد خانواده محوری در آنان، برنامه ریزی، مقررات گذاری، تسهیل گری و نظارت کند.
امروزه نسل نوجوانان، همانند دیگر امور و نسل ها دچار تغییر و تحولات اساسی شده است. این نسلی که امروز با آن مواجه هستیم، تقریبا هیچ شباهتی به نوجوانان نسل های پیشین ندارد. نوجوان امروزی ویژگی هایی را با خود به یدک می کشد که شاید سال های قبل این ویژگی ها در میان جوانان و حتی بزرگسالانی که از دنیادیدگی و تجربه های متعدد برخوردار بودند، به سختی یافت می شد. ویژگی های نسل نوجوان او را به نسلی از آینده تبدیل کرده است. نسلی که می تواند آینده ای بیندیشد، آینده ای بفهمد و آینده ای عمل نماید.
نوجوانی، دوره ای است پر از ابهام ها و سوال های پاسخ داده نشده؛ از طرفی به عنوان کودک با وی برخورد می شود و از سویی دیگر انبوهی از انتظارات دوران جوانی به سوی او هجوم می آورد. نوجوانان در این میان با انواع برخورد های متعارض مواجه می شوند و تلاش می کنند خود را از این وضعیت نجات دهند. این تلاش گاهی به سر باز زدن از مسئولیت های مشخص و پذیرفته شده هم می انجامد.
نوجوانان ایران اسلامی نیز از این ویژگی های متمایز برخوردار بوده و بلکه به جهت فرهنگ و اقلیم خاص ایران، توانمندی ها و روحیات متمایزتری را می توان از آنان سراغ داشت. نوجوان ایرانی نسلی است که می تواند کشور را از میان انبوه چالش ها و مسائل پیچیده به سوی آینده ای امید بخش حرکت دهد. در واقع این نسل پیشران تحولات آینده بوده و حکمرانی آینده را نیز متحول خواهد نمود.
نوجوان امروز را با تعابیر مختلفی از جمله گودزیلا، هیولا و..... یاد می کنند. این تعابیر به دنبال ایجاد چهره ای منفی و غیر قابل تعامل از نوجوانان هستند. در مقابل چهره ای از نوجوانان ارائه می شود که میتواند بار آینده را به دوش بکشد و امید به آینده را نیز در جامعه منتشر نماید. این نوجوان سه ویژگی اساسی دارد: در جستجوی تغییر است ، به دنبال حل مساله است ، ترکیب گراست. این ویژگی ها و انبوهی از توانمندی ها و ویژگی های دیگر می تواند نسلی را به ما معرفی نماید که نگاه تحولی و رو به آینده را می نمایاند.
اما آنچه موضوع نوجوانی را در آستانه مسئله بودگی اجتماعی قرار می دهد، عدم فهم دقیق این گروه نسلی، اقتضائات و نیازها، عدم وجود تعریف درست و واحد از این دوران و به تبع آن عدم اهتمام نسبت به برنامه ریزی و در اولویت قرار دادن الزامات تربیتی و تحولات فرهنگی و اجتماعی این نسل است. به عبارت دقیق تر اولین گام در شناخت یک گروه اجتماعی، تعریف دقیق از ویژگی های آن می باشد. اما ابتدایی ترین تعریف در مورد نوجوانی که متوجه سن نوجوانی است دارای ابهام می باشد. البته این ابهام نه تنها در اسناد قانونی وجود دارد، در فرهنگ و عرف جامعه نیز به دلیل تحولات فرهنگی و اجتماعی تعریف مشخصی از نوجوانی وجود ندارد.
لذا در بررسی وضعیت نسل نوجوان در جامعه ابعاد مختلف موضوع و بازیگران تأثیر گذار باید مورد بررسی قرار گیرند. از تبیین وضعیت جامعه مخاطب نوجوان به لحاظ آماری تا اسناد سیاستی و قوانین، ساختارهای ساختارهای سیاست گذار، برنامه ریز و اجرایی متولی این حوزه و عملکرد آن ها باید مورد توجه و ارزیابی قرار گرفته و هدف گذاری سیاستی و اجرایی با توجه به مطلوب فرهنگی و اجتماعی مبتنی بر سیاست های کلان بازتعریف شود.
1-1. نوجوانی، نسل آینده و شکاف نسلی
تغییرات فنی، صنعتی، محیطی، اجتماعی و ... در دوره کنونی، فرصت ها و چالشهای متعدد، متنوع و روزآمدی را به وجود آورده که مدیریت و حکمرانی جوامع را با پیچیدگی افزونتری روبرو کرده است. یکی از ابعاد این پیچیدگی، به کیفیت روابط انسانی در جوامع باز می گردد. بطوریکه تحولات سریع فناوری، تفاوت های جدی در زیست جهان افراد از جهات ساخت ذهنی، فهم اجتماعی، سبک زندگی و ارزش های بنیادین ایجاد کرده و موجب می شود ذهنیت و روابط انسانی در دوره های کوتاه مدت (کمتر از یک دهه) دچار تحول شده و پیامدهایی چون شکاف نسلی (با کاهش دوره زمانی هر نسل)، اختلال در فهم جمعی و مشترک در بستر نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه، نهادهای دینی و ... را به دنبال آورد.
مسئله شکاف نسلی البته مسئله ای است که در چند دهه گذشته در جامعه ایرانی مطرح بوده است؛ ولی شتاب تغییرات دوره حاضر باعث شده است، شکاف نسلی عمیق تر باشد و فاصله آن هم کمتر. به تعبیر دیگر در دهه های گذشته، فاصله نسلی میان پدربزرگ و مادربزرگ ها با نوه ها بوده است، و به تدریج میان پدر و مادر و فرزند فاصله شکل گرفت. هم اکنون متولدین دو دهه اخیر، ویژگی های متمایزی یافته اند که آن ها را از متولدین سال های قبل از دهه 80 متمایز می کند. این تفاوت باعث شده است که این نسل را به اسامی ای مانند نسل دیجیتال و یا نسل z یا مانند آن بخوانند.
شکل گیری ویژگی های نو در نسل جدید باعث شده است این نسل که عمدتا در سنین نوجوانی به سر می برند، یک نسل ویژه را شکل دهند که نقش جدی در تحولات دوره حاضر داشته باشند و به نوعی بتوان نسل نوجوانان را پیشران تحولات آینده جامعه ایرانی دانست. ویژگی های خاص نسل نو سبب شده است تا مسئله نوجوانی از یک مسئله عادی که در همه جوامع وجود دارد به مسئله ای در سطح تراز مسئله های ملی قرار گیرد. در هر جامعه ای، انتقال فرهنگی از یک نسل به نسل دیگر دارای اهمیت است و دوره نوجوانی دوره ای است که در آن جامعه پذیری نوجوانان رخ می دهد و از این جهت شکل گیری آینده جامعه در گرو چگونگی جامعه پذیری نوجوانان آن خواهد بود.
در دوره کنونی (پساکرونا)، ارتباط بسیار تنگاتنگ کودکان و نوجوانان با فضای مجازی، امکانهای درآمدزایی به ویژه در اینستاگرام و افزایش گسترة اطلاعات آنها در زمینه های مختلف، دسترسی دائمی به وسائل ارتباطی، حرکت در الگوهای نوآوری و استارتاپی موجب شده، الگوهای جدیدی از سبک زندگی در میان آنها رواج یابد؛ تا جایی که برخی والدین و مرتبطین با نوجوانان در مدارس و سایر نهادها احساس می کنند این ها نشانک هایی است مبنی بر حرکت به سمت پدید آمدن یک «نسل ناپذیرا» نسبت به خانواده و دیگر مراجع و بسترهای مرجع ایجاد شده و نسلی مستعد طغیان بر علیه ارزش های خانواده و جامعه.
انرژی ویژه ای که در دوره نوجوانی وجود دارد و حس استقلال طلبی که به طور طبیعی و خدادادی در این برهه از زندگی در انسان فعال می شود باعث می شود نیاز به آزادی و ابتکار عمل از خصیصه های دوره نوجوانی باشد که فرد به دنبال یافتن الگوی خود برای زندگی است و به این خاطر در جستجوی الگوی مطلوب، الگوهای مختلف را به آزمایش می کشاند. خانواده و اجتماع نیز در این میان سعی دارند ارزش های مطلوب خود را به نوجوان منتقل کنند و او را با مفیدبودن این ارزش ها آشنا سازند. هر چه قدرت انتقال فرهنگ در یک خانواده و یک جامعه بیشتر باشد، احتمال پذیرش ارزش ها در نسل جدید افزون تر است. با این حال در دوره کنونی به خاطر اختلالاتی که در کارکردها، قدرت و پایداری خانواده ها پیش آمده است، توانایی خانواده و جامعه در انتقال درست ارزش ها کاهش پیدا کرده و نوجوانان به نوعی سردرگمی در میان ارزش های متضاد قرار گرفته اند. آنان با هجمه گستره وسیعی از پیام های رسانه ای از فرهنگ های متفاوت روبرو هستند و در معرض حملات متعدد از سوی بیگانگان و دشمنان کشور قرار گرفته اند.
نوجوانان در وسط میدان جنگی سخت بر سر ارزش ها و اصول قرار گرفته اند و نباید در این میدان تنها گذاشته شوند. آنها نیاز به کمک هایی دارند که همدلانه باشد و تغییرات دنیای آن ها را درک کند و دغدغه ها و تمایل آنها برای مقاومت در برابر پوچی را نیز در بر داشته باشد. از سویی با توجه به وضعیت بحرانیِ سرمایه اجتماعی در ایران به ویژه در میان قشر جوان[1] و تأثیر سلامت نوجوانان بر تمامی ارکان اساسی کشور در آینده(نیروی انسانی، سلامت اخلاقی سرمایه اجتماعی)، ضرورت مداخله زودهنگام در ساماندهی وضعیت نوجوانان و اتخاذ سیاست های ملی متناسب با وضعیت و مخاطرات نوجوانان ایرانی در آینده و تسری بحران معنا و نا امیدی در میان نوجوانان؛ جمهوری اسلامی ایران را نیازمند سیاستگذاری پیشینی و سلامت محور با تمرکز بر نقش خاص خانوادة مستحکم در این فرایند می کند، تا پیش از وقوع بحران شورش نوجوانی و طغیان این نسل علیه ارزش ها و قوانین جامعه، بتواند مسیر حرکت جامعه در آینده را در جهت اهداف کلان و مصالح عمومی کشور، تحت تأثیر قرار دهد.
تمایزات و تفاوت های نسل جدید با نسل های قبلی توسط محققان مختلف ادراک شده است؛ این تمایز با اصطلاحات مختلفی بیان شده است. مک کریندل، آینده پژوه و جمعیت شناس استرالیایی، در تلاشی برای نامگذاری نسل بعد از نسل زد، به متولدین سالهای 2010 تا 2025، اصطلاح نسل آلفا را اطلاق نمود. در جدول شماره 1 سیر تحول اسامی نسل ها مبتنی بر تقسیم مک کریندل ذکر شده است. این نسل که اولین نسل پس از قرن جدید میلادی به حساب می آیند به این نام، نامگذاری شدند. نامهای دیگری هم همچون نسل آینده، نسل شیشه، نسل آی، یا نسل متصل نیز برای آنان به کار رفته است [2] . به نظر مک کریندل، در طی دهه آینده درک و تعامل با نسل آلفا برای سازمان ها یک ضرورت خواهد بود، نه فقط برای اینکه باید با آن ها در ارتباط باشند، بلکه برای اینکه اساسا به بقای خود ادامه دهند. چرا که بقای سازمان ها و نظامات مختلف، بستگی به پذیرش آن ها توسط نسلی که با آن ارتباط دارد، می باشد و این پذیرش به واسطه درک صحیح از ویژگی ها و اقتضائات آن نسل و پاسخ متناسب با نیاز های آنها بوجود خواهد آمد.
جدول 1: اسامی نسل ها: Pew Research Center[3]
|
نسل |
بازه زمانی تولد |
1 |
نسل خاموش (Silent Generation) |
از سال ۱۹۲۵ تا ۱۹۴۵ |
2 |
نسل B (Baby Boomer یا نسل انفجار جمعیت) |
سال های ۱۹۴۶ تا ۱۹۶۳ |
3 |
نسل ایکس (X Generation) |
سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۸۰ |
4 |
نسل Y (نسل هزاره یا Y Generation) |
سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹6 |
5 |
نسل زد (Z Generation) |
سال های 1997 تا 2010 |
6 |
نسل آلفا (Alpha Generation) |
2010 تا 2025 |
در یک اصطلاح دیگر، نسلz را که میان سال های 1995 تا 2010 میلادی به دنیا آمده اند که تقریبا متولدین دهه 80 شمسی در ایران را شامل می شوند، معرفی میکند؛ این نسل را به عنوان «بومیان دیجیتال» نیز توصیف می کنند. بومیان دیجیتال اصطلاحی است که توسط مارک پرنسکی در سال 2001 برای توصیف نسل افرادی که در دوره فراگیری فناوری مانند رایانه و اینترنت بزرگ شده اند ، ابداع شده است. بومیان دیجیتال در سنین پایین با فناوری و رایانه راحت هستند و فناوری را بخشی جدایی ناپذیر و ضروری از زندگی خود می دانند. بسیاری از نوجوانان و کودکان به عنوان بومیان دیجیتال در نظر گرفته می شوند، زیرا آنها عمدتاً از طریق رایانه ها ، خدمات شبکه های اجتماعی و پیام کوتاه ارتباط برقرار می کنند و یاد می گیرند.
نسل بومیان دیجیتال، در مقابل دو نسل دیگر قرار می گیرد که از آن می توان به عنوان «مهاجران دیجیتال» و «پناهندگان دیجیتال» یاد کرد. مهاجران دیجتیال افرادی هستند که ناچار به سازگاری با زبان جدید فناوری شده اند و پناهندگان دیجیتال، افرادی هستند که شغل، معیشت و زندگی آنها با پیشرفت سریع فناوری اطلاعات، اتوماسیون و هوش مصنوعی مختل شده است[4].
پرنسکی اظهار داشت که نسل جدید در حال صحبت کردن به یک زبان دیجیتالی هستند، در حالی که معلمان در حال صحبت کردن با یک زبان برجسته قدیمی هستند و آن عدم تمایل آنها به اتخاذ فناوری جدید است. وی خواستار تغییر در نحوه تدریس کودکان شد تا بتوانند با «زبانی» که آنها می فهمند یاد بگیرند. هر چند نوشته پرنسکی یک مقاله علمی بر مبنای مشاهدات سامان یافته نبوده است؛ ولی از آن زمان شواهد تحقیقاتی قابل توجهی تهیه شده است که از ادعاهای وی پشتیبانی می کند. دانشمندان نشان داده اند که میزان قرار گرفتن در معرض مکرر یا زودهنگام با فناوری اطلاعات مدرن می تواند منجر به تغییرات شناختی و عملکردی در مغز انسان شود[5].
البته تقسیمات ذکر شده عمدتا با نگاه به تحولات نسلی در ایالات متحده تقسیم بندی شده است و برخی از آنها نیز مطالعات و مشاهداتی در سایر کشورها را هم در بر دارد. ولی در ایران، معمولا تقسیمات نسلی را مبتنی بر دهه تولد افراد بیان می کنند و جستجو برای تفاوت های نسلی بین متولدین دهه 50 و 60 و 70 صورت می گیرد. هر چند این تقسیم از دقت کافی برخوردار نیست و چون بر اساس تمایزی که یک نسل بر اساس اتفاقات و ویژگی های محیطی تجربه کرده است و ذهنیت های مشترکی که پیدا کرده اند، نیست، نمی تواند یک تمایز نسلی دقیق را نشان دهد؛ با این حال بی ارتباط با واقع هم نیست. نسل متولدین دهه 30 و 40، نسلی بوده اند که تحولات انقلاب را پیش برده اند و در جنگ شرکت کرده و آن را به انتها رسانده اند. متولدین دهه 50 نسلی بوده اند که در انقلاب و جنگ بزرگ شده اند و نقشی جدی در دست گرفتن امور پس از جنگ داشته اند. دهه شصتی ها، نسل پر جمعیت و انفجاری را تشکیل داده اند که شاهد تحولات گسترده ای در دهه های عمر خود بوده اند؛ در سال های دفاع مقدس به دنیا آمده اند، در سالهای سازندگی پس از جنگ، نوجوانی خود را گذارنده اند و در دوره نوجوانی که دوره هویت یابی است و دوره جوانی خود، تحولات سیاسی اجتماعی را مشاهده کرده اند. اما نسل متولدین دهه 80 به عنوان یک نسل متفاوت معرفی می شوند و ویژگی های نسل z بر این نسل تطبیق داده می شود. در سالهای برنامه هفتم، این افراد حدود 13 تا 20 سال سن دارند و در حال سپری کردن سنین نوجوانی و ورود به جوانی هستند. اما متولدین دهه 90، نسلی هستند که نوجوانی خود را در قرن جدید شمسی طی می کنند.
از سال 2019 یکی از بزرگترین پیمایش های جهانی بر روی نسل جدید صورت گرفت. این برنامه با حمایت سازمان World Vision، بزرگترین سازمان بشردوستانه مسیحی متمرکز بر کودک در جهان در تقریباً 100 کشور صورت گرفت. در این پیمایش گسترده، از طریق مصاحبه با بیش از 15،000 فرد در 25 کشور و به 9 زبان، سوالاتی در رابطه با اهداف، ترس ها، روابط، عادت ها و عقاید آنها پرسیده شده. در خلال این پروژه روندهای کلیدی بسیاری مشخص گردید. پس از تحلیل موارد، مهمترین یافته های این پروژه در قالب 6 ویژگی نسل جدید بیان شد:
علاوه بر پژوهش ذکر شده در مورد نسل آینده، مطالعات دیگری هم در این زمینه صورت گرفته است که با جمع بندی این مطالعات و توجه به شرایط بومی ایران می توان ویژگی هایی را به عنوان ویژگی منتخب ذکر کرد. بیان این ویژگی ها می تواند زمینه ای را برای شناخت بهتر و اتخاذ سیاست های متناسب با نسل جدید فراهم نماید.
این نسل ویژگی هایی دارد که آنها را از نسل های دیگر متمایز می سازد. طبق تقسیمی که پیش از این بیان شد، این ویژگی ها، خصوصیات مشترک متولدین دهه 80 و نیمه اول دهه 90 می باشد که هم اکنون در سنین نوجوانی قرار دارند و یا در سال های اجرای برنامه هفتم توسعه در سنین نوجوانی خواهند بود.
از آنجا که اعضای نسل z در دوره ای متولد شده اند که رسانه های اجتماعی در حال گسترش بوده و استفاده از آن ها به میزان قابل توجهی افزایش یافته است، لذا افراد زمان زیادی را به حضور در فضای مجازی اختصاص داده و بخشی از نیازهای خود را از این طریق فراهم می نمایند. بر این اساس میتوان آنلاین بودن را جزء ضروری زندگی انسان ها در این عصر تلقی نموده و نوجوانان را با اصطلاح بومیان دیجیتال معرفی کرد که از بدو تولد در این فضا زیست نموده اند... .[7]
آن ها اولین نسل هایی هستند که کلاس های کاملا مجازی، تجربه حضور با واقعیت افزوده و دستیار صوتی مجازی را تجربه می کنند. این تجربه وسیع و همه جانبه، نگاه این نسل را به تکنولوژی تغییر داده است و تحولات تکنولوژی را یک جزء معمولی زندگی آنها کرده است.
اتصال به اینترنت برای این نسل، یک ویژگی اختیاری و هر ازگاهی نیست؛ بلکه یک ویژگی لازم و ضروری است که باید در همه چیز ایجاد شود. دستگاه های مختلف آنها به اینترنت و به یکدیگر وصل هستند. حساب کاربری و اطلاعات آنها در گوشی، کامیپوتر و لپ تاپ و تبلت شان با یکدیگر به شکل دائمی همرسانی می شوند. اتصال به اینترنت در همه حالت ها و در همه زمان ها ضرورت تلقی می شود؛ تا جایی که می توان اینترنت را به مثابه برق دانست که یک ضرورت زندگی است که قابلیت بی بدیل است. یکی از اسامی که برای این نسل ذکر شده، نسل متصل[3] است.
علاوه بر این الگوی ارتباطی این نسل نیز متفاوت است. نسل زد بیش از نسل های قبل از خود از کامنت و لایک استفاده می کنند و کمتر از نسل های قبل از خود از گذاشتن پست استفاده می کنند[8, ص 25] این نشان می دهد نوع تعامل اجتماعی آن ها متفاوت است و مشارکت خود را بیشتر از طریق واکنش های کامنتی و لایکی نشان می دهند. به عبارتی می توان گفت، مصرف گرا بودن در سطح تولید معنا نیز ظهور و بروز پیدا کرده و نوجوانان در این سطح نیز به تایید یا رد کالای معنایی خود بسنده می کنند.
تجربه کرونا، یک تجربه بی بدیل در طی زندگی است که به سادگی از یاد نمی رود. همانطور که جنگ جهانی، یک تجربه بسیار خاص را در نسل ها به جای گذاشت که موجب تمایز نسلی گردید، پدیده کرونا نیز چنین است و دوران را به پیش و پساکرونا تقسیم می کند[9]. تا جایی که یونیسف از این نسل، با نام نسل کویید[4] نیز (نسل پساکرونا) یادکرده است.[10]
عدم اطمینان از ثبات و پایداری وضعیت موجود، وقوع تحولات بنیان برافکن و چرخش های اساسی، از مواردی است که بعد از پاندمی کرونا شتاب بیشتری گرفته است. قبل از وقوع پدیده کرونا نیز این احساس در افراد وجود داشته و شرایط باثبات کمتری در زندگی انسان ها جاری بوده است، اما شرایط عدم اطمینان بوجود آمده در دوران پسا کرونا حالت جدی تر و غیر قابل اغماضی را به خود اختصاص داده است. لذا نسل نوجوان که در دوران آغاز ارتباطات اجتماعی و حضور جدی در عرصه های عمومی است با شرایطی مملو از عدم اطمینان مواجه شده و در تلاش برای هضم این شرایط می باشد. نوجوانان با وجود عدم اطمینان، به دنبال ایجاد تغییرات متناسب با شرایط موجود و حل مسائل مختلف می باشند که این امر آنان را به نسلی طلایی برای دوران حاضر تبدیل می نماید.
این نسل به دنبال ایجاد تغییر است و اینگونه نیست که از تغییر ناامید باشد؛ همانطور که از نتایج پیمایش گسترده «نسل متصل»[5] بیان شده است، این یک ویژگی کلیدی در نسل جدید می باشد. آنها نسبت به مسئله های جهانی دغدغه دارند و مسائلی همچون فقر، بی عدالتی و فساد برای آنها مسئله است. با این حال در الگوی حل مسئله متفاوت عمل می کنند. اولا بیش از آنکه بر استقرار یک نظام تدوین یافته اصرار داشته باشند، بر استقرار مجموعه ای از بی نظمی های شبکه شده تاکید دارند. به عبارت دیگر بر حل مسئله های اجتماعی تاکید می کنند و آن را در راه حل های خلاقانه جستجو می کنند و از ایدئولوژی های منسجم که سازنده سیستم های اجتماعی معین باشند، فاصله می گیرند.
برای اثبات این ویژگی می توان به رشد حضور نوجوانان در عرصه های اجتماعی و مطالبات گوناگون و همچنین ارائه راه حل های مختلف برای مسائل اشاره نمود. حضور قابل توجه نوجوانان در پی اتفاقات 1401، رشد سازمان های مردم نهاد و فعالیت های اجتماعی نوجوانان در قالب محلات و شهرهای مختلف، کنشگری نوجوانان از طریق فضای مجازی و... نشانه هایی از جستجو گری برای تغییر در قالب الگوهای جدید حل مساله توسط نوجوانان می باشد.
هنگامی که سخن از نسل آینده زده می شود، صرفا یک نسل از انسان هایی که در حال به دنیا آمدن هستند و باید فرایندهای رشد، جامعه پذیری و بلوغ فکری و فرهنگی را بگذارنند، نیست. مسئله نسل جدید را نباید به یک مسئله دائمی و همیشگی و معمولی تقلیل داد. ویژگی هایی که نسل جدید دارند، علاوه بر اینکه آنها را تبدیل به پدیده ای جدید و نو در فضای اجتماعی فرهنگی می کند، منجر به پیدایش مسئله های جدیدی برای نظام حکمرانی می شود. در حقیقت نقطه اتصال نظام حکمرانی به پدیده نسل جدید (یا نسل دیجیتال)، مسئله های این نسل است.
مسئله های نسل جدید به معنای مسائلی است که از سوی این نسل به عنوان یک مطالبه (ولو خاموش) از جامعه و حکومت جریان دارد، و یا به معنای مسئله هایی است که ذهن و وقت این نسل را به خود مشغول می کند و آن ها در پی یافتن راه هایی برای مواجهه مناسب با آنها هستند. مسئله های جدید، مواردی هستند که نه کاملا پدید آمده اند و نه کاملا ناپیدا هستند؛ آنها در حال پدید آمدن هستند. ابعاد و نمونه هایی از آنها نمایان شده است و در آینده احتمالا با ابعاد گسترده تری از آنها مواجه خواهیم شد؛ مسئله های نوپدید و در حال ظهوری هستند که نسبت به آن ها لازم است با رویکرد پیش نگر، برنامه ریزی و اقدام صورت گیرد.
مسئله های جدید نسل نو، گاهی ناشی از نیازهای جدیدی است که برای این گروه پدید آمده است. مانند نیاز آنها به تعامل با هوش مصنوعی، که مسئله سواد هوش مصنوعی را پدید می آورد. تعامل با هوش مصنوعی نیازمند دانش و مهارت هایی است که اگر اکنون در حد برخی از افراد وجود دارد، در آینده تبدیل به یکی از لوازم اصلی زیست در اجتماع خواهد شد. به همین خاطر این سطح از آگاهی و مهارت، تبدیل به سواد عمومی می شود که افراد حق برخورداری از آن دارند و جامعه هم وظیفه دارد اسباب آن را برای همگان به نحو مساوی فراهم کند.
یا اینکه بعضی از اوقات رسوخ فرهنگ جدیدی در جامعه زمینه گرایش هایی را در میان نسل آینده فراهم می نماید که امکان شکل گیری مسائل نوپدید را ایجاد می کند. به عنوان مثال گرایش به تغییر جنسیتی می تواند زمینه ای را برای مسائل نوپدید متعددی فراهم نماید. طبق آمار های منتشرشده تعداد پرونده های ورودی به قوه قضاییه با موضوع تغییر جنسیتی از سال 1392 تا سال 1400 با رشد قابل ملاحظهای روبرو بوده است که تعدادی از این موارد در سنین جوانی بوده اند.
زمینه شکل گیری مسائل نوپدید می تواند متعدد باشد؛ یکی دیگر از این زمینه ها می تواند ایجاد مدل های جدید برای فراغت و معنا بخشی به زندگی باشد. در گزارشی با عنوان « ارزیابی وضعیت فراغت در خانواده ایرانی» که توسط مرکز پژوهش های مجلس منتشر شده است به تغییرات صورت گرفته در نوع فراغت های نسل جدید اشاره شده است. در این گزارش بیان می شود که الگوهای فراغت در میان نوجوانان و جوانان تفاوت های محسوسی داشته و مسائل متفاوتی را ایجاد می نماید.
بر اساس پیمایش ملی مصرف کالاهای فرهنگی( موج سوم)[6] در سال 1398 حدود 33 درصد از پاسخگویان اعلام کرده اند که از رایانه استفاده می کنند. البته میزان استفاده از رایانه به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی در دسترسی به فضای مجازی وانواع رسانه ها دارای اهمیت می باشد، به گونه ای که حدود 39 درصد از افراد اعلام کرده اند که برای وصل شدن به اینترنت از رایانه استفاده می کنند و به خصوص که 20 درصد یعنی معادل یک پنجم افراد اعلام کرده اند که در ساعات غیر کاری بالای 2 ساعت از رایانه استفاده می کنند و در کل میزان استفاده غیر کاری از رایانه در شبانه روز 75/1 ساعت است. بررسی متغیرهای زمینه ای این پیمایش نیز نشان می دهد با کاهش سن، افزایش تحصیلات، منزلت شغلی و پایگاه اقتصادی استفاده از رایانه نیز افزایش می یابد. مردان بیشتر از زنان و دانش آموزان و دانشجویان نیز بیشتر از گروه های دیگر از رایانه استفاده می کنند.
از سوی دیگر از پاسخگویان پرسیده شده است که آیا از اینترنت استفاده می کنید و حدود 60 درصد پاسخ مثبت داده اند. در واقع میزان استفاده کنندگان از اینترنت دو برابر استفاده کنندگان از رایانه می باشد. در مورد استفاده از اینترنت نیز با کاهش سن، افزایش سطح تحصیلات، منزلت شغلی و پایگاه اقتصادی افراد استفاده از اینترنت افزایش پیدا می کند.
نکته دیگر میزان استفاده از تلفن همراه بوده است. به گونه ای که حدود 90 درصد افراد اعلام کرده اند که از تلفن همراه استفاده می کنند و حدود 66 درصد از این میزان مصرف برای ارتباط با اینترنت است که البته این آمار در افراد 15-25 سال به حدود 76 درصد می رسد. استفاده های روز افزون از اینترنت و ابزارهای مرتبط با فضای مجازی، مسائلی را بوجود می آورد که لازمه آن اتخاذ رویکردهای جدید و سیاست های متناسب با این فضا می باشد. همانطور که قبلا نیز بیان شد نسل آینده را با اصطلاح بومیان دیجیتال یاد می کنند. این نسل کنش های متفاوتی در عرصه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... دارد و سیاستگذاری مطلوب در این موقعیت نیز باید متفاوت باشد.
ولی گاهی مسئله های جدید نسل نو، ناشی از پیچیدگی هایی است که در برابر این نسل قرار می گیرد و آن ها را در موقعیت مسئله مندی قرار میدهد؛ مانند مسئله «مهاجرت و بی وطنی» که از سویی گرایش به آن را می توان دریافت و از سویی دیگر شروعی بر مسئله های متعددی در هویت یابی، تنهایی و ساخت یابی مجدد خانواده و نهاد اجتماعی حامی است.
طبق آمارهای ارائه شده در سالنامه مهاجرتی ایران 1401که توسط رصدخانه مهاجرت ایران در پژوهشکده سیاستگذاری شریف منتشر شده است، آمار مهاجرت با توجه به کلان روندهای جهانی به خصوص در زمینه توسعه فناوری و نوآوری، نیاز بازارهای جهانی به سرمایه انسانی نوآور و فناور با سرعتی روزافزون در حال افزایش است. در این میان با ظهور انواع جدیدی از مهاجرت، مانند مهاجرت های مجازی و مهاجرت های مبتنی بر سرگرمی، امکان مهاجرت ها تسهیل شده و افراد بسیاری از جمله نوجوانان می توانند بدون ترک فیزیکی کشور خود، تمام ارزش افزوده و سرمایه انسانی خود را در کشور دیگری صرف نمایند و در واقع مهاجرت نمایند. این امر سبب بروز پیچیدگی های متعدد در جامعه شده و مسائل جدیدی را پیش می آورد.
از سویی دیگر مسئله های جدید گاهی ناشی از یک ویژگی متمایز این نسل است که هم منجر به پیدایش مسئله جدید می شود و هم سبک کنش آن ها را در مسایل موجود متفاوت می سازد؛ مانند «مساله جنسیت و هویت جنسیتی».
در واقع می توان گفت محوری ترین موضوع دوره نوجوانی، هویت یابی است که با توجه به تحول در فرآیندهای هویت یابی جامعه و تکثر این فرآیندها، شناسایی فرآیندهای مذکور، الگوهای نوین هویت یابی و بازیابی نهادهای متولی این امر باید در دستور کار قرار گیرد.
در هر صورت برخی از مسائل مهم نسل نو که منجر به ضرورت سیاستگذاری متمایز و ویژه می گردد را می توان در موارد زیر برشمرد:
و مسئله های دیگری که احتمالا به تدریج خود را نشان می دهند.
علی رغم تفاوت های قابل توجهی که در ویژگی های این نسل می توان مشاهده نمود، چابکی، چند بعدی و سیستمی فکر کردن نوجوان فردا و ظرفیت سازی برای نظام حکمرانی از مولفه هایی است که حاکمیت می تواند از آنها به عنوان نقاط امید برای فردایی بهتر بهره بگیرد.
2-3.مسئله نسل آینده، میان رشته ای و چند رشته ای است
شاید بتوان مهمترین جنبه تحولی نسل آینده و نوجوانی را خروج مسئله های این نسل از یک قالب تک رشته ای و محدود به جوانبی از چندگانگی و خروج از چارچوب های تعریف شده دانست. مسئله نوجوانان به دنبال رهایی از نگاهی است که آن را در چارچوب نسلی می دید که باید آن ها را کنترل نموده و به آموزش آنها پرداخته شود. نوجوانی به دنبال رهایی از نگاهی است که مسئله وی را در قالب جامعه پذیری معنا می کند و درکی از توان کنش و اثرگذاری وی در صحنه تعاملات خرد و گسترده اجتماعی ندارد.
در همین راستا، برنامه استراتژی جوانان اتحادیه اروپا[8] نیز تاکید می کند که سیاست های نسل جدید باید به صورت بین بخشی[9] باشد و باید مسئولین از همه حوزه های مهم زندگی نسل آینده در آن با یکدیگر به تعامل بپردازند[11]
همانطور که از مرور مسئله های نسل آینده برمی آید، مسائل این نسل دارای جنبه های متنوع است؛ از سویی دارای جنبه فرهنگی و آموزشی می باشد؛ ولی از سویی دیگر به جنبه های سیاسی و امنیتی هم وارد شده است و صحنه درگیری اجتماعی و حتی اغتشاش هم قرار گرفته است. از سویی دیگر جنبه بازی و سرگرمی آن به حدی گسترش یافته که یک صنعت بزرگ جهانی را شکل داده است و از چشم اندازی با فراگیری سطح بالا خبر می دهد. از سویی دیگر نوجوانان به شدت در جریان کسب درآمد، آزادکاری[12] و تجارت دیجیتال ورود کرده اند که جنبه اقتصادی فعالیت های آنان را پررنگ می کند. فرهنگ کاری نسل جدید متفاوت است [13] و نسل Z، آینده اقتصاد را متحول خواهد کرد[14] از سویی دیگر با توجه به تنوع فعالیت های خودمختار این نسل، چالش های حقوقی و قضایی در تعیین سن قانونی و چالش های سیاسی در تعریف گسترده مشارکت های سیاسی نیز جنبه های پر اهمیت دیگر در رابطه با نسل جدید است.
3.نسل نو، کانون توجهات جهانی و کشورها
به گزارش یورونیوز، عمده شورشیان آوریل ۲۰۲۱ میلادی، جوانان و نوجوانان هستند. بهگفته پلیس و رهبران محلی، شورشیان عمدتاً جوان و شماری از آنها نوجوانان13-12 هستند[15]. در ناآرامیهای دهههای گذشته، محور خشونتها، تشکیلاتی منسجم در دو سوی صحنه منازعه بودند، اما اکنون رسانههای غربی از میانداری نوجوانهایی میگویند که نه در قید و بند تشکیلات هستند و نه ایدئولوژی مبارزه دارند.
به دلیل افزایش آسیب های این گروه سنی و فرصت هایی که میتوانند در اختیار جوامع قرار دهند، در سال 2017، سازمان جهانی بهداشت و سایر شرکای سازمان ملل ابتکار بزرگی به نام اقدام تسریع شده برای سلامت نوجوانان برای تغییر روش کشورها در این حوزه راه اندازی کردند. یونیسف اکنون نوجوانان را در اولویت قرار داده است، زیرا دو دهه سرمایهگذاری چند بخشی برای تولید یک بزرگسال جوان سالم و تحصیلکرده مورد نیاز است. سرمایهگذاری روی سلامت نوجوانان، برای دستیابی به سلامت مادامالعمر، بهرهوری و شکوفایی ملی آنها حیاتی است. همچنین امکان رهبری جهانی و ملی نوجوانان، هدفی است که در این سازمان های مورد نظر قرار دارد و از نوجوانان و جوانان به عنوان عاملان تغییر در آینده و فرصتهای استراتژیک برای تغییر سلامت و توسعه پایدار نام میبرد.
از سوی دیگر، بسیاری کشورها درگیری جدی در مدیریت امور گروه نوجوانان دارند. به گزارش یونیسف، «از خاورمیانه گرفته تا آمریکای لاتین و دریای کارائیب، و در اروپا، آفریقا و آسیا، جوانان در دفاع از حقوق اساسی خود، اعتراضات گسترده ای در سال های اخیر داشته اند که منجر به زندانی، مجروح و کشته شدن بخش عمده ای از آنها شده است.»[16]
برخی تجارب موجود در ارتباط سیاست و سلامت نوجوان، نشان میدهد که مداخلة چند وجهی، میان رشته ای، بهنگام و همه جانبة نظام های حکمرانی بر دوره نوجوانی توانسته است با اثربخشی همراه بوده و بسیاری از مخاطرات رایج این دوره را به میزان قابل توجهی کاهش دهد. نمونة بارز این تجارب، طرح جوانان ایسلندی است که اجرای آن در یک برنامة درازمدت توانست کشور ایسلند را در طول 20 سال به شکلی اعجاب آور از صدر فهرست بزهکاری نوجوانان به کمترین حد در میان کشورهای اروپایی برساند. بطوریکه برای مثال در مصرف مشروبات الکلی توانست درصد مصرف را از 42 درصد در سال 1998 به 5 درصد در سال 2016 کاهش دهد و مصرف مواد مخدر و سیگار را از مرز 20 درصد به 3 درصد نزدیک نماید[17].
استراتژی جوانان اتحادیه اروپا مقامات ملی را ترغیب می کند تا از یک رویکرد مشترک برای سیاست گذاری برای جوانان پیروی کنند. به عنوان مثال ، سیاست های جوانان باید به صورت متقابل باشد ، یعنی می گویند آنها باید با مشارکت مقامات مسئول همه حوزه های مهم برای زندگی جوانان تدوین و اجرا شوند. همچنین ، همکاری بین مقامات ملی ، اروپایی و جهانی در پرداختن به مسائل جوانان و تدوین راه حل ها پشتیبانی می شود. یکی دیگر از جنبه های مهم که توسط استراتژی جوانان اتحادیه اروپا برجسته شده است این است که سیاست ها باید بر اساس تجزیه و تحلیل شرایط واقعی که جوانان در آن زندگی می کنند ، بنا شود ، به عبارت دیگر سیاست ها باید بر اساس شواهد باشد.
با تأسیس شورای عالی جوانان (در سال 1371) به عنوان نهاد خاص و متولی امور جوانان، توجه به مسئلهی جوانان و حرکت به سوی برنامهریزی و ساماندهی ملی امور جوانان به شکلی قانونی و نهادینه آغاز گردید. در این راستا بود که مسئولان و دست اندرکاران امور جوانان در جمهوری اسلامی ایران اقدام به ارائه تعریفی ملی و مشخص از گروه سنی جوانان نمودند تا بتوانند چارچوبهای لازم برای سیاستگذاری، برنامهریزی و اقدام در این حوزه را مشخص نموده و امکان ارزشیابی عملکرد و اقدامات ملی در حوزة جوانان را نیز فراهم سازند. لذا در سال 1371 برای نخستین بار گروه سنی 12 تا 25 ساله به عنوان گروه سنی جوانان در جمهوری اسلامی ایران مطرح گردید و نهایتاً پیشنهاد مربوط به آن در جلسة شورای عالی جوانان به تصویب رسید.(وزارت ورزش و جوانان، 1391: 19 به نقل از [1])
به این ترتیب نوجوانی نیز ذیل جوانی در شورای عالی جوانان قرار گرفت. ولی متعاقباً، تعریف ملی از اصطلاح جوانان در نزد نهاد متولی امور جوانان در جمهوری اسلامی ایران (شورای عالی جوانان و سازمان ملی جوانان) مجدداً در سال 1384 مورد بازنگری قرار گرفت و گروه سنی 15 تا 29 ساله به عنوان گروه سنی جوانان به رسمیت شناخته شد (وزارت ورزش و جوانان، 1391: 70)
بعد از ارائه سند 2030 توسط سازمانهای بین المللی برای اولین بار شورای عالی فرهنگی، سند کودک و نوجوان را تصویب کرد ولی هیچگاه این سند در مسیر ابلاغ و اجرا قرار نگرفت . در سیاستهای آموزش و پرورش نیز تحول بنیادین در دهه اخیر مورد توجه قرار نگرفت .
در رویکرد داخلی سیاستگذاری، نوجوان منضم به کودک شده و در سند ملی کودک و نوجوان مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی (1397) به عنوان اولین سند متمرکز در این خصوص، موضوع سیاستگذاری واقع شده است. فلسفة وجودیِ این سند با توجه به اینکه در این سال ها مورد برنامه ریزی و اجرا واقع نشده، نوعی بیانیة دیدگاه و رویکرد جمهوری اسلامی ایران در سطح بین الملل است. این سند به موضوعات کلی و جهت گیری هایی اساسی در زمینه حقوق کودک و نوجوان همچون حق حیات و بقا (ماده 2)، حق هویت (ماده 3)، حقوق خانوادگی (ماده 4)، حق سلامت (ماده 5)، حق تفریح و بازی و ورزش (ماده 6)، حقوق فرهنگی، آموزشی و تربیتی (ماده 7)، حقوق اقتصادی (ماده 8)، حقوق قضایی (ماده 9)، حق امنیت (ماده 10) و حقوق کودکان اقلیت (ماده 11) پرداخته است.
علاوه بر سند مذکور، در قانون مدنی، قانون مجازات اسلامی، قانون کار، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، قانون راجع به متعاملین و ... قوانینی در ارتباط با کودک و نوجوان وجود دارد. در چارچوب بین المللی، منشور جامع خانواده در اسلام، میثاق حقوق کودک در اسلام، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، کنوانسیون حقوق کودک و کنوانسیون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک؛ مهمترین اسناد سیاستی این حوزه به شمار می رود.
در اغلب این اسناد، تمرکز اصلی بر دوره کودکی به جهت نقش بنیادین این مرحله در مسیر رشد انسان بوده است و سیاستهایی که به وضعیت نوجوانی اشاره دارند، در حد تعیین سن بلوغ و رشد، شرایط و ممنوعیتهای شغلی، حمایت در برابر خشونت، سوء استفاده و بهرهکشی و تعیین حقوق اساسی است.
برنامه ششم توسعه در بندی از ماده 6 به «نوجوان» اشاره کرده و اذعان داشته؛ «به منظور ارتقاء کارکرد فرهنگی و هنری مساجد، برقراری عدالت فرهنگی و ترویج فرهنگ اسلامی و جذب جوانان و نوجوانان به مساجد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مکلف است با رعایت موازین اسلامی ترتیبی اتخاذ نماید تا پایان برنامه، حداقل یک چهارم مساجد شهری و روستاهای بالای هزار نفر جمعیت برخوردار از کانون فرهنگی و هنری باشند.»
در این قانون با کلیدواژة «دانشآموز» نیز به اهداف هدایت و پیشرفت تحصیلی پرداخته و نوجوان را در نقش محصل مورد نظر قرار داده است. اما رویکرد متمرکز و جامعی در خصوص تدبیر نقش نوجوانان در فرایند توسعه و چگونگی ارتباط آنها با جامعه صورت نگرفته است.
به طور کلی می توان گفت، نسل نوجوان که نسل آینده می باشند، در تقسیمات قانونی و وزارتخانه ای به دو گروه تقسیم شده و احاله شده اند؛ سنین 12 تا 15 سال به کودکی احاله شده اند و در قالب سند ملی کودک و نوجوان آورده شده و یا در قالب افراد نیازمند آموزش، به وزارت آموزش و پرورش سپرده شده اند و سنین 15 تا 18 سال به جوانان احاله شده اند و به سازمان ملی جوانان و در دوره اخیر به وزارت ورزش و جوانان سپرده شده اند. در تقسیمات وزارت ورزش و جوانان نیز دوره 15 تا 18 سال به عنوان دوره جوانی نگریسته شده است و نیازهای خاص دوره نوجوانی در آن لحاظ نمی شود و به عنوان یکی از دوره های زیرمجموعه جوانی به آن نگریسته می شود. این در حالی است که دوران نوجوانی دوره گذار از کودکی به بزرگسالی است و این دوران همیشه از ناپایداری های ویژه خود برخوردار است.
با توجه به مسائلی که در زمینه نسل آینده وجود دارد، به نظر می رسد کشور نیازمند یک تصمیم جدی و سیاست اثرگذار در رابطه با این قشر سنی می باشد. «سیاستگذاری فرهنگی برای جوانان در ایران تاکنون توجه دقیقی به تفاوت های نسلی نداشته و جوانان را به عنوان یک گروه کلی نگریسته است. اما به نظر می رسد که توجه به تفاوت ها نه تنها در سطح نظری مهم است، بلکه باید در سطح سیاستگذاری عملی نیز به تفاوت هایی در رویکردها و راهکارهای فرهنگی برای جوانان منجر شود»[18 ص 66]. خطوط کلی زیر را در جهت تعیین اقدامات کلیدی می توان ترسیم نمود:
تمایز نسل ها یک مسئله اجتماعی و فرهنگی است و به همین اعتبار تابع تحولات زمانه می باشد. همانطور که برهه سنی جوانی متولد دوره و عصر متاخر است، دوره نوجوانی نیز متولد شرایط امروز است. دوره جوانی که هم اکنون به سنین 19 تا 30 سال شناخته می شود، علی رغم اینکه همیشه وجود داشته است ولی در قدیم از تمایز خاصی برخوردار نبوده است؛ به این معنا که تمایز نسلی ویژه ای در اجتماع برای آن لحاظ نمی کرده اند؛ افراد پس از اینکه از دوره کودکی خارج می شدند، به سمت رفتارهای بزرگسالان سوق پیدا می کردند؛ به سمت ازدواج و تشکیل خانواده پیش می رفتند؛ ولی در دوره تحولات اخیر، دوره جوانی از اهمیت خاص برخوردار شده است.
تحولاتی در دوره اخیر در حال رخ دادن هستند که دوره نوجوانی را به دوره مهم و تاثیرگذاری در جوامع تبدیل می کند، از جمله: رشد سریع فناوری ها و به خصوص فناوری های اطلاعاتی، بسط کودکی و افزایش اهمیت آن در سنین دیگر، رشد بازی های جدی، رشد الگوهای نوآوری و استارت آپی در شرکت های اقتصادی و حکمرانی ها و ... . این موارد باعث می شوند، نتوان دوره نوجوانی را به کودکی و یا بزرگسالی احاله داد. بلکه این رده سنی، یک رده اثرگذار خواهند بود و ظرفیت گسترده ای برای ایجاد تحولات و یا حتی تنش های اجتماعی دارند. مطالبات این قشر می تواند اصلی ترین مطالبات اجتماعی از حاکمیت و دولت بشود و به عنوان قشری که تحول اجتماعی را رهبری می کنند، در تغییرات اصلی دوران نقش آفرینی کنند.
جدید بودن مسئله نوجوانی، باعث می شود نیاز به طی این مرحله از سیاستگذاری وجود داشته باشد که در آن مسئله نوجوان به عنوان یک دغدغه و سپس به عنوان یک مسئله برای متولیان امر مطرح شود. مسئله مند کردن دستگاه ها نسبت به مسئله نوجوان، می تواند نیروهای اجتماعی و حاکمیتی را برای پرداختن به آن ها تحریک و تشویق نماید. هر چند تاکید بر این نکته لازم است که برجسته سازی صرفا از طریق راه های رسانه ای و ارتباطی اتفاق نمی افتد و نیاز به ایجاد زیرساخت های حکمرانی نظیر ساختار، بودجه و تعریف وظیفه و نظارت هم وجود دارد.
به جهت ایجاد اهمیت، تجمیع نیروها، برنامه ریزی منسجم، اتخاذ استراتژی های بلندمدت، انجام پژوهش های کاربردی، ایجاد امکان نظارت و بازخور و افزایش مسئولیت پذیری، مناسب است ساختاری برای تمرکز بر مسائل نوجوانی و نسل آینده به وجود آید. علاوه بر این برای تخصیص منابع و بودجه برای پیگیری اهداف، نیازمند وجود ساختار و مسئولیت هستیم.
میتوان گزینه های مختلفی را جهت ایجاد ساختارهای متناسب مطرح کرد:
تعیین ساختار متناسب می تواند از پیچیدگی های متعددی برخوردار باشد و مباحث مفصلی را حول خود شکل دهد. ولی با توجه به تجربیاتی که در زمینه ایجاد وزارتخانه های مستقل داشته ایم و هزینه هایی که ایجاد کرده است؛ و همچنین با توجه به تجربیاتی که در زمینه ایجاد شوراهای عالی فراتر از وزارتخانه وجود دارد که توانایی هماهنگ سازی و ایجاد تحرک در آنها به مراتب کمتر از سازمان های تخصصی شده است و گاهی حتی خود شوراها یکی از موانع اقدامات راهبردی در یک زمینه شده اند، پیشنهاد می شود به سمت ایجاد یک نهاد تنظیم گر در زمینه مسائل نوجوانان حرکت شود.
همچنین پیشنهاد ایجاد نهاد تنظیم گر در راستای حکمرانی نوین است. نهاد تنظیم گر در رویکرد تنظیم گری نوین، با استفاده از فناوری های نوین، فراتر از مداخلات صرفا حقوقی و اقتصادی، دارای ماهیتی نوآورانه و فناورانه است و به دنبال ایجاد پویایی، به روز بودن، فعالیت پیش دستانه، نهادسازی هوشمند و نگاهی جامع و بین بخشی است[19]. با توجه به حضور و فعالیت نهادهای غیردولتی، نهادهای مردمی و گروه های غیررسمی، متوجه می شویم که بازیگران متعددی در زمینه نوجوانی وجود دارند که نیازمند تنظیم روابط با یکدیگر هستند. علاوه بر اینکه با توجه به خصلت بین رشته ای و فرارشته ای مسائل جدید نوجوان نسل آینده، وزارتخانه های متعددی در آن درگیر می باشند. نهاد تنظیم گر می تواند به شکل منعطف و پویا روابط میان این بازیگران فرابخشی را تنظیم کند.
با توجه به مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در اضافه کردن «نوجوانان» به شورای عالی جوانان، در آذر 1402، موارد مدنظر برای نوجوانان که در سطح شورای عالی است می تواند در این شورا مطرح و تصویب گردد. ولی آنچه مهم است وجود یک سازمان با رویکرد تنظیم گری است. نهاد تنظیم گر وظیفه دارد ذیل شورای عالی فعالیت نماید ولی به تنظیم روابط میان نهادها و بازیگران رسمی و غیررسمی این حوزه بپردازد. از این رو پیشنهاد می گردد ذیل وزارت آموزش و پرورش که نهاد اصلی آموزش نوجوانان است، سازمانی تنظیم گر برای امور نوجوانان تاسیس گردد.
یکی از مهمترین ویژگی های نسل جدید، مشارکت جویی آنان است. راهبرد اصلی در مواجهه با این نسل، ایجاد بستری برای مشارکت آنان در امور اجتماعی است. علاوه بر این یکی از چالش های مهم برشمرده شده برای این نسل، احساس بی مسئولیت بودن این نسل می باشد. اعطای مسئولیت های اجتماعی، سطح آمادگی برای پذیرش مسئولیت های اجتماعی آینده را افزایش می دهد و آنها را به عناصری کنشگر در فضای اجتماعی تبدیل می کند. علاوه بر اینکه باید اذعان داشت، سبک حل مسئله در نسل جدید متفاوت است و بسیاری از اتهامات ناشی از عدم درک این سبک حل مسئله می باشد. ایجاد فرصت کنشگری نوجوانان می تواند سبک حل مسئله آنان را عیان کند و برای بسترسازی در جهت به کارگیری سبک جدید حل مسئله کمک کند.
نوجوانی صرفا یک دوره از زندگی انسان ها که در آن با چالش هایی همراه هستند، نیست. نوجوان را نباید صرفا یک نسل تازه از راه رسیده دانست که لازم است جامعه پذیری داشته باشد. بلکه ویژگی های نسل نو اقتضا می کند، نوجوانی را تمرینی برای ورود به آینده و دنیای جدید دانست. ویژگی های این نسل از نوجوانان، ویژگی هایی است که در شرایط آینده با آن مواجه خواهیم شد و این بار نوجوانان زودتر از سایرین با آن اخت شده اند. آنها در حال خبردادن از آینده هستند. سطح بالای هیجان و ریسک پذیری نوجوانان و علاقمندی و توانایی آنها در آشنایی و کاربرد فناوریهای روز، میتواند فرصتی بی بدیل و مهم برای پیشرفت در اختیار کشور قرار دهد. نوجوانی پیشران یک اجتماع نو با روابط نو است. نظام حکمرانی، نوجوانی را باید پیشران ایجاد حکمرانی نو بداند. با تکیه بر درک نوجوانی می توان درک بهتر از حکمرانی آینده داشت و با فعال کردن نوجوانان می توان حرکت به سمت حکمرانی نو را رقم زد.
نوجوانان تا پیش از سن قانونی 18 سال از بسیاری از فعالیت ها به شکل مستقل محروم هستند. نهاد تنظیم گر امور نوجوانی به جهت ایجاد بستر لازم جهت مشارکت نوجوانان در امور اجتماعی، میتواند مجوزهایی را جهت ایجاد و ثبت نهادهای نوجوانی مردمی فراهم سازد. به تعبیر دیگر بدون اینکه لازم باشد بازنگری در سن قانونی صورت گیرد، بستری فراهم شود که امکان مشارکت نوجوانان فراهم شود. البته این امکان فراهم شده برای نوجوانان، با ملاحظه قوانین موجود در موضوعات مختلف از جمله ازدواج، فعالیت اقتصادی و .... باید صورت پذیرد که تناقضات قانونی در این زمینه ایجاد نگردد.
گزیده سیاستی / مدیریتی (پیامک منتخب)
نوجوانان به عنوان نسل آینده، با توجه به برخورداری از ویژگی های متمایز نسلی، نیازمند توجه ویژه حکمرانی و سیاستگذاری هستند؛ قانون خاص، ساختار متناسب، هویت یابی و مسئولیت دهی اجتماعی پیشنهاد می شود.