نویسندگان
1 کارشناس گروه توسعه و برنامه ریزی دفتر مطالعات اقتصادی، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
2 کارشناس گروه اقتصاد کلان دفتر مطالعات اقتصادی، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
3 گروه توسعه و برنامه ریزی دفتر مطالعات اقتصادی، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی
چکیده
تجربه برنامه ریزی در کشور نشان می دهد اهداف و پیش بینی هایی که در برنامه های توسعه در نظر گرفته شده بود، چندان محقق نشده و عمدتاً برنامه های توسعه شکل صوری پیدا کرده و دست نایافتنی شده است. سؤال مهم آنکه آیا الگوی کنونی تدوین قوانین برنامه های پنج ساله توسعه، الگویی موفق برای نوع مداخله دولت در اقتصاد و ریلگذاری بلندمدت اقتصاد کشور خواهد بود یا آنکه بایستی به دنبال الگویی جایگزین برای حل این مسئله بود. در این راستا، یکی از بهترین سنگ محکها برای فهم نیاز یا عدم نیاز کشور به تداوم الگوی کنونی برنامه ریزی توسعه یا ضرورت ایجاد هر نوع اصلاح در روند تدوین برنامه های توسعه، انجام مطالعات تطبیقی درخصوص نوع مواجهه دولت ها با این موضوع است. در چارچوب این گزارش سعی شده برنامه ریزی توسعه در کشور ترکیه به عنوان یکی از کشورهایی که در دو دهه اخیر تحولات اقتصادی کمابیش مناسبی را تجربه کرده و در برخی ازشاخص های اقتصاد کلان خود وضعیت بالنسبه موفقی داشته است، مورد بررسی قرار گیرد. تجربه کشور ترکیه نشان دهنده آن است که یکی از عوامل موثر بر کارایی برنامه های توسعه، به ساختار تهیه و تدوین برنامه های توسعه به ویژه داشتن یک مقدمه تحلیلی و توجیهی قدرتمند از وضعیت فعلی و چشم انداز این کشور در افق برنامه باز می گردد. همچنین محتوای برنامه های توسعه ترکیه نشان می دهد آنچه در کشور ترکیه ذیل سند برنامه یازدهم به تصویب مجلس این کشور رسیده است، عملاً ناظر بر مجموعه ای از توصیه ها و گزاره های ارشادی است که در کنار برخی اهداف کلان، سند برنامه این کشور را تشکیل داده است. این در حالی است که در کشور ما برنامه ناظر بر مجموعه ای از احکام عمدتاً تکلیفی است که هرکدام از آن ها می تواند به اندازه یک لایحه دولت بار مالی و حقوقی بر نظام تصمیم گیری کشور تحمیل نماید.