منشور هم آفرینی تصویر ایران آینده

نوع گزارش : گزارش های راهبردی

نویسندگان

1 پژوهشگر گروه آینده پژوهی دفتر مطالعات بنیادین حکمرانی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی

2 مدیر گروه آینده پژوهی دفتر مطالعات بنیادین حکمرانی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی

3 سرپرست گروه آینده پژوهی دفتر مطالعات بنیادین حکمرانی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی

چکیده

اکنون که انقلاب اسلامی از چهل سال اول خود با تمام بحران ها و خطراتش به سلامت عبور کرده و با موفقیت ها، گرفتاری ها و دردها و شادی ها و غم های متعدد دست و پنجه نرم کرده است، حال با جامعه ای جوان و فرصت پنجره جمعیتی، در ابتدای گامی جدید قرار دارد. شروع گام دوم ایران اسلامی همزمان با آغاز قرن ۱۵ هجری شمسی، موعدی منحصربفرد خواهد بود و می تواند نوید بخش تصویرهای شوق انگیز و امید آفرین و تازه شدن احساسات و اراده های اجتماعی برای تغییر ایران آینده باشد. البته که آنسوی دیگری نیز وجود دارد و ما هم اکنون در یک نقطه عطف آیندگی (مطلوب و نامطلوب محتمل) قرار داریم.
تصویر ایران آینده، بستری است که می تواند محل گفت وگو، تعامل، نزاع و نیز اقدامِ تمامی بازیگران پیشرفت باشد؛ چرا که ایران آینده بر پایه دو لنگر عینی (وقایع میدانی و اتفاقات واقعی در جامعه و حاکمیت) و لنگر ذهنی (منظر عمومی آینده در ذهنیت ها و ادراکات) استوار می گردد. هر جامعه ای ناگزیر و خواه، ناخواه در خصوص آینده می اندیشد و برآن مبنا کنشگری می کند؛ در این میان آن چه مهم است هم ذهنی و فهم مشترک جامعه در خصوص آینده و افق زمانی آن است. به نظر وظیفه حکومت ها در این میان، تصریح روایت های ضمنی و ذهنی مردمان در خصوص آینده با ایجاد بسترهای گفتگوهای امیدوار به آینده و آینده نگر، و از طریق ارایه پرسش های جهت آفرین است. از این رو، زمان آن فرارسیده که در این زمان ویژه، بر مهم ترین دستور کار گفتمان جامعه ایران یعنی تصویر «ایران آینده» تصریح گردد. منشور پیش رو بر این مبنا، بیش از آن که در مقام ارائه تصویر ایران آینده باشد درصدد ارائه مهم ترین محورهای چرخش های تحول آفرین است. سخنی تازه که هم محرک اراده ها باشد و هم واقع بینانه. شاید که نخبگان و حکمرانان دلسوز، بتوانند از عهده این وظیفه به خوبی به در آیند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

 چکیده مدیریتی

  • بیان/شرح مسئله

دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران درصدد آینده‌زدایی و القاء بی‌آیندگی به مردم ایران و به ویژه نسل جوان جامعه هستند. تخریب همزمان «غرور ملی» با زیر سؤال بردن گذشته و برای در هم شکستن اراده ملت و نابودی «آرمان ملی» برای زدودن هر گونه انگیزه تحول و تحرک در دستور کار جدی دشمنان انقلاب و ایران قرار دارد. در چنین شرایطی می‌توان گفت ایران اسلامی هم‌اکنون در یک «نقطه عطف آیندگی» و نه نقطه عطف تاریخی قرار دارد.

ایران آینده بر پایه دو «لنگر عینی» مبتنی بر وقایع میدانی و اتفاقات واقعی در جامعه و حاکمیت از یک سو و «لنگر ذهنی» بر اساس منظر عمومی آینده در ذهنیت‌ها و ادراکات استوار می‌گردد. در این میان هم فکری و فهم مشترک جامعه درخصوص آینده و افق زمانی بسیار حائز اهمیت است.  طراحی و ارایه تصویر امید بخش و واقع بینانه از آینده ایران حتی برای تحرک افزایی مورد نیاز برای برون رفت از مشکلات فعلی کشور یک الزام راهبردی می باشد.

 

  • نقطه نظرات/یافته‌های کلیدی

در این برهه و شرایط ویژه ضروری است بر مهم‌ترین دستور کار گفتمان جامعه ایران یعنی «تصویر آینده» تصریح گردد. ارائه مهم‌ترین محورهای چرخش‌های تحول‌آفرین در تصویر ایران آینده که هم محرک اراده‌ها باشد و هم  واقع‌بینانه، می‌تواند در راستای تحول مورد انتظار رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی مؤثر واقع شود. اهم محورهای تحول آفرین پیشنهادی در منشور هم‌آفرینی تصویر ایران آینده شامل موارد ذیل است؛

  1. لزوم نگاه زیست بومی به حکمرانی: ایران آینده نیازمند سطح پیشرفته‌تری از ایده حکمرانی مبتنی بر سنت‌های الهی و تحولات جهانی است. امر حکمرانی در حال تغییر است و بدیل‌های جدید در حکمرانی در حال شکل‌گیری است. ایده جدید باید با خود مؤلفه‌هایی چون یکپارچگی عناصر، تدبیر و تحول، بلندنگری و نگاه تؤأمان به جنبه درون‌مرزی و برون‌مرزی کشور را به همراه داشته باشد. شایسته است حکمرانی کشور از مدیریت پروژه‌ای با تکیه بر مزیت‌های سخت‌افزاری، منبع مدار و خروجی محور به «نگاه زیست بومی به حکمرانی» با تکیه بر مزیت‌های نرم‌افزاری و ناظر به فرایند و چگونگی پیشرفت و توجه به اثربخشی و بهره‌وری اجتماعی چرخش پیدا نماید.
  2. تکثیر نوآوری‌های اجتماعی و مردم پایگی حکمرانی و ارائه تصویر «ایران مردم‌پایه» که در آن عاملیت پیشرفت از آن مردم است و نقش دولت تسهیل گری برای هم آفرینی اجتماعی است ضروری به نظر می‌رسد. مردم پایگی با شعار و رسانه و سخنرانی محقق نمی‌شود. از همین رو لازم است تعریف جدیدی از مردم پایگی را معرفی نمود؛ تعریفی که با روح نوآوری‌های اجتماعی ممزوج شده باشد. در این مسیر باید در ابتدا زیرساخت‌های ارتباطات اجتماعی حاکمیت را توسعه داده و در واگذاری امور به مردم دست به دامان نوآوری شد. پیش زمینه مهم دیگر مردم پایگی حکمرانی گفتگو در سطح ملی درباره آینده ایران و هم گفتمان و هم پیمان شدن مردم برای چرخش‌های تحول‌آفرین است. حکمرانی ایران در آینده به جای تلاش برای حل مشکلات باید بر توسعه «راه حل‌های اجتماعی خارج از دولت» و اجتماعی‌سازی مسائل کلان کشور تمرکز کند استعاره «دولت سکان‌دار» در برابر «دولت پاروزن» نیز حکایت از تغییر نقش دولت‌ها به‌عنوان یک توانمندساز در عوض حل‌کننده همه مسائل کشور است.
  3. تمرکز بر مشی بهره‌وری اجتماعی و ارائه تصویر «ایران شاداب و پویا» را می‌توان از دیگر چرخش‌های تحول‌آفرین تصویر ایران آینده به‌شمار آورد. بایستی این واقعیت را پذیرفت که کشور گران اداره می‌شود و مصادیق بسیاری از اتلاف منابع وجود دارد. لازم است حرکت از مدیریت منبع‌محور به مدیریت بهره‌ورانه تغییر یابد. توجه به توسعه ابعاد اجتماعی در راستای ارتقای بهره‌وری سبب شکل‌گیری مفهومی با ‌عنوان بهره‌وری اجتماعی شده است. بهره‌وری اجتماعی به معنای انجام کارآمد تعاملات اجتماعی و مدیریت روابط و فعالیت‌های اجتماعی مشارکتی است. بر این مبنا به نظر می‌رسد که چگونگی ارتقای بهره‌وری‌ در رویکرد زیست‌بومی به حکمرانی بهره‌وری اجتماعی است. بهره‌وری اجتماعی، بهره‌وری را نه‌تنها ناظر به خروجی، بلکه ناظر به فرآیند و چگونگی نیز می‌داند.
  4. حکمرانی دانش‌بنیان و قدرت هوشمند برآمده از خرد جمعی با ارائه تصویر «ایران دانش‌بنیان، هوشمند و نوآور» از دیگر رویکردهای تحولی مورد تأکید برای ایران آینده است. حکمرانی‌ای که متکی به درون و سرمایه‌های انسانی است و به تعبیری درون‌زا و برونگرا است. حکمرانی دانش‌بنیان موجب ارتقای قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران از طریق مرجعیت علمی و ایجاد ارتباطات بین‌المللی برد - برد می‌شود. تصویر ایران آینده باید به نحوی تغییر یابد که نشان دهد ایران با تمامی تنگناهای تحریمی، عقلانی‌تر از گذشته و مبتنی بر خرد جمعی تصمیم می‌گیرد بایستی این ذهنیت عمومی ایجاد گردد که چالش‌های بزرگ بخش جدایی‌ناپذیر از حرکت رو به جلوی هر کشوری است و هرچه آرمان‌ها، قدم‌ها، قابلیت‌های جهش و میدان اثر و مغناطیس یک نظام حکمرانی، بزرگتر باشد دیر یا زود مورد تزاحم کشورهای زیاده‌خواه و کم‌بنیه قرار خواهد گرفت. در «ایران عقلانی» فرآیندهای تصمیم‌گیری حکمرانان داده‌بنیاد و دانش‌بنیان و مبتنی بر خرد جمعی مردمان است نه بر اساس احساسات و هیجانات و سلایق فردی یا گروهی مدیران. لازمه ارتقای خرد جمعی در حوزه عمومی ارتقای یادگیری آنان از طریق مشارکت آنها در تصمیم‌گیری و اقدامات عمومی است در این صورت حکمرانی هوشمندتر تحقق پیدا خواهد کرد. حکمرانی هوشمندتر از همراهی و ترکیب هوش مصنوعی فناوری‌های موجود و نوین با قدرت تفکر گروه‌های بزرگ از افراد حاصل می‌شود.
  5. تاب‌آوری اجتماعی - اقتصادی و تحقق تصویر «ایران پابرجا»، با توجه به افزایش و شدت رویدادهای بنیادبرافکن مانند تغییرات اقلیمی، جنگ‌های منطقه‌ای، ائتلاف‌های غیرقابل پیش‌بینی، تغییر شتابان فناوری‌های پیشرفته و اختلالات اقتصادی برای ایران آینده یک الزام راهبردی است. ایران آینده بایستی از عناصر قدرت، تاب‌آوری و عزت و امنیت برخوردار باشد. از مهمترین بایسته‌های ایران پابرجا می‌توان به ترمیم شکاف‌های اجتماعی از طریق گفتگوی ملی، احساس گشودگی به تنوع و تکثر فرهنگی، حل مسائل زیست‌محیطی به لحاظ آثار اجتماعی- اقتصادی، طراحی سازوکارهای توانمندسازی بخش خصوصی فعال، امنیت غذایی، پیچیده‌سازی اقتصادی با جلوگیری از خام‌فروشی، توسعه اقتصادی دانش‌بنیان، قدرت دفاعی بازدارنده و به‌روزرسانی قوانین مشارکت عمومی – خصوصی اشاره نمود.
  6. بین‌المللی‌سازی و مرجعیت ایران با ارائه تصویر «ایران بزرگ و منطقه‌ای و ایران فرهنگی و تمدنی» راهگشاست. فرصت‌سوزی در عرصه بین‌الملل بسیار هزینه‌زاست. جانمایی در نظام بین‌الملل جدید باید در دستور کار جدی قرار گیرد و نباید ایران را در مرز جغرافیایی فعلی محدود کرد. تفکر بین‌المللی سازی احتمال انسداد مسیر را کاهش می‌دهد و گزینه‌های جدیدی را پیش رو می‌گذارد. تمدن نوین ایرانی – اسلامی در مرزهای ایران سیاسی نمی‌تواند رخ دهد بلکه باید ایران را در ایران بزرگ فرهنگی دید. کشورهای جهان باید ایران را بزرگ و غیرقابل صرفنظر ببینند. برمبنای این تصویر ایران آینده ظرفیت تبدیل شدن به «قطب حمل و نقل منطقه ای»، «مرکز تبادلات علم و فناوری و نوآوری منطقه» و «تأمین کننده امنیت انرژی» را داراست. ایران آینده باید هم فروشنده و هم خریدار بزرگ منطقه باشد. توسعه کریدورهای حمل و نقلی ایران و همکاری راهبردی با روسیه، چین و هند و سایر قدرت‌های نوظهور از دیگر راهکارهای بین‌المللی‌سازی ایران است. جانمایی ایران در اقتصاد بین‌الملل و هم بنیان‌گذاری شرکت‌های بین‌المللی برای قدرت خنثی‌سازی تحریم‌ها، دیپلماسی علم و فناوری و توسعه سیاست‌های همسایگی راهگشا خواهد بود.

 

  • پیشنهاد راهکار‌های تقنینی و یا راهکار‌های سیاستی به همراه تجزیه و تحلیل استدلال‌ها

یکی از مهمترین الزامات تصویرسازی از ایران مطلوب آینده، تعریف بازی‌های بزرگ تحت مدیریت و هدایت و پیگیری ویژه سران قوا است. منظور از بازی‌های بزرگ، پروژه‌های بزرگ ملی است که در نتیجه و دستاوردهای عینی آن، احساس پیشرفت و اقتدار بازتولید می‌گردد. اینگونه اقدامات حس «ما می‌توانیم» و خودباوری ملی را تقویت می‌کند و تصویری از «سر و سامان گیری در سطح ملی» را القا می‌کند.

تصویر ایران آینده صرفاً با تهیه سند چشم‌انداز تولید نمی‌شود. در خلق روایت استراتژیک آینده دستان مهم‌تر از کلمات هستند. کارهایی که می‌کنید مهمتر از حرفهایی که می‌زنید. تصویر ایران آینده مبتنی بر سلسله اقدامات معنادار ساخته می‌شود. سه جز «سلسله» و «اقدامات» و «معناداری» خود گویای این مفهوم است. سلسله اقدامات معنادار از طریق اتصال موفقیت‌های کوچک و بزرگ عینی و ذهنی در عرصه حکمرانی کشور قابل حصول است. این سلسله اقدامات و روایت‌سازی رسانه‌ای آنها باعث می‌شوند مدار امید در جامعه قطع نشود و حس ما می‌توانیم را به جامعه برمی‌گرداند و سبب تزریق خودباوری به جامعه می‌شود.

از طرفی لازم است در جهت تصویرسازی از قله های پیش رو انقلاب اسلامی و مسیر باشکوه طی شده، رهبران اجتماعی «کشف» و «تقویت» شوند.  نکته مهم در مورد رهبران اجتماعی این است که از طریق آموزش و دوره و کارگاه و ... ایجاد نمی‌شوند بلکه کشف می‌شوند و پس از کشف هم الزاما در یک چارچوب مشخص قرار نمی‌گیرند بلکه متصل می‌شوند. رهبران اجتماعی کنشگران قدرتمند بالقوه و بالفعلی هستند که هر کدام سبک و سیاق و منش و روش خود را دارند و متناسب با آن دامنه و عمق نفوذ اجتماعی مشخصی بدست می‌آورند.

  1. مقدمه

 

اکنون که انقلاب اسلامی از چهل سال اول خود با تمام بحران‌ها و خطراتش به سلامت عبور کرده و با موفقیت‌ها، گرفتاری‌ها و دردها و شادی‌ها و غم‌های متعدد دست و پنجه نرم کرده است و با جامعه‌ای جوان، در ابتدای گامی جدید قرار دارد. شروع گام دوم انقلاب و قرن جدید (پانزدهم هجری شمسی) می تواند نوید بخش تصویرهای شوق انگیز و امید آفرین باشد. این تصویر شوق‌افزا و امیدبخش اکسیر جان‌بخشی است که جامعه ایران امروز به شدت عطشناک آن است. از این‌رو، نخبگان و حاکمان باید با جامعه ایران، از تصویر ایران آینده سخن بگویند.

تصویرسازی از آینده ظرافت ها و دقایقی دارد، در فضایی که مردم با گرفتاری‌های اقتصادی و نوسانات متعدد هستند، صحبت از تصاویر خوش بینانه آینده بدون توجه به ظرائف آن مانند خیال‌پردازی های کودکانه می‌ماند که با بدنه جامعه ارتباط برقرار نخواهد کرد. ظرافت‌های طراحی نیز ناظر به همین فضاست که چگونه می‌توانیم جامعه را در این داستان سرایی تمدنی با خود همراه کنیم که اگر این همراهی محقق شود، داستان های شوق انگیز و با شکوه آینده نیز به تحقق نزدیک خواهند شد و برعکس در صورت عدم همراهی اجتماعی، وضعیت پیچیده‌تر و دشوارتر خواهد شد. در این گزارش حکمرانی و راهبری تصویرپردازی آینده ایران از منظر آینده‌پژوهانه مورد تتبع قرار خواهد گرفت، گرچه از سرریز دانش علوم سیاسی و اجتماعی برای تصویرپردازی آینده، بهره گرفته شده است.

  1. ضرورت تصویرپردازی برای ایران آینده

 

احساس بی‌آیندگی در جامعه: دشمن به دنبال بی‌آینده نشان دادن ایران است، و می‌خواهد تصویر مغشوش از آینده ایران ارایه دهد، این اتمسفر یاس و ناامیدی که دستگاه‌های عظیم رسانه‌ای ایجاد کرده، موجب شده برخی مسئولان و مردم نیز احساس بی‌آیندگی ‌کنند.

اشتراک‌گذاری رویای ایران آینده از سوی نخبگان برای جامعه: قابل توجه است که دنیای غرب در مقطع زمانی ورود به قرن جدید (قرن بیست و یکم) از تمام ابزارها و روش ها در تمام حوزه‌های خرد و کلان، تخصصی و عمومی، بهره گرفت و تصویری بسیار هیجان انگیز و شوق آفرین از قرن جدید ارائه کرد. در این مسیر، تولیدات علمی، دانشی و هنری و رسانه‌ای بسیار عظیمی پدید آمد و تمام سطوح جامعه را متاثر کرد. این پژوهش میتواند مسیر جدیدی برای اشتراک گذاری رویای ایران آینده در قرن پانزدهم هجری شمسی برای مردم و عموم جامعه خلق نماید.

ارایه طرح کلان برای ایران آینده: تصویرپردازی از ایران آینده می‌تواند آینده را برای مسئولین کشور مسئله کند و موجب شود که سیاستگذاران نسبت به آینده ایران متعهد شوند و مردم احساس کنند جمهوری اسلامی ایران، طرح کلان و ایده‌ای برای آینده دارد.

گم شدن در تصویرهای ساخته شده: اگر نخبگان و حاکمان از وظیفه تصویرسازی شانه خالی کنند، ناگزیر عامه‌ی مردم از تصاویری پیروی خواهند کرد که دیگران، یعنی نخبگان جوامع دیگر ساخته و توسط دستگاههای تبلیغاتی‌شان مانند رسانه‌ها، شرکتهای چندملیتی و ... ترویج داده‌اند.

پارادوکسیکال بیم و امید به آینده: وضعیت کنونی ایران، پارادوکسیکال و تناقض آمیز در میان بیم و امید است. ایران در یک نگاه از دهه 1390 به این سو، در ترقی و تعالی سیر صعودی نداشته و به زعم برخی رو به افول است و یک نوع احساس سرخوردگی بر جامعه مستولی شده است. روی دیگر پارادوکس، این است که ایران در آستانه یک جهش سرنوشت ساز قرار دارد. گویی ایران تنها یک حرکت فاصله دارد تا به یک قطب قدرت در جهان تبدیل شود؛ چنان‌چه این فشارها را تاب بیاورد، نه تنها از خطر افول رسته بلکه خود قدرتی جهانی خواهد شد.

  1. امتناع و امکان ایران برای تصویرپردازی آینده

 

تغییرات مبتنی بر اراده مدیران یا خواسته عمومی نیست. بلکه متاثر از شرایط جامعه است. ممکن است شرایط تلخ باشد اما میوه‌های شیرینی داشته باشد. پیشرفت در تغییرات است، خیابان عریض و برج‌های بلندمرتبه پیشرفت نیست، مدیران تاکنون از تصمیمات فرار می‌کردند و چون منابع زیاد داشتند، بجای بهره‌وری، به دنبال تخصیص منابع رفتند.  بجای آنکه مسائل رفاه را حل کنیم، آب ارزان، نان ارزان، انرژی ارزان (ایران به اندازه کل قاره اروپا گاز می سوزاند) به مردم و شرکت‌ها داده می شود. در حال حاضر، خبر خوش این است که به جهت دشواری در تامین منابع، ناگزیر از اصلاحات هستیم.

از طرفی شاید پنجره جمعیتی کشور که بواسطه جوانان گشوده شده است، در حقیقت پنجره امید و شوق و انگیزه اجتماعی و تمدنی نیز محسوب شود. مسیری که انقلاب اسلامی تا امروز طی کرده، باشکوه و رشک برانگیز است و نگاهی به قابلیت های اجتماعی همچون جمعیت جوان، کیفیت منابع انسانی، روحیه جهادی و انقلابی و باورهای عمیق دینی در میان بخشی از جوانان، پیوندهای عمیق اجتماعی و جایگاه خانواده و ... و ظرفیت های اقتصادی ایران مانند موقعیت ژئوپلیتیک، منابع سرزمینی گسترده، جمعیت و بازار مصرف داخلی و منطقه‌ای، گپ بهره وری و جهش اقتصادی متناظر با آن و ... همه نشان از امکان تحقق چشم اندازهای مطلوب دارند. به بیان دیگر ما باید به مردم سرزمینمان اثبات کنیم که بضاعت صعود به قله های پیشرفت فراهم است.

 

  1. ساحت‌های تصویرپردازی

 

تحقیقات نشان ‌میدهد که پروژه تصویرسازی از دو منظر قابل پی گیری است. ساحت نخست، ساحت فرد است. در این ساحت آنچه مدنظر قرار می گیرد ایجاد تصاویر مثبت در ذهن مردم از طریق برگزاری کارگاه‌های آینده، رسانه‌های جمعی، شبکه‌های اجتماعی و ... است. به صراحت میتوان گفت که این مهم البته یکی از وظایف آینده پژوهان است. آموزش سواد آینده در سطوح مختلف از دبیرستان تا دانشگاه و در سطح عامه‌ی مردم میتواند از بروز آینده‌های بد جلوگیری کرده و مشوق و مروج بروز و ظهور آینده‌های مطلوب باشد. کما اینکه به مردم این قدرت را میدهد تا در ساخت تصاویر مطلوب از آینده مشارکت داشته باشند. [1]

در سطح کلان تصویرپردازی  یعنی در پروژه‌های ملت‌سازی، زمانی که یک کلان تاریخ، جامعه‌ای جدید را متصور می‌شود که بناست ایجاد شود، آنگاه ملزم به داشتن یک طلایه‌دار هستیم. همانطور که پارتو و موسکا خاطر نشان کرده‌اند، همیشه اقلیت وجود دارد. آنها دسترسی ویژه‌ای به واقعیت دارند، خواه به خاطر دلایل استعلایی، دلایل مبارزاتی یا به خاطر نظامی که به خودی خود این امکان را برای آنها ایجاد می‌کند. آنها همان رهبران تاریخی جهان هگل، بادیه نشینان ابن خلدون و یا اقلیت خلاق تو‌ین‌بی یا آینده پژوهان چشم‌انداز پرداز هستند. [1]

از طرفی بررسی تاثیر تصاویر آینده در ظهور و سقوط تمدن‌ها و فرهنگ‌ها حاکی از آن است که آن دسته از جوامعی که تجسمی از آینده ندارند رو به زوال می‌روند و آنهایی که ذهنیت مثبت و تصاویر آرمانگرایانه  از آینده دارند مسیر تعالی و پیشرفت را طی می‌کنند  [2] امروزه در سیاست جهانی مدرن تصویرسازی در سطح ملی از اهمیت حیاتی برخوردار است. از این رو دولت ها و رهبران سیاسی هم با هدف مصرف داخلی و هم برای ترسیم و القای این تصاویر به صحنه جهانی فعالانه مشغول بازسازی و تغییر شکل تصاویر ملی هستند. به عنوان مثال  تصویر «جنگ تمدن‌ها» ساموئل هانتینگتون، «پایان تاریخ » فرانسیس فوکویاما،  تصویر«قرن چینی»، «تصویر جهان بدون مرز و پایان دولت- ملتها» کنیچی اومایه،  تصویر «دموکراسی جهان وطنی» دیوید هلد از نمونه تصاویر کلان در سیاست جهانی هستند [3]. گزارش مذکور از ساحت ملی تصویرپردازی آینده را مورد بررسی قرار داده است. البته در هنگامه پیاده‌سازی تصویر آینده ایران، باید بردارهای تصویرهای فردی ایرانیان با تصویر ملی ایران آینده همراستایی داشته باشد.

 

۵. تجربیات جهان در تصویرپردازی

 

1-۵.تجربه تصویرسازی ملی سه کشور آمریکا، انگلیس و چین در تایلند  

کشورهای آمریکا و انگلیس و چین، به منظور ارتقای وجهه مثبت خود در بین کشورهای خارجی از استراتژی دیپلماسی عمومی، رسانه‌ها و قدرت نرم استفاده می‌کنند. رسانه‌های خبری خارجی[1]، ابزار دیپلماتیکی شناخته می‌شوند که به نظر می‌رسد به اندازه بیانیه‌های رسمی سیاستی قدرتمند هستند. نقش این خبرگزاری‌ها توزیع ایده‌ها، ارزش‌ها و هنجارهای کشورها برای ایجاد ادراکات جدید بین مخاطبان است؛ این کشورها با تولید و ارائه محتوا در خبرگزاری‌های خارجی خود در تلاش هستند تا ارزش و سیاست‌های خود را از طریق رسانه‌های محلی هر کشور ارائه دهند. به طور مثال هدف آمریکا درگیر کردن، اطلاع‌رسانی و مقابله با تبلیغات خارجی است که پتانسیل تخریب وجهه این کشور و همچنین انتقال اصول ایده آل دموکراسی آمریکایی را دارد. برای مثال، تلویزیون و رادیو بی‌بی‌سی، ارزش‌های لیبرال مدرن و دموکراتیک را تبلیغ می‌کند. اینگونه، چنین رسانه‌هایی بر نگرش مردم نسبت به یک کشور تاثیر می‌گذارند و با محتواهای مضری که از کانال‌های مختلف تولید می‌شود یا برای کشورشان مخرب به نظر می‌رسند، مبارزه می‌کنند. ارائه اخبار توسط خبرگزاری‌های خارجی فقط مربوط به اتفاقاتی نیست که در بین مردم خارجی رخ می‌دهد، بلکه به نحوه نگاه آن‌ها به خود نیز بازمی‌گردد.

مهم تر از همه، ساخت تصویر ملی به مولفه‌های مهم دیگری مانند ابتکارات بازاریابی-سیاسی-اجتماعی، سیاست رسانه‌ای و کمپین‌های تبلیغاتی به ویژه در حوزه گردشگری و نحوه مدیریت بحران در روابط بین الملل نیاز دارد. بر اساس مطالعه‌ای که صورت گرفته است به این نتیجه می‌‌توان رسید که خبرگزاری‌های خارجی در تایلند مانند صدای آمریکا، رادیو بین المللی چین و خبرگزاری بی بی سی از سه نوع قالب محتوایی برای ارتقای وجهه ملی خود استفاده می کنند: 1. پادکست و صدای دیجیتال 2. رسانه های اجتماعی 3. داده‌های آماری، تحلیل دانشگاهیان و روزنامه‌نگاران. از بین این سه، استفاده از رسانه‌های اجتماعی به عنوان کانون توجه دیپلماسی عمومی محسوب می‌شود و استراتژی کلیدی که توسط این سه خبرگزاری برای ایجاد وجهه مردمی استفاده می‌شود، دسترسی به رسانه‌های محلی از طریق استفاده از پلتفرم‌های محلی مانند فیس‌بوک است[2]. این سه آژانس مطبوعاتی محتوای خبری خود را در چنین پلتفرم‌هایی برای دستیابی به طیف وسیعی از مخاطبان منتشر می‌کنند. ارائه محتوا توسط این خبرگزاری‌ها، شش بعد مهم و لازم برای ساخت تصویر مثبت را پوشش می‌دهد که شامل گردشگری، دیدگاه‌های سیاست خارجی، دیدگاه‌های اقتصادی، تجارت و سرمایه گذاری بین المللی، ترویج فرهنگ ملی، و شهرت شخصیت‌های عمومی است. [4]

 

2-۵.  تجربه تصویر سازی ملی برزیل و میزبانی جام جهانی

برزیل از میزبانی جام جهانی در دو سال 1950 و 2014 به عنوان استراتژی برای برای بهبود وجهه بین المللی خود استفاده کرده است. تحلیل‌ها حاکی از این است که میزبانی جام جهانی به عنوان یک دیپلماسی عمومی  ملی موفقیت بزرگی برای این کشور بوده است. این اولین باری بود که برزیل نوعی تبلیغات تصویری داشت که فراتر از کمپین‌ها برای جذب گردشگر بود. برزیل از میزبانی جام جهانی به عنوان ابزار دیپلماسی عمومی استفاده کرد و تلاش کرد نفوذ جهانی خود را بهبود ببخشد و قدرت نرم خود را افزایش دهد. هر چند که این کشور از قدرت نظامی بالایی برخوددار نبوده، اما نیاز داشته که حضور بین المللی خود را براساس اعتماد و در ساخت قدرت نرم ایجاد کند.

سطح بین‌المللی دنبال‌کنندگان و مشاهده‌کنندگان رویدادهای بزرگ ورزشی، نشان‌دهنده دستیابی کشورهای میزبان رویدادهای ورزشی به جایگاه جهانی و مشروعیت بین المللی است.  تحلیل تاثیر چنین رویدادهایی در ژاپن، چین، آفریقای جنوبی و آلمان نشان داده است که پوشش رسانه‌های بین المللی این کشورها در طول رقابت افزایش یافته است. پس از بازی‌های المپیک در این کشورها، اخبار منفی کشورهای میزبان در رسانه‌های بین‌المللی کاهش می‌یابد که با افزایش داستان‌های مثبت همراه است. همین استدلال  تا حدودی در مورد برزیل با جام جهانی 2014 صدق می‌کرد.

برزیل قبل از میزبانی جام جهانی 2014 به عنوان کشوری با تفریحات متنوع، کارناوالها، فوتبال و افراد شاد شناخته می‌شد و وجه بین‌المللی برزیل به عنوان " تزیینی، اما غیر مفید[3] " شهرت پیدا کرده بود. بیشترین استناد از تصاویر بین المللی نشان می‌دهد که برزیل بیستمین کشور شناخته شده در جهان است که در تصویرسازی ویژگی‌های نرم خود مانند مردم و فرهنگ به خوبی عمل کرده است اما در جنبه‌های جدی‌تر مانند حکمرانی و سرمایه‌گذاری، عملکرد خوبی نداشته است. به همین دلیل زمانی که به عنوان میزبان جام جهانی معرفی شد رئیس جمهور آن بیان کرد که برزیل باید به دنیا ثابت کند که یک اقتصاد رو به رشد و با ثبات دارد. در واقع وی میزبانی جام جهانی را یک فرصت عالی برای نشان دادن توانایی‌ها و قدرت سیاستی و حکمرانی خود می‌دانست.

البته میزبانی دو جام جهانی فوتبال اولین اقدام این کشور در راستای تصویر سازی ملی خود نبود بلکه قبل از آن و در سال 1950 برگزاری مسابقات قهرمانی در این کشور به تثبیت فوتبال به عنوان یک نماد فرهنگی ملی کمک کرد. لذا با این پیش زمینه، برگزاری دو جام جهانی اقدام محوری برای هویت برزیلی، شکل گیری و تثبیت وجهه بین المللی این کشور تلقی شد [5].

 

3-۵. تجربه تصویرسازی ملی کشور سنگاپور

سنگاپور برای برندسازی ملی خود در سال‌های مختلف از شعارهای متنوعی، استفاده کرده و متناسب با آن شعارها اقداماتی هم انجام داده است.  هریک از این کمپین‌ها مطابق با شرایط اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن زمان سنگاپور نام‌گذاری شده‌اند. از آنجایی که کشور سنگاپور منابع طبیعی ندارد، صنعت گردشگری این کشور سهم بالایی در تولید ناخالص داخلی آن دارد. تمامی شعارهای منتخب برای تصویرسازی ملی این کشور توسط هیئت گردشگری سنگاپور و با هدف جذب توریست صورت گرفته است. برای مثال در سال 1996، کمپین "آسیای جدید - سنگاپور[4]" برای هفت سال به تصویب رسید. تمرکز کمپین بر این بود که سنگاپور را به عنوان یک مرکز گردشگری برای خاور دور و منطقه استرالیا (از چین تا نیوزیلند) و به عنوان پایتخت گردشگری آسیای جنوب شرقی معرفی کند.

 

جدول ۱. شعارهای مرتبط با تصویرسازی ملی سنگاپور

برندسازی سنگاپور

بازه زمانی

شعار انتخاب شده

از زمان پیدایش سنگاپور

شهر شیر (The Lion City)

1967

شهر باغ (Garden City)

دهه 1970

آسیای در دسترس (Instant Asia)

1985

سنگاپور شگفت انگیز (Surprising Singapore)

1996

آسیای جدید (New Asia)

از 2004 تا 2008

سنگاپور منحصر به فرد (Uniquely Singapore)

 

کمپین برندسازی ملی دیگری با عنوان "سنگاپور منحصر به فرد[5]" با سرو صدای زیادی همراه بود. در واقع در این کمپین سنگاپور با تاکید بر ترکیب متمایز این کشور از فرهنگ غنی و ویژگی‌های مدرن که می‌تواند بازدیدکنندگان را با ارائه تجربیات منحصر به فرد و متنوع غنی سازد، سعی بر به روز رسانی و معاصر کردن تصویر سنگاپور داشته است.

برندسازی "سنگاپور منحصر به فرد" به گونه ای طراحی شده است که "قانع کننده، متمایز کننده و جسورانه[6]" باشد تا خود را از سایر مقاصد متمایز کند. فرآیند توسعه این برند مستلزم ارزیابی دقیق (با عاملیت هیئت گردشگری) و تعمیق استراتژی‌های تجاری موجود در صنعت، محصولات، خدمات و برداشت سنگاپوری‌ها است. در این فرآیند، گردشگران و همچنین مردم محلی مورد هدف قرار گرفته‌اند. پیام برند مورد نظر فراتر از تبلیغ سنگاپور در جهان است؛ بلکه در مورد ایجاد آگاهی بیشتر در میان سنگاپوری‌ها از چیزهای ساده در زندگی آنهاست که می‌تواند برای گردشگران متمایز، غنی و جالب باشد. ایده محوری کمپین، تشویق مردم سنگاپور به عنوان سفیران گردشگری این کشور بوده تا از این طریق، خود مردم ویژگی‌های پررنگ سنگاپور را به گردشگران و به دنبال آن به دنیا مخابره کنند. البته که وجود جریان ارتباطات برای به اشتراک گذاشتن هدف مشترک و شفافیت در این فرآیند از الزامات این برندسازی بوده است. تجربه تصویرسازی سنگاپور اثبات می‌کند که برندسازی ملی باید برگرفته از ارزش‌های کشور باشد نه بر اساس درک و تلقی بازدیدکنندگان [6].

 

4-۵. تجربه تصویرسازی ملی کشور رومانی

کشور رومانی فرآیند برندسازی ملی خود را از طریق 5 کمپین مختلف با هدف اصلی یکسان یعنی بهبود تصویر رومانی و به دنبال آن افزایش جذب گردشگر، توسعه داده است.

 

جدول ۲. کمپین‌های مرتبط با تصویرسازی ملی کشور رومانی

جستجو در کوه‌های کارپات رومانی

Explore the Carpathian Garden

رومانی، سرزمین انتخاب

Romania, Land of Choice

رومانی، روح افسانه‌ای

Fabulospirit

 

رومانی حقیقتا شگفت انگیز

Romania, Simply Surprising

رومانی ابدی و جذاب

Eternal and Fascinating Romania

عنوان کمپین برندسازی ملی

وزارت گردشگری

وزارت گردشگری

وزیر امور خارجه

اداره کل ترویج گردشگری

دولت رومانی با حمایت ریاست جمهوری رومانی

مجری کمپین

بهبود تصویر رومانی در خارج از کشور و دو برابر شدن تعداد گردشگران تا سال 2013

ایجاد تصویری مثبت از رومانی به عنوان یک مقصد گردشگری

شکل‌دهی تصویر رومانی به عنوان عضو جدید اتحادیه اروپا

جذب گردشگر خارجی

تغییر/ بهبود تصویر رومانی در خارج از کشور

هدف

56

2

110000

18.69

5.61

هزینه ( میلیون یورو)

انجام ارزیابی غیر مرتبط

بدون ارزیابی

بدون ارزیابی/ رها شده

بدون ارزیابی

بدون ارزیابی

سنجش و ارزیابی

1,346,343

1,465,891

1,429,911

867,024

۸۵۶,۱۳۶

تعداد گردشگران خارجی قبل از اجرایی شدن کمپین

1,500,000

1,346,343

1,440,957

1.429,911

832,775

تعداد گردشگران خارجی دنبال کننده کمپین

بدون پوشش دهی

خنثی

بدون پوشش دهی

بدون پوشش دهی

بدون پوشش دهی

میزان پوششدهی کمپین توسط رسانه ملی

بدون پوشش دهی

خنثی

بدون پوشش دهی

بدون پوشش دهی

بدون پوشش دهی

میزان پوششدهی کمپین توسط رسانههای بین المللی

هدف اصلی هر پنج کمپین طراحی شده بهبود وجهه رومانی و سپس افزایش تعداد گردشگران آن بود. نتایج تجزیه و تحلیل پنج کمپین و بررسی پژوهش‌ها، نشان می‌دهد که بین بازیگران مهم برندسازی ملی یعنی دولت، صنعت، رسانه، مردم، صاحب نظران، و متخصصان برندسازی عدم هماهنگی وجود داشته و همین امر باعث شده که یکسری گام‌های مهم و لازم برای یک کمپین موفق برندسازی ملی از دست برود. یکی دیگر از جدی‌ترین مشکلات، عدم مشارکت دادن شهروندان در کمپین‌ها بوده است. این ارتباط مهم بین مردم و کمپین تقریباً در تمام تلاش‌های برندسازی رومانی نادیده گرفته شده است، به جای اینکه برند رومانی توسط متخصصان همراه با مردم ایجاد و با مشارکت مردم تبلیغ می‌شد. بدیهی است اگر مردم رومانی به برند کشورشان اعتقادی پیدا نکرده باشند، نمی‌توان انتظار داشت که از منظر بین‌المللی قابل باور باشد [7].

 

5-۵. تجربه تصویرسازی ملی کشور عربستان سعودی

هدف رهبران سعودی به عنوان بخشی از استراتژی برندسازی این کشور، تقویت منابع فرهنگی عربستان برای بهبود تصویر آن در خارج از کشور به عنوان ابزاری برای جذب سرمایه‌گذاری و همسو کردن منافع است. اما اتفاقاتی از جمله جنگ در یمن، اختلافات دیپلماتیک گذشته با کشورهای غربی و قتل جمال خاشقچی روزنامه‌نگار سعودی، به‌شدت اثربخشی اولیه استراتژی تغییر نام تجاری این کشور را مختل کرد.

عربستان سعودی چشم انداز 2030 خود را با نگاهی فراتر از وابستگی این کشور به نفت تهیه کرده است و برای اجرایی شدن این استراتژی و تغییر سیاست وابستگی به نفت، نیاز به اصلاحات گسترده در زمینه اقتصادی و اجتماعی دارد. از این رو توسعه بخش‌های «سرگرمی و گردشگری»، «حضور زنان در زندگی عمومی»، «سرمایه گذاری سنگین در طرح‌های فرهنگی» و به طور کلی انجام اقداماتی برای «افزایش کیفیت زندگی شهروندان سعودی» را می‌توان مهم‌ترین بخش‌های استراتژی تصویر سازی و برندینگ این کشور دانست.

علاوه بر این، نمایش مداوم رویدادهای فرهنگی، تفریحی، ورزشی و رونق پروژه‌های توسعه‌ای برای تنوع بخشیدن به اقتصاد نه تنها سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی را افزایش داده است، بلکه فرصت‌هایی را برای تولید قدرت نرم فراهم کرده است. از سال 2016، رهبری عربستان سعودی با هدف به حداکثر رساندن منابع قدرت نرم این کشور از طریق برگزاری رویدادهای سرگرمی و ورزشی، ترویج برنامه‌ها و ابتکارات فرهنگی و تبدیل کشور به مکانی قابل انتخاب برای گردشگری به عنوان استراتژی‌هایی برای تصویرسازی ملی، تلاش کرده است. درواقع تمام این اقدامات کلیدی، تلاش عربستان برای برندسازی و تغییر درک عمومی و بین‌المللی از این کشور می‌باشد.

برای مثال رهبران عربستان سعودی در مقابله با تبلیغات منفی در رابطه با رفتارهای نامناسب و اهمیت ندادن دولت این کشور به زنان و برای ارتقای وجهه بین المللی خود، اقداماتی مانند ارتقای توانمندسازی زنان در ظرفیت‌های خاص، افزایش مشارکت زنان در نیروی کار و قرار دادن زنان در مشاغل خاص انجام داده است.

همچنین در زمینه فرهنگی، دولت این کشور به عنوان تامین کننده و مروج برنامه‌های مختلف فرهنگی و مکان‌های سرگرمی، تولید فیلم و سریال‌های تلویزیونی، ورزشی و مد به بازیگر اصلی صحنه فرهنگی تبدیل شده است و کمیسون‌هایی تشکیل داده‌اند که استعدادهای سعودی را پرورش و فعالیت‌های آن‌ها را در داخل و خارج از کشور ارتقا می‌دهند.

توسعه شهر نئوم[7], اولین شهر عمودی جهان، بزرگ‌ترین پروژه در حال انجام این کشور است که یکی از اهداف آن جذب سرمایه‌گذار، گردشگر و توریست می‌باشد؛ یک پروژه توسعه شهری جاه‌طلبانه و به سرعت در حال تکامل که آن را مکانی برای ساخت آینده دنیا معرفی کرده‌اند. یک ابر شهر آینده نگرانه و تمام هوشمند که با استفاده از هوش مصنوعی، انرژی‌های تجدید‌پذیر و پاک ساخته می‌شود. پروژه مرکز گردشگری بیابانی ای آی یوالای[8] که با هدف بهبود زیرساخت‌های گردشگری و ارائه گزینه‌های سرگرمی به بازدیدکنندگان طراحی شده است، از دیگر اقدامات اساسی این کشور در زمینه بهبود تصویر ملی برای جذب گردشگر می‌باشد. نمایشگاه هنرهای مفهومی العلا ، نمایشگاهی است که در منظقه باستانی و بیابانی العلا به صورت دوره‌ای برگزار می‌شود و از دیگر پروژه‌های مطرح این کشور در زمینه بهبود تصویرخود در دنیا می‌باشد. درواقع منطقه بیابانی العلا[9]  به مرکزی برای رویدادهای هنری مختلف تبدیل شده است که بیشتر مخاطبان خارجی را در عوض مخاطبان داخلی مورد توجه قرار داده است [8].

 

۶-۵. تجربیات ایران در تصویرپردازی

«به سوی تمدن بزرگ» رؤیایی بود که محمدرضا پهلوی برای آینده ایران در ذهن داشت. اما به دلیل عدم ابتنای آن بر واقعیت‌های جامعه ایران این رویا پس از گذشت دو سال به نقطۀ صفر خود رسید به شکلی که میشل فوکو منتقد فلسفی-اجتماعی که در سال ۱۳۵۷ به ایران آمده‌ بود ضمن تماشای واقعیت‌های جامعه در تحلیل مسائل ایران بر شکل‌گیری رؤیاهای متفاوت با تمدن بزرگ در میان افراد جامعه تأکید کرد. او در اثری با عنوان «ایرانیان چه رؤیایی در سر دارند؟»  بیان می‌کند: «مردم ایران می‌دانند چه می خواهند و چه نه. ...در مدت اقامت در ایران یک بار هم واژه انقلاب را از زبان کسی نشنیدم اما از پنج مخاطب من، چهار نفر جواب می دادند حکومت اسلامی…» [9].

بنابراین برخلاف رؤیایی که محمدرضا پهلوی در متحول ساختن جامعه ایران در سر داشت در میان افراد جامعه چشم‌اندازهای دیگری دنبال می‌شد که در اساس هیچ سنخیتی با تمدن بزرگ مورد انتظار وی نداشت. تحولات پس از انقلاب اسلامی بیانگر آن است که رؤیاپردازی در برخی از نقاط عطف تاریخ این سرزمین معنادار و پیش‌برنده بوده است. جنگ تحمیلی هشت‌ساله عراق علیه ایران زمینه‌ساز شکل‌گیری کلان‌نمایی از آینده شد که قابلیت همگانی‌شدن را به دست آورده بود. لزوم پیروزی در جنگ موضوعی بود که نه تنها رهبران انقلاب و کشور بر سر آن اجماع نظر داشتند بلکه مورد وفاق تمامی آحاد جامعه ایران نیز قرار گرفته بود. مرد و زن، جوان و پیر، بی‌سواد و باسواد، اعضای گروه‌های قومی و دینی متنوع  کشور، نظامی و غیر نظامی همگی رؤیای پیروزی در جنگ را در سر داشتند (حسینی مقدم، ۱۴۰۱).

تدوین سند چشم‌انداز ایران در افق ۱۴۰۴ نیز یکی دیگر از تلاش‌هایی بود که در ایران معاصر شکل گرفت تا کشور در مسیر دستیابی به رؤیای مشترک هدایت شود. اما وفاق ملی و اجتماعی دربارۀ این سند شکل‌ نگرفت [10] به نقل از  [11]. حتی در میان سیاستگذاران و دولتمردان کشور اجماع نظر لازم برای تحقق آن بوجود نیامد و از زمان ابلاغ، این سند مورد بی‌مهری برخی از سیاستمردان قرار گرفت [10].

 

۶. تصویر پیشنهادی ایران آینده

 

1-6.  تغییر مثبت: یقظه حکمرانی با هدف تبدیل ایران به الگوی کامل نظام پیشرفته اسلامی

یکی از مهم‌‌ترین یقظه‌‌هایی که در گفتمان ایرانیان در سالها‌‌ی اخیر رخ داده است، توجه ایرانیان به نحوه و سبک اداره و حکمرانی است. امر حکمرانی در حال تغییر است و بدیل‌های جدید در حکمرانی در حال شکل گیری است. کافی است از «مدیریت پروژه‌‌‌‌ای[10]» با تکیه بر مزیت‌‌های سخت‌‌افزاری، تخصیص منابع بی‌کران و خروجی محوری به «نگاه زیست بومی به حکمرانی[11]» با تکیه بر مزیت‌‌های نرم‌‌افزاری و ناظر به فرایند و چگونگی پیشرفت، چرخش پیدا کنیم. ایران آینده نیازمند سطح پیشرفته‌تری از ایده حکمرانی است. ایده‌ای که با خود، عناصری چون یکپارچگی عناصر[12]، تدبیر و تحول، بلندنگری و نگاه توأمان به جنبه درون‌مرزی و برون‌مرزی کشور را به همراه دارد. لازمه این چرخش، شروع نهضت حکمرانی با چشم‌انداز ایران پیشرفته اسلامی است که زین پس از آن با عنوان «یقظه[13] حکمرانی» نام می‌بریم. مادامی که با عینک حکمرانی نوین به تغییرات داخلی و بین‌المللی بنگریم، فرصت‌ها و تهدیدها رخ دیگری از خود به نمایش خواهند گذاشت.

 

2-6. دال محوری تغییر مثبت:  تکثیر نوآوری‌های اجتماعی و مردم‌پایگی حکمرانی (ایران مردم پایه)

مردم‌پایگی، روش دستیابی به تصویر ایران آینده و دال محوری یقظه حکمرانی و تصویر ایران آینده است. بهره‌گیری از ظرفیت مردم و نهادهای مردمی، تصویری از «ایران مردم‌پایه» را به ذهن متبادر می‌سازد؛ تصویری که در نتیجه و همراه با تجلی نگاه زیست بومی به حکمرانی حاصل می‌‌شود. در این تصویر، عاملیت پیشرفت، ازآن مردم است و این دولت است که نقش خود را به کنشگری فعال در شبکه دیگر کنشگران در جهت تسهیل‌‌گری برای هم‌‌آفرینی اجتماعی ارتقاء می‌‌دهد. تجربه جهاد سازندگی در ابتدای انقلاب اسلامی، گوشه‌‌ای از این تجربه موفق است.

رویکرد مردم‌پایگی به معنای تکثیر و تقویت بازیگران و نهادهای مردمی متنوع و مواجهه غیرمتمرکز، گسترده و فعال‌ساز جریان‌های آنها در جهت حل مسائل اقتصادی-اجتماعی کشور است. تجربه ثابت کرده که بایستی خط بطلانی بر وعده‌های بی‌اساس کشید، چرا که مردم‌پایگی با شعار و رسانه و خبرهای متوالی، محقق نمی‌شود. از همین رو لازم است تعریف جدیدی از مردم‌پایگی را معرفی نمود؛ تعریفی که با روح نوآوری‌های اجتماعی‌ ممزوج شده باشد. در این مسیر نیز باید در ابتدا زیرساخت ارتباطات اجتماعی حاکمیت را توسعه داده و در واگذاری امور به مردم، دست به دامان نوآوری شد. دولت‌ها با ایفای نقش‌های گوناگون می‌توانند خدمات اجتماعی و اقتصادی نوین را در بستر کارآفرینی و نوآوری اجتماعی ارائه دهند. اقداماتی نظیر تعریف میدان‌های جدید اقتصادی برای استفاده از ظرفیت مردم، اجرای پروژه‌های عظیم ملی با تامین مالی مردمی، افزایش اختیارات و مسئولیت‌های مقامات استانی و احیای سازوکار پاسخگویی‌ اجتماعی ایشان، اهمیت به سیاست‌های کارآفرینی اجتماعی (حل آسیب‌های اجتماعی از طریق بنگاه‌های اقتصادی-اجتماعی) و ... از جمله مصادیق جدی مردم‌پایگی در حکمرانی است. 

پیش‌زمینه مهم دیگر مردم‌پایگی حکمرانی، گفتگو در سطح ملی درباره آینده ایران (کتاب، کرسی آزاد‌اندیشی، برنامه تلویزیونی، شبکه‌های اجتماعی...) و هم‌‌گفتمان و هم‌‌پیمان شدن مردم برای چرخش‌های تحول‌آفرین است. حکمرانی ایران در آینده، به جای تلاش برای حل مشکلات باید بر توسعه «راه‌حل‌های اجتماعی خارج از دولت» و «اجتماعی‌سازی مسائل کلان کشور» تمرکز کند. به عبارتی دیگر نقش دولت کاتالیزور است و هر مشکل عمومی را لازم نیست به تنهایی حل کند، استعاره «دولت سکاندار» در برابر «دولت پارو‌زن» نیز حکایت از تغییر نقش دولت به عنوان یک «توانمندساز» در عوض «حل‌کننده همه مسائل کشور» است.

 

3-6. تصمیم‌های بزرگ / کانونهای تغییر مثبت / چرخش‌های تحول‌آفرین / نرمال‌های جدید

«ایران آینده» در پرتو استعاره یقظه حکمرانی، نیازمند هم‌‌آفرینی برای جهش‌های تحول‌‌آفرین است تا در تمامی شئون حکمرانی (اقتصادی، روابط خارجی، سیاسی، فرهنگی، محیط‌زیستی و ...)، ساری و جاری شود:

مشی بهره‌وری اجتماعی (ایران شاداب و پویا)

بایستی این واقعیت را پذیرفت که کشور، گران اداره می‌شود و مصادیق بسیار متعددی در اتلاف منابع وجود دارد. مدیران با عمر کوتاه تاکنون از تصمیم‌گیری‌های سخت فرار می‌کردند و چون منابع زیادی داشتند، بجای ارتقای بهره‌وری و استفاده از فناوری‌های کارا، به دنبال تخصیص و در حالت خوشبینانه تخصیص بهینه منابع می‌رفتند. در حال حاضر خبر خوش آن است که محدودیت‌های بهره‌برداری از منابع تشدید شده است و لازم است حرکت از «مدیریت منبع‌محور» به «مدیریت ارتقادهنده بهره‌وری» تغییر یابد (تا جایی که بهره‌وری خود محلی برای تأمین مالی باشد). اما مهم در این‌‌جا نیز چگونگی است؛ باید توجه داشت که در نگرش سنتی به مفهوم بهره‌‌وری، ارزیابی روابط و شبکه اجتماعی موجود نادیده گرفته می‌‌شود. باید تاکید کرد که دستیابی به توسعه‌ای همه‌جانبه که قادر به تقویت انسجام ملی در کشور باشد بدون توجه به ابعاد اجتماعی آن امری غیرممکن بوده و توجه ویژه مسئولان به امر توسعه اجتماعی در تحقق انسجام ملی امری ضروری است.

 توجه به توسعه ابعاد اجتماعی در راستای ارتقاء بهر‌‌وری، سبب شکل‌‌گیری مفهومی با عنوان «بهره‌‌وری اجتماعی[14]» شده است. بهره‌‌وری اجتماعی به معنای انجام کارآمد تعاملات اجتماعی و مدیریت روابط اجتماعی و فعالیت اجتماعی مشارکتی است. همچنین بهره‌‌وری اجتماعی شکلی از مبادله بین فردی است که بر مفهوم تعامل متقابل بنا شده است. به تعبیری دیگر، بهره‌‌وری اجتماعی (در مقابل بهره‌‌وری فردی) نسبت حجم خروجی مشارکتی یک گروه به زمان استفاده شده است. بر این مبنا به نظر می‌رسد که چگونگی ارتقا بهره‌وری در رویکرد زیست‌بومی به حکمرانی، بهره‌وری اجتماعی است. هدف بهره‌وری اجتماعی، بهبود بهره‌وری جوامع کاری از طریق ایجاد ارزش‌های مشترک براساس یک سیستم اجتماعی-فناوری با هدف بهبود کیفیت زندگی است. به عبارتی بهره‌وری اجتماعی، بهره‌وری را نه تنها ناظر به خروجی، بلکه ناظر به فرآیند و چگونگی نیز می‌داند.

 

دانش‌‌بنیانی و قدرت هوشمند برآمده از خرد جمعی[15](ایران دانش‌بنیان ایران هوشمند ایران پیشرفته ایران نوآور)

در امتداد اعتقاد به برتری و تقدم علم بر ثروت، و با نظرداشت اصول عقلانی حکمت و عزّت در سیاست‌‌های کلان جمهوری اسلامی ایران، بی‌‌گمان یکی از مبادی جهش‌‌های تحول‌‌آفرین برای پیشرفت ایران، از مسیر حکمرانی دانش‌‌بنیان می‌‌گذرد. حکمرانی‌‌ای که متکی به درون و سرمایه‌‌های انسانی است. حکمرانی‌‌ای که به تعبیری درون‌‌زا و برون‌‌گراست و موجب می‌‌شود ثروت‌‌آفرینی پایدار در کشور مستمرا جریان یابد که در نتیجه آن اقتدار درون‌‌زای کشور افزون می‌‌شود. [16] حکمرانی دانش‌‌بنیان موجب ارتقاء قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران از طریق مرجعیت علمی[17] و ایجاد ارتباطات بین‌‌المللی برد برد [18]می‌‌شود.

حرکت دانش‌بنیانی با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری، جریان بالنده و پربرکتی است و البته که محصور به اقتصاد دانش‌بنیان نخواهد بود. بر همگان پوشیده نیست که توجه به حکمرانی دانش‌بنیان، آینده پررونقی را برای تصمیم‌های بزرگ مهیا می‌سازد و جسارت خط‌‌مشی‌گذاران را برای جراحی‌ها/اصلاحات حیاتی، افزایش می‌دهد. حکمرانی دانش‌بنیان قادر است فناوری‌های نرم خط‌‌مشی‌گذاری را فعال ‌کند و اهداف سیاستی/خیر عمومی را با تنش‌های اجتماعی و اقتصادی بسیار کمتری، تأمین نماید (کافی است به پشتوانه‌های دانش‌بنیانی در تجربه‌های سهمیه بندی آرد نانوایان از طریق دستگاه‌های POS، افزودن ید به غذای مردم، واکسن فلج اطفال و ... مراجعه کرد).

با توجه به فشارهای بین‌المللی، ضروری است تصویر ایران آینده به نحوی تغییر یابد که نشان دهد ایران با تمامی تنگناهای تحریمی، عقلانی‌تر از گذشته و مبتنی بر خرد جمعی تصمیم‌ می‌گیرد. بایستی القا شود که چالش‌‌های بزرگ، بخش جدایی ناپذیر از حرکت رو به جلوی هر کشوری است و هر چه آرمان‌‌ها، قدم‌‌ها، قابلیت‌‌های جهش[19] و میدان اثر و مغناطیس یک نظام حکمرانی، بزرگ‌‌تر باشد، دیر یا زود مورد تزاحم کشورهای زیاده‌خواه و کم بنیه قرار خواهد گرفت. در «ایران عقلانی» فرآیندهای تصمیم‌گیری حکمرانان، داده‌بنیاد و دانش‌بنیان و مبتنی بر خرد جمعی مردمان است، نه بر اساس احساسات و هیجانات و سلایق فردی یا گروهی مدیران است. لازمه ارتقاء خرد جمعی در حوزه عمومی، ارتقاء یادگیری مردم از طریق مشارکت آن‌‌ها در تصمیم‌‌گیری و اقدامات عمومی است. در این صورت، حکمرانی هوشمندتر[20] تحقق پیدا خواهد کرد. حکمرانی هوشمندتر از همراهی و ترکیب هوش مصنوعی، فناوری‌های موجود و نوین با قدرت تفکر گروه‌های بزرگی از افراد حاصل می‌‌شود که بهره‌‌مندی همزمان از آن‌‌ها می‌‌تواند منجر به بهره‌‌مندی از حکمرانی هوشمندتر و اخلاقی‌‌تر شود. باید توجه شود که هر دو شکل هوش مصنوعی و خرد جمعی فراتر از هوش فردی ساده هستند و به تنهایی می‌‌توانند سطحی از هوشمندی را ایجاد نماید اما خرد جمعی برای کمک به حفظ ویژگی و نتایج اخلاقی و انسانی هوش مصنوعی مورد نیاز است؛ چرا که الگوریتم‌ها به اندازه کسانی که آنها را می‌سازند ناقص هستند، بنابراین باید مرتباً بررسی شوند.

 در این تصویر مدیران با استفاده از داده‌ها و شواهد سیاستی برآمده از نهادهای مشاوره و ارزیابی سیاستی (تعمیق سازوکارهای مدیریت دانش ملی و یادگیری سیاستی)، نظرسنجی‌های مردمی و تخصصی و تحلیل داده‌های بزرگ‌مقیاس (تعیین نبض اجتماعی) با هوشمندی بیشتری تصمیم می‌گیرند.

 

تاب‌آوری اجتماعی-اقتصادی (ایران پابرجا)

افزایش و شدت رویدادهای بنیادبرافکن مانند تغییرات اقلیمی، جنگ‌های منطقه‌ای، ائتلاف‌های غیرقابل پیش‌بینی، تغییر شتابان فناوری‌های پیشرفته و اختلالات اقتصادی، تاب‌آوری را به یک الزام راهبردی برای ایران تبدیل خواهد کرد. اصطلاحاً «مشتی که فرد را بر زمین نیندازد، وی را قوی‌تر می‌کند». در این راستا ایران آینده بایستی از عناصر «قدرت»، «تاب‌آوری» و «عزت و امنیت» برخوردار باشد تا بتواند نه تنها، تهدیدات جنگی، نافرمانی‌های اجتماعی، اعتراضات مدنی، هجمه‌های رسانه‌ای معاند، مسائل آب و سایر مسائل زیست‌محیطی و اقلیمی را در خود حل کند بلکه در مسیر پیشرفتِ مستمر گام بردارد. بنابراین ضروری است در زیرساخت‌های اجتماعی، اداری، اقتصادی و دفاعی، سرمایه‌گذاری شده تا ظرفیت جامعه برای مقاومت در برابر حوادث بنیادبرافکن افزایش یابد.

 

بین‌المللی‌سازی-مرجعیت (ایران بزرگ ایران منطقه‌ای ایران فرهنگی و تمدنی)

کارشناسان باور دارند که فرصت‌سوزی در عرصه بین‌الملل، بسیار هزینه‌زا است. در تصویر ایران آینده، باید به «ایران بزرگ»، «ایران منطقه‌ای» و «ایران بین‌المللی»‌ اندیشید و ایران را در مرز جغرافیایی فعلی محدود نکرد. ناچاراً باید ترس از فعالیت‌های بین‌المللی ریخته شود و با هماهنگی نیروهای امنیتی و استفاده از تجارب ایشان، نگاه محض تهدیدمحور تعدیل شود (نگاه تهدیدمأبانه صرف، منجر به موانع و محدودیت‌هایی در جذب دانشجویان خارجی، شده است). تفکر بین‌المللی‌سازی،‌ احتمال انسداد مسیر را کاهش می‌دهد و همواره گزینه‌های جدیدی پیش‌رو می‌گذارد.

تمدن نوین ایرانی-اسلامی در مرزهای ایران سیاسی نمی‌تواند رخ دهد بلکه باید ایران را در «ایران بزرگ فرهنگی» دید؛ باید کاری کرد تا کشورهای جهان –کشورهای حوزه تمدنی یا کشورهایی که پیوندهای راهبردی با آنها برای‌ کشور اهمیت دارد- ایران را بزرگ و غیر قابل صرف‌نظر ببینند (شاید اقدامات نظامی خارج از مرزها، چنین تصویر مثبتی از ایران در حوزه امنیت منطقه به‌وجود آورده باشد اما بایستی حوزه فرهنگ و سیاست و اقتصاد را به تراز آن رساند). بر مبنای این تصویر، ایران آینده ظرفیت تبدیل شدن به «هاب ترانزیتی»، «مرکز تبادلات علم، فناوری و نوآوری منطقه» و «تامین‌کننده امنیت انرژی» را داراست.

بدین منظور مرزهای اقتصاد ایران باید به فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران جابجا شود. خلاءهای اقتصادی متنوعی در کشورهای همسایه ایران وجود دارند که در دسترس ایران است. پر کردن این خلاء‌ها فرصتی است تا شریک اقتصادی کشورهای منطقه شویم به نحوی که منافع آنها به اقتصاد ایران گره بخورد و ایران به مرکز تجارت منطقه تبدیل گردد (باید هم فروشنده و هم خریدار بزرگ منطقه باشیم).

پیشرفت راستین و درونزا (ایران اول)

برای ساخت تصویر آینده، باید سبک منحصربفرد خود را یافت و ساخت. پیشرفت حقیقی ایران باید یک پیشرفت ریشه دار و درونزا و پایدار باشد که از بطن جامعه بجوشد. حرکت ایران به سوی پیشرفت باید با نیروی خود جامعه به پیش برود نه با نیروی خارجی و بیگانه. تقلید و الگوبرداری خام، هرچند دستاوردهایی داشته باشد اما هر‌گز به افق‌گشایی در آینده منجر نخواهد شد، بلکه هم‌چنان تالی و دنباله رو همانی خواهیم بود که از آن الگوبردار‌ی کرده‌ایم و اگر به ثمر بنیشند تازه نسخه‌ای بدلی از کشور الگو خواهیم شد. برای رهایی از تالی بودن و تابع بودن، باید به ریشه‌های خود بازگشت. غرب نیز مقصد پیشرفت را از درون اندیشه خودش تعریف کرده است. لاجرم این مقصد برای ما که غیر از غرب هستیم، بیرون از ما و اصالتهای ما واقع است و ما هیچگاه غرب‌تر از غرب نخواهیم بود. این چنین است که برای تصویر ایران آینده باید گفت: «ایران اول» ِبه از »امریکای دوم«.

 

تولید مستمر حل مسئله پیشرفت (جنگندگی برای  پیشرفت ایران اسلامی)

قرنهاست فضای جهانی شاهد نبردی سخت و سهمگین برای توسعه کشورهاست و ما برای نیل به اهداف باید به این در ک عمیق و دقیق دست یابیم. در این میدان نه کشوری به ما کمک می کند و نه دانش و علم و فناوری خود را در حوزه های مختلف با ما به اشتراک می گذارد. تا زمانی که آرایشی جنگی برای پیشرفت کشور نگیریم، گره های حکمرانی گشوده نخواهد شد. در غیر اینصورت نیروهای ضعیف و کم رمق، یا از پس حل مسائل برنمی آیند و یا گره های موجود را کورتر می کنند. ایران آینده یعنی آوردگاه مردان و زنانی خالق و فعال که مومنانه و مجاهدانه بار سنگین پیشرفت کشور را به دوش می کشند و برای حرکت امن جامعه در مسیر قله های امید و رفاه، می جنگند، با محدودیت ها و خطرات و سختی ها دست و پنجه نرم می کنند و از بذل مال و جان دریغ ندارند. در این تصویر، ایران آینده، ایرانی است که شخصیت حل مسئله دارد. در این تصویر زندگی سیاسی ایرانیان سراسر حل مسئله است. این تصویر ریشه در یک فلسفه دارد و آن این که زندگی را سراسر حل مسئله و مواجهه درست با مسایل بدانیم. در این نگاه هیچ مسئله تمام نمی شود و نو به نو می شود.

تغییر دهنده نظم جهانی (ایرانِ مشارکت‌کننده در ساخت جهان آینده)

در این تصویر، ایران کشوری است که می‌خواهد جهان را از نو بسازد و مناسبات جهانیِ شکل گرفته را تغییر دهد و زمین بازی موجود را قبول ندارد. در این تصویر، مسأله ایران، ایران نیست، مسإله تاریخ جدید بشریت است. در این تصویر طرح ایران برای مشارکت در ساخت جهان آینده مشخص شده است و ایرانیان می دانند چگونه می خواهند جهان را بسازند.[21] دال محوری این تصویر، تغییردهنده نظم جهانی است.

 

  1. بازیگران ساخت تصویر آینده

 

رویای فردی چیزی جز خیال نیست، اما زمانی وقتی که به یک رویای جمعی تبدیل شد، دیگر به واقعیت بدل خواهد شد (گودن، ۱۳۹۲). براین اساس ساخت تصویر آینده باید جمعی اتفاق بیفتند و متکی بر نظرات چند خبره یا پژوهشگر نیست. در این راستا برای کشف تصویر آینده ایران، باید روایت گروه‌های آینده‌ساز، بازیگران کنونی و عموم مردم را از آینده را در یک فرآیند تدریجی و گام به گام شنید. گروه‌های آینده‌ساز ایران یا نسل سوم و چهارم انقلاب مانند المپیادی‌ها و رتبه‌های برتر کنکور، دانش‌آموزان دبیرستانی‌ و دانشجویان دانشگاه هستند. گروه‌های بازیگر فعلی شامل مدیران نسل اول و دوم انقلاب، اساتید دانشگاه و ... هستند. عموم مردم، اقشار مختلف جامعه هستند. این روایت‌ها را می‌توان در قالب نظرسنجی‌های تخصصی، رویدادهای مشارکتی و پنل‌های خبرگانی شنید.

این‌ تصاویر ساخته شده از سوی آینده‌سازان، بازیگران کنونی و عموم مردم قطعاتی از پازل آینده ایران هستند که در کنار هم تصویر آینده ایران را تشکیل می‌دهند.  در واقع هر کدام از این روایت‌ها، بخش‌هایی از تصویر ناشناخته ایران آینده هستند[22] . پیش‌فرض این فرآیند آن است که یک تصویر واحد از آینده ایران وجود ندارد یا به عبارتی دیگر آنکه تصویری از آینده ایران در ابتدا وجود ندارد. باید این تصویر به تدریج شکل بگیرد و تصاویر گروه‌های مختلف جامعه به هم نزدیک می‌شود تا در نهایت به تصویر آینده ایران تبدیل شود.

 

 

شکل 1. فرآیند و چارچوب ساخت تصویر ایران آینده

 

 

  1. اقدامات تحولی برای پیاده‌سازی تصویر ایران آینده

 

1-8. بازی‌های بزرگ ملی

یکی از مهمترین الزامات تصویرسازی از ایران مطلوب آینده، تعریف بازی‌های بزرگ تحت مدیریت و هدایت و پیگیری ویژه سران قوا است. منظور از بازی‌های بزرگ، پروژه‌های بزرگ ملی است که در نتیجه و دستاوردهای عینی آن، احساس پیشرفت و اقتدار بازتولید می‌گردد. اینگونه اقدامات حس «ما می‌توانیم» و خودباوری ملی را تقویت می‌کند و تصویری از «سر و سامان گیری در سطح ملی» را القا می‌کند. تجربه موفق ابرپروژه‌هایی مانند موشکی، فضایی و مقابله با داعش چنین معنایی را در جامعه ایجاد کرد.

ورود  سران قوا به بازی‌های بزرگ، کشور را وارد فضا و پارادایم جدیدی خواهد کرد و همچنین موجب جذب نخبگان خارجی و جلوگیری از مهاجرت متخصصان داخلی خواهد شد. موضوعی که نگرانی بسیاری از دلسوزان کشور را به خود اختصاص داده است.

در این راستا سران قوا لازم است فرمان توسعه «فناوری‌های پیشرفته و اقتصاد دانش‌بنیان» یا «کریدورهای جاده‌ای، ریلی و داده» را خود به دست گیرند. مدل کاری فوق، پیام‌های مثبت و معناداری برای بخش اقتصادی غیردولتی ایران دارد. با جدی شدن نشانه‌ها در این حوزه توسط سران قوا، بخش خصوصی فعال تلاش می‌کند در راستای افزایش سودآوری و پایداری خود، امکانات و منابع را به سمت موضوعات راهبردی کشور، سوق دهد. در نتیجه بردارهای پیشرفت کشور به صورت خودکار، همراستا و هم‌افزا خواهد شد.

بر اساس این مثال، پیشنهاد می‌شود رئیس جمهور حلقه مشورتی صدنفره‌ای از مدیران تحولی، کارآفرینان، فناوران و مدیران شرکت‌های بزرگ ایران داشته و در تعاملی هدفمند و طراحی شده با ایشان، اجرای پروژه‌های بزرگ ملی دانش‌بنیان را، پیگیری نماید.

2-8. سلسله اقدامات معنادار

پارادایم های جدید تصویرپردازی آینده فقط مبتنی بر تدوین سند‌های چشم‌انداز نخواهد بود. در خلق روایت استراتژیک آینده دستان شما مهمتر از کلمات شماست و کارهایی که می‌کنید مهمتر از حرفهایی که می‌زنید. تصویر ایران آینده مبتنی بر سلسله اقدامات معنادار ساخته می‌شود. سه جز «سلسله» و «اقدامات» و «معناداری» خود گویای این مفهوم است. یک نقشه راه موضوعی که اقدامات مهم و تحولی و خودهمبسته را در بستر زمان تعیین می‌کند (ترتیب اقدامات، بسیار مهم است).

سلسله اقدامات معنادار از طریق اتصال موفقیت‌های کوچک و بزرگ عینی و ذهنی در عرصه حکمرانی کشور قابل حصول است. سلسله اقدامات معنادار، اقداماتی هستند که باعث می‌شوند مدار امید در جامعه قطع نشود ؛ در این راستا حکمران باید سلسله اقداماتی در یک فرآیند متوالی طراحی، اجراء و رسانه‌ای کند. چون هم بعد عینی و هم بعد ذهنی در این عرصه مهم می‌نماید.

به عنوان مثال راهبردی، ایران در راستای نرمال جدید بین‌المللی‌سازی، می‌تواند پس از توافق با عربستان به طراحی و انجام اقدامات متوالی زیر مبادرت نماید:

 

بخش خارجی:

 ۱) «احیای روابط با مصر به عنوان دروازه ورود به آفریقا»،۲) «سرمایه‌گذاری مشترک با عربستان و امارات در کشورهایی نظیر عراق و سوریه»، ۳) «تسهیل‌گری حضور کشورهای عربی در آمریکای لاتین به واسطه ایران»

بخش داخلی:

 ۱) «اتمام راه‌آهن چابهار-زاهدان به عنوان جاده ابریشم جدید»، ۲) «قرارداد با اپراتورهای بندری خارجی برای تأمین مالی و بهره‌برداری از بنادر ایران»، ۳) «جذاب‌سازی پروژه‌های اقتصادی در مناطق ساحلی جنوب برای سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی - علی الخصوص حوزه مکران» ۴) «تعریف ماموریتهای استراتژیک تجاری برای مراکز موفق ایرانی مانند مپنا، پژوهشگاه رویان، دیجی کالا و ... در جهت حضور مؤثر در کشورهای همسایه»

انجام این اقدامات در یک فرآیند متوالی منجر به چرخش در افکار عمومی از ناکارآمدی به اقتدار و روایت معنادار از تصویر «ایران منطقه‌ای» خواهد شد.

3.8. کشف و اتصال رهبران اجتماعی (روایتگران حرفه‌ای پیشرفت ایران)

رهبری در انقلاب اسلامی صرفا به راس نظام حکمرانی منحصر نمی شود بلکه لازم است مانند شبکه عصبی تا نازل ترین سطوح اجتماعی ادامه یابد و از روح حرکت اجتماعی و تصویر قله های پیش رو و مسیر باشکوه طی شده مراقبت کند. یکی از کارویژه های اصلی رهبری، تصویر سازی از آینده است. این تصویر است که می‌تواند پراکندگی ها را متصل کند و اراده ها را تقویت کرده و متمرکز کند و شوق و هیجان ملی ایجاد کند. اکنون سال ها ست رهبر معظم انقلاب هوشمندانه چنین رسالتی را به دوش می کشند ولی اگر سطحی از گسست اجتماعی پیش آمده یا احساس می شود، به دلیل فقدان سلسله رهبران اجتماعی توانمند است.

رهبران اجتماعی نقش نخ تسبیح را ایفا می کنند و انسجام دهنده و متصل کننده برای یک هدف و ماموریت مشخص هستند. انقلاب اسلامی باید هر چه سریع تر، شبکه رهبران اجتماعی را کشف و تقویت کند. نکته مهم در مورد رهبران اجتماعی این است که از طریق آموزش و دوره و کارگاه و ... ایجاد نمی‌شوند بلکه کشف می شوند و پس از کشف هم الزاما در یک چارچوب مشخص قرار نمی گیرند بلکه متصل می شوند. رهبران اجتماعی کنشگران قدرتمند بالقوه و بالفعلی (پنهان و آشکار) هستند که هر کدام سبک و سیاق و منش و روش خود را دارند و متناسب با آن دامنه و عمق نفوذ اجتماعی مشخصی بدست می آورند. انقلاب اسلامی باید اولا زمینه ظهور این نیروها را فراهم کند و ثانیا با ابزارها و روش‌های هوشمندانه آن‌ها را شناسایی و دسته‌بندی و رتبه‌بندی کند و ثالثا امکان حضور موثر ایشان را با طراحی زمین بازی بزرگ مهیا کند.

رهبران اجتماعی باید نهضت تجربه‌نگاری از توفیقات جبهه انقلاب و مدل تکثیر آن در حوزه‌های مختلف را به عنوان یک اولویت در دستور کار قرار دهند.

همچنین باید به روایت منسجم و هوشمندانه‌ ابرپروژه‌های ملیِ اقتدارآفرین ج.ا.ا در گام دوم انقلاب اسلامی (تولید واکسن کرونا، ساخت ماهواره‌های فضایی و...) بپردازند تا شوک مثبت در جامعه و تغییر ادراک مردم از واقعیت میدان انجام گیرد. اینگونه اقدامات، حس ما می‌توانیم را به جامعه القا می‌کند.

 

  1. الزامات و پیش‌نیازهای تصویرپردازی ایران آینده

 

9-1.  توسعه غرور ملی گذشته و آرمان آینده ایران

هر ملتی برای حرکت به دو عنصر مهم نیاز دارد که یکی غرور ملی که معطوف به گذشته است و دیگری آرمان ملی که ناظر به آینده است. منظور از غرور ملّی، یک جای پای محکم تاریخی در گذشته است که انگیزه و جرأت لازم برای برداشتن گامهای بلند را به یک ملّت بدهد. چنان که وقتی ملتی به گذشته خود می‌اندیشد گذشته‌ای غرورآفرین سراغ داشته باشد تا شخصیتی برای پیمودن گام‌های بلند در خود احساس کند. اگر ملّتی آن جای پای محکم تاریخی را ندارد باید آن را ایجاد کند و اگر دارد باید آن را تقویت نماید و از آن بهره بگیرد.

 آرمان ملی یعنی آنچه که فکر می‌کنیم اگر به آن برسیم به آن افتخار خواهیم کرد و آیندگان نیز به آن خواهند بالید. ویژگی آرمان ملّی چنین است که تحقق آن، غرور ملّی آیندگان را تقویت خواهد کرد و یک جای پای محکم تاریخی دیگر برای نسل‌های آینده می‌سازد. این آرمان باید در قالب یک چشم انداز بیان شود. بنابراین، آرمان ملّی امروزیان را به ساختن فردا مشتاق خواهد نمود و غرور ملّی آیندگان را به ادامه راه پیشینیان امیدوار و مصمم خواهد ساخت.  بدین‌سان آرمان و غرور ملّی همدیگر را در یک چرخه بازتولید و تقویت می‌نمایند.

2-9. انتظار فعال برای آینده

آینده به دلیل پیچیدگی و سرعت تغییرات آن، قابلیت مدیریت و برنامه‌ریزی ندارد، و لذا برنامه‌ریزی برای آینده معنا ندارد. در فرهنگ انتظار، برای ظهور برنامه‌ریزی نمی‌کنیم، پیش‌بینی هم نمی‌کنیم بلکه برای ظهور آماده می‌شویم، فرهنگ انتظار، همان فرهنگ آینده‌پژوهی است، ما برای آینده آماده می‌شویم، ما برای آینده انتظار فعال داریم. براین اساس لازم است دولت، مجلس و سایر نهادهای حاکمیتی ساختارهای مربوط به آینده را تولید کنند و تسهیلگری آینده کنند. به عنوان مثال مرکز پژوهشهای مجلس وظیفه دارد که کمیسیون آینده را در مجلس طراحی کند، دولت وزارتخانه آینده را ایجاد کند، شورای آینده در هر وزارتخانه تشکیل شود. از فیلم، رمان، داستان و هر اثر هنری که مربوط به آینده است، حمایت کند. دانشگاه از رشته آینده‌پژوهی حمایت کند. سواد آینده و مهارتهای مربوط به آینده توسط مدارس آموزش داده شود. برنامه ملی آینده نگاری توسط معاونت علمی اجرا شود و سالیانه گزارش‌های چشم‌انداز در حوزه‌های مختلف را تولید کنند.

3-9. ایجاد بینش واحد به آینده در کلیت حاکمیت و مردم

در هر دو الگوی توسعه کشورهای امریکای جنوبی و آسیای شرقی، یک وجه مشترک وجود دارد و آن بینش واحدی راجع به آینده در کلیت حاکمیت است. باید مقصد حرکت مشخص باشد و ارکان حاکمیت درک واحد و روشنی از آن‌چه  می‌خواهند بدان برسند داشته باشند. وقتی مقصد حرکت روشن نباشد و تنها جابجایی و خروج از نقطه کنونی اهمیت داشته باشد، تنها ممکن است حرکاتی تند اما بی‌هدف صورت بگیرد. 

یکی دیگر از پیش‌نیازهای ساخت تصویر آینده، درک اجتماعی مشترک در بین مردم است جامعه‌ای می‌تواند به آینده بیندیشد که افراد آن (به ویژه نخبه‌های جامعه) سخن همدیگر را بفهمند. به بیان دیگر، برای تصویرپردازی آینده باید یک مفاهمه اجتماعی ایجاد  شود.

4-9. ارزشیابی عملکرد و مکانیزم‌های کنترل تصویر آینده ایران

 اگر برای تصاویر آینده، مکانیزم‌های کنترلی و رویه‌های جلوگیری از انحراف در نظر گرفته نشود. هیچ التزامی برای اجرا ندارد، براین اساس یکی از الزامات راهبردی تصویرپردازی از آینده ایران آن است که چارچوب و عملکرد آن مشخص باشد و ارزشیابی عملکرد آن درنظر گرفته نشود.

5-9. مدیریت چرخش نسلی

روندهای کنونی حاکی از ظهور نسل کنشگران انقلابی بعضاً جوانی است که اکثراً متولدان دهه 1370 و ما بعد آن هستند. این نسل که مشتاق ورود به چرخه حکمرانی کشورند، اولاً نسبت به عملکرد نسل اول انقلاب اسلامی رویکردی انتقادی و تخطئه‌کننده داشته و برای جانشینی آنها شتاب می‌کنند. ثانیاً، این نسل نوظهور برای آن که آینده حکمرانی ج.ا.ا را به دست بگیرند رقبایی بزرگ در مقابل خود می‌بینند که از نسل متولدان دهه‌های 1350 و 1360 تشکیل می‌شود. نسل متولدان دهه 1350 غالباً در موقعیت‌های بوروکراتیک مستقر هستند و دهه شصتی‌ها حجم بزرگی از نیروها را تشکیل می‌دهند که جمعیت بزرگ آنها عملاً مناصب و موقعیتها را پر کرده و مجال ورود را برای تازه‌واردها تنگ کرده‌است.

این نسل مهاجم و چالشگر که خواهان کنار رفتن نسل پیشین حکمرانی هستند، تلاش دارند نسل مستقر در موقعیتهای بوروکراتیک را دور بزنند. متقابلاً، پیکره بوروکراتیک حکمرانی برنخواهند تابید که نسلی نوظهور، ره صد ساله را یک شبه طی کنند و (در مقایسه با خودشان) به جای صعود از نردبان ترقی، یک باره در مناصب مافوق آنها استقرار داده شوند. نیروهای دهه شصتی نیز تمایل دارند این نسل را تحت فرمان خود ببینند. نیروهای نسل جدید نه تنها با سایر نسلها بلکه در درون خود نیز ستیزه جویی دارند. اگر حاکمیت تدبیری برای یک چرخش مدیریت شده در حکمرانی نیاندیشد، ایران در سده 1400 با نسلی از حکمرانی مواجه خواهد بود که نخبگانش رویکرد حذف و تخریب را به سنتی رایج در نظام ج.ا.ا تبدیل خواهند نمود، آن هم در دورانی که نظام جمهوری اسلامی باید از چالش‌های تثبیت و بقای خود عبور کرده باشد و در مدار اقتدار و صدور انقلاب اسلامی قرار گرفته باشد.

 برای ساخت تصویر ایران در گام دوم انقلاب باید تقابلات بین نسلی مدیریت کرد باید پیشگیرانه در قبال این خطر تدبیر کرد تا اختلافات به تفرقه و ریزش و نزاع و فشل منتهی نشود.

6-9. برندسازی ملی

در ادبیات جهانی یکی از موضوعاتی که در جهت ارتقای تصویر ملی کشورها مورد بحث قرار گرفته است. برندسازی ملی و برند مکانی است. داشتن برندهای ملی مثبت می‌تواند هویت رقابتی ارزشمندی برای یک کشور فراهم آورد. شاخص برند ملی که در شش سازه: «گردشگری»، «مردم»، «صادرات»، «سرمایه‌گذاری»، «مهاجرت» و «فرهنگ»؛ جذابیت و قدرت برند ملی یک کشور را مورد سنجش قرار می‌دهد و نشان می‌دهد که مردم سایر ملل راجع به آن کشور چگونه می‌اندیشند و از مجموع ادراکات آنان نسبت به دارایی‌های فرهنگی، سیاسی، تجاری، انسانی، ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری و جذب گردشگر، رتبه بندی مربوطه را ارائه می‌دهد . بر اساس آمار موجود کشور ایران از نظر رتبه برند ملی در سال 2021 در جایگاه 47 جهان در بین 100 کشور قرار داشته است. بهترین رتبه کشور مربوط به سال 2017 با رتبه 37 است. بخشی از این وضعیت در کنار ضعف کارکردی دستگاههای دولتی بخصوص رسانه‌های داخلی، حاصل تبلیغات گسترده رسانه‌های خارجی است که باعث شده مردم بویژه جوانان دچار خود کمتربینی در مقابل دیگر فرهنگ‌ها و کشورها شوند.

در این راستا تمرکز بر مزیت‌های منحصر به فرد کشور و جلوه سازی روی ترکیبهای متمایزساز با کیفیت بالا، توجه همزمان به رسانه‌های عمومی و جهانی و هنچنین رسانه‌های محلی، تمرکز بر  خود مردم به عنوان گروه هدف تصویرپردازی، تمرکز و توجه زیاد به منابع قدرت نرم کشور و استفاده حداکثری از این منابع توصیه می‌شود.

 

  1. طاهری، محسن. (1394)، بررسی تحلیلی تصاویر آینده جامعه‌ی ایرانی در ذهن جوانان تحصیلکرده کشور بر اساس، روش تحلیل لایه‌ای علّی، رساله دکتری
  2. Polak, F., & BOULDING, E. T. (1973). The image of the future. Elsevier Scientific Publishing Company.
  3. رضایان قیه باشی، احد و معصومه کاظمی. (1393)، تصویر پردازی و کلان تصاویر آینده سیاست جهانی تصویر پردازی روشی مناسب برای شناخت آینده در جهان پیچیده، فصلنامه مطالعات میان‌رشته‌ای در علوم انسانی، 6 (3)، 173-200
  4. Banterng, T. (2021). Creating country image through public diplomacy: The case of foreign media in Journal of Legal, Ethical and Regulatory Issues, 24(S5), 1-11.
  5. Buarque, D. (2015). One Country, Two Cups— The International Image of Brazil in 1950 and in 2014: A Study of the Reputation and the Identity of Brazil as Projected by the International Media During the Two FIFA World Cups in the Country. International Journal of Communication, 9, 1300-1318.
  6. Yee, F. (2009). Nation branding: A case study of Singapore. UNLV Theses, Dissertation
  7. Andrei, A-G. (2017). The impact of nation branding campaigns on country image. Case Study: Romania. Journal of Management & Marketing, 12(2), 222-236
  8. Alhussein, E. (2022). Saudi Arabia’s Nation-Branding Strategy. Arab Gulf States Institute in Washington, June
  9. فوکو، میشل (۱۳۷۷)، ایرانیان چه رویایی در سر دارند؟، ترجمه حسین معصومی همدانی، تهران: هرمس، چاپ سوم
  10. حسینی مقدم، محمد. (۱۴۰۱). رؤیای مشترک و تحقق آینده پیشرفت ایران، دوماهنامه مسائل حکمرانی ایران، مرکز پژوهشهای مجلس
  11. سعدآبادی، علی‌اصغر. (2021). آسیب‌شناسی سند چشم‌انداز 1404 از منظر مشارکت عمومی در علم، فناوری و نوآوری. ترویج علم، 11(2)، 78-113.‎