نویسندگان
چکیده
روستاهای ایران در طی دهه های اخیر، صحنه تغییرات و تحولات عمیقی بوده اند که آنها را در مسیری بدون سابقه و بی بازگشت قرار داده است. مسیر بازساخت روستایی که اشاره به تحولات عمیق ناشی از فرایندهای جهانی و گسترده با محوریت منافع اقتصادی دارد، روستاهای کشور را در مسیر تبدیل به کالایی در خدمت منافع، علایق و سلایق مصرف کنندگان شهری قرار داده است. همین موضوع باعث شده تا روستانشینی، ارزش ذاتی خود را به تدریج از دست بدهد و اقتصاد مولد روستایی که هم تأمین کننده امنیت غذایی مردم بوده و هم زمینه اشتغال میلیونها نفر را مهیا نموده است، کم کم به حاشیه رانده شده و نسل های جدید روستایی بکوشند تا نام و نشان روستای آبا و اجدادی خود را به شهر تغییر دهند و از این رهگذر، هم هویت جدیدی برای خود دست و پا کرده و هم فرایند کالایی شدن فضاهای روستایی و قرارگیری آنها را در مسیر تکمیل کنندگی خواست ها و منافع جامعه شهری را هموار نمایند. جدا از تأثیرگذاری تحولات فرهنگی-اجتماعی در تبدیل روستا به شهر، سیاست ها و قوانین و مقررات دخیل در نظام سلسله مراتبی کشور، در فرایند تبدیل روستا به شهر اثرگذاری جدی داشته اند. تا قبل از سال 1335، شاخص تاریخی به عنوان معیار شناخته شدن یک شهر در نظر گرفته می شد و شهرهای کشور در آن زمان عمدتاً شهرهای تاریخی و اغلب مراکز استان ها بودند (ایزدی خرامه، 1380). به بیان دیگر علی رغم تصویب قوانینی مانند قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام مصوب 27/09/1286 و قانون تقسیمات کشور و وظایف فرمانداران و بخشداران در تاریخ 16/8/1316 که ناظر بر تقسیمات کشوری بودند، معیاری برای تبدیل روستا (یا ده یا آبادی) به شهر تعریف نشده بود. از سال 1335 به بعد برای اولین بار جهت سهولت کار آمارگیری و تفکیک جامعه شهری و روستایی، معیار جمعیتی برای شناخت شهر در نظر گرفته شد و ملاک 5 هزار نفر جمعیت به عنوان ملاک شهر شدن محسوب شد. البته در ماده (1) قانون شهرداری ها مصوب 11 تیرماه 1334 نیز ملاک تأسیس شهرداری برای هر محل یا منطقه ای، دارا بودن جمعیت 5 هزار نفری تعیین شده بود. این معیار جمعیتی برای تعیین یک محل به عنوان شهر، تا سال 1362 همچنان پابرجا ماند. پس از تصویب قانون تعاریف و ضوابط تقسیمات کشوری در مورخ 15/04/1362 و آیین نامه اجرایی آن در 22/7/1363، بهمنظور کنترل و جلوگیری از روند رو به گسترش تبدیل روستاها به شهر، در تعریف شهر تغییراتی رخ داد. به این صورت که براساس ماده (4) این قانون، معیار کمی جمعیتی شهر به دو برابر افزایش یافت و دارا بودن حداقل 10 هزار نفر جمعیت ملاک شهر بودن تعیین گردید. قانون مذکور در مورخ 04/۱۲/۱۳۸۹ مورد اصلاح قرار گرفت و براساس تبصره «5» الحاقی به ماده (4) مقرر شد روستاهای مرکز بخش با هر جمعیتی و روستاهای واجد شرایط چنانچه دارای 3.500 نفر جمعیت باشند، شهر شناخته شوند. تقلیل معیار جمعیتی شهر از 10.000 نفر در مهرماه 1362 به 3.500 نفر در اسفندماه 1389، به تبدیل روستاها به شهر شتاب مضاعفی بخشید. بررسی در سطح جهانی نیز نشان می دهد که می توان ملاک های گوناگونی را برای تعریف روستا پیدا نمود و این گونه نیست که در همه کشورها فقط ملاک جمعیت را مبنای تشخیص روستاها و تبدیل آنها به شهر قرار دهند. تعریف مناطق روستایی در سرشماری سال 2000 در آمریکا، بدین صورت ارائه شده است: مناطق حومه شهر و سکونتگاه هایی که جمعیتی کمتر از 2500 نفر دارند (شامل جمعیت ساکنان در آن منطقه و یا کارکنان ادارات)؛ همچنین تراکم جمعیت مناطقی که به عنوان منطقه روستایی در نظر گرفته می شوند می تواند بازه 999 نفر در هر مایل مربع تا 1 نفر در هر مایل مربع را شامل شود (شامل جمعیت موجود و یا مبتنی بر استفاده از زمین). در کشور کانادا، هم تعداد و هم تراکم جمعیت را مبنای تعریف روستا قرار داده اند. از نظر اندازه جمعیت، مردمی که خارج از مکان هایی با 10.000 نفر جمعیت و یا بیشتر، زندگی می کنند؛ یا از نظر تراکم جمعیت، مردمی که خارج از مکان هایی با تراکم 400 نفر در کیلومتر مربع و یا بیشتر، زندگی می کنند، روستانشین هستند. در کشور برزیل، نواحی روستایی کلیه مکان هایی هستند که خارج از مناطق توسعه شهری و دارای شهرداری (ساختمان ها و خیابان ها)، قرار گرفته اند و به طور غیررسمی اداره شده و مورد استفاده قرار می گیرند. در انگلیس، هر ناحیه فرمانداری محلی که کمتر از 26 درصد از جمعیت آن در یک شهر کوچک بازاری، زندگی می کنند، ناحیه روستایی محسوب می شود. در کشور آلمان، کمون هایی با تراکم جمعیت کمتر از 150 نفر در هر کیلومتر مربع به عنوان ناحیه روستایی شناخته می شوند. در کشور هلند، مناطق شهری به مناطقی گفته می شود که دارای 20.000 نفر ساکن و یا بیشتر هستند. در جدول 1 به طور خلاصه ملاک تعریف روستا یا ناحیه روستایی در کشورهای مذکور آمده است.